مهدیا

  • خانه 
  • حضور در جمع غافلین علت یاس از رحمت خدا 
  • تماس  
  • ورود 

چگونه زندگي را به بندگي خدا تبديل كنيم و قدمهاي بندگي كدامند؟

17 تیر 1395 توسط خدايار

روحيه معنوي شما را مي ستاييم. براي اينکه انسان زندگي اش را به بندگي خدا تبديل کند دو گام عمده لازم است علم و عمل. انسان با دو بال علم و عمل در اين مسير پرواز مي کند. اين دو گام در اصطلاح عرفاني تحت عنوان سير و سلوک مطرح مي شود, سير و سلوک نظري و عملي.
منظور از سير و سلوک نظري وصول به اين معرفت است که انسان در هستي جز خدا و مظاهر او را نبيند و به اين اعتقاد برسد که در هستي جز خدا و مظاهرش چيزي وجود ندارد.
از اين منظر غير خدا مفهومي است که ساخت ذهن ما است و وجود خارجي ندارد. انسان ها و تمامي اشيا، مظاهر و مخلوقات خداوند هستند و هستي جز ذات و صفات و افعال الهي نيست.
منظور از سير و سلوک عملي هم اين است که خودت را نبيني و تنها خدا را ببيني. از خود گذشتن و عبور کردن از خوديت و منيت و خواسته هاي خود و فناي در خواست خداوند و اراده او، راهي است که بايد در سيروسلوک عملي طي شود.
هر دو مرحله سير و سلوک در حقيقت رسيدن به توحيد است. توحيد در هستي و نفي غير خدا در وجود و توحيد در عمل و نفي خود و اراده خود و حاکم ساختن اراده خداوند بر خود و زندگي.
سير و سلوک نظري، يعني نفي غير خدا و منحصر دانستن و ديدن هستي در خداوند. سير و سلوک عملي هم در حقيقت دو قدم بيشتر نيست از خود گذشتن و به حق پيوستن.
لا اله الا الله هم که شامل دو جمله نفي و اثبات است در حقيقت همين دو قدم را مي گويد. نفي خودپرستي و گذشتن از خواسته هاي خود اولين و مهمترين گام به خدا رسيدن و خداپرستي است.
خيلي از جوان ها سوال مي کنند چطور مي توانيم عارف شويم، سير و سلوک داشته باشيم و به خدا نزديک بشويم. خوب اين افراد بر اساس فطرت و انگيزه الهي که در انسان هست، دلشان مي خواهد به مقامات معنوي برسند، حس کمال خواهي تقريبا در همه انسان ها هست.
براي موفقيت در اين راه، يک مشکل اساسي بيشتر وجود ندارد و آن مشکل منيت و خودبيني انسان است. واقعا اين مشکل وجود دارد و بايد يک انسان خداشناس و خداخواه بتوانند از خودش بگذرند. اين يک شرط اساسي است. بدون گذشتن از خود نمي توان به خدا رسيد. مشکل ما در سيروسلوک اين است که نمي توانيم از خودمان و از خواسته هايمان بگذريم؛ نمي توانيم از دوست داشتن هاي خودمان بگذريم؛ در خيلي از موارد خواسته هاي ما، دوست داشتن هاي ما با خواسته هاي خدا و دوست داشتن هاي او در تعارض است، نمي سازد. اگر در اين موارد نتوانيم از خودمان بگذريم و خدا را حاکم کنيم، هيچ موفقيتي بدست نمي آيد.
اين راه تسليم و توحيد محض است. اگر کسي نتواند از خواسته هاي نفساني خود بگذرد، نمي تواند تسليم خدا شود. نمي تواند فاني در حق تعالي شود. اين شرط اصلي و کلي به خدا رسيدن و وصول است. رفع حجاب خوديت و منيت!
حتي مي توانيم بگوييم سير و سلوک از نظر دين توحيدي اسلام، يک گام بيشتر نيست، همين که انسان از خود خواهي و خودپرستي و خواسته هاي خودش براي رضاي خدا بگذرد، خدا و اراده خدا جايگزين خواهد شد، لذا گفته شده است: از خود بگذر به حق رسيدي. گذشتن از خود و به خدا پيوستن، در حقيقت، دو روي يک سکه اند.
در زندگي عرفا و اهل وصول که مطالعه مي کنيد اين حالت را مشاهده مي نماييد. مثلا زندگي ابراهيم ادهم نمونه بارزي از خود گذشتن است. ابراهيم ادهم سلطاني بود با مقام و منصب و قدرت و ثروت که در اثر هدايت الهي و اتفاقاتي که برايش افتاد، متنبه و بيدار شد و عاشق خدا گشت. بعد ناگهان تصميم گرفت که از خودش بگذرد تا به محبوبش برسد. راه را خوب تشخيص داده بود. تصميم گرفت خود را از هر چه غير خدا است تخليه کند، يعني تصميم گرفت حکومت و قدرت و ثروت همه را رها کند و به دنبال عبادت خدا و خالص شدن براي خدا از ديار خود مهاجرت نمايد و اين کار را هم کرد. همه چيز را رها کرد و رفت و در بقيه عمرش مانند يک انسان عادي و بلکه فقير به عبادت خدا پرداخت و توانست در اين راه موفق شود.
براي او حکومت و قدرت مانع وصول الي الله شده بود. توان اين را نداشت که هم حاکم باشد و هم براي خدا حکومت کند و فاني در خدا باشد. البته اين دو قابل جمع است. اولياي معصومين ع از پيامبران و امامان ع که برخي به حکومت رسيدند، ثروت و قدرت باعث دنيا گرايي آنها نشد. از خدا جدا نشدند. براي خدا حکومت کردند. اين ممکن است، ولي براي فردي مثل ابراهيم ادهم حکومت حجاب بود. قدرت مانع حرکت بود. او بايد از اينها فاصله مي گرفت.
ابراهمي ادهم يک مثال بود. يک نمونه بود. تمامي عارفاني که به حق واصل شدند و فنا پيدا کردند، از همين طريق بوده است. عرفان با منيت اصلا قابل جمع نيست. نمي شود هم من باشم هم خدا باشد. اگر بخواهي خدا باشد، تو نبايد باشي، يعني تو خودت نباشي. بنده خدا باشي. اسير و در بند محبوب هستي باشي.
در عرفان و سلوک، مرحله مهم همين مرحله نفي خود است. مهمترين خدا و بت براي انسان، خود او است، نفي خودپرستي و خودخواهي است که زمينه فناي في الله و عرفان را فراهم مي کند.
اگر کسي نمي تواند از خودش بگذرد، نبايد در اين راه وارد شود، چون فايده اي ندارد. سختي و رياضتي ممکن است بکشد، اما نتيجه اي برايش حاصل نمي شود. چنين آدمي اصلا هوس توحيد و سلوک را بايد از سرش بيرون کند و مانند يک انسان عادي زندگي کند.
در توحيد بايد به اين اعتقاد برسي که هيچ خالقي و ربي و مالکي و خدايي و روزي رسان و مديري غير از خدا در هستي وجود ندارد، همه چيز ما از او و به سوي او است، آنگاه در ادامه اين اعتقاد، بکوشي تا در عمل همه چيزت را از خدا بخواهي و براي خدا باشي، فقط از او سوال کني، فقط او را بپرستي، ستايش کني و فاني در او شوي، دنبال اراده او باشي و همه انديشه و اخلاق و عمل ات منحصر در خدا شود.اولياي خدا اينطور بودند، تمام فکر و ذکرشان خدا بود و به هيچ چيزي جز خدا فکر نمي کردند.
ما معمولا دنبال دوست داشتن هاي خودمان هستيم، هر کاري که دلمان بخواهد انجام مي دهيم، دنبال اين نيستيم که ببينيم خدا چه مي خواهد همان را انجام دهيم، اينطوري انسان به جايي نمي رسد.
اگر ياد بگيريم هر طور که خدا مي خواهد باشيم، هر گونه خدا مي خواهد عمل کنيم و هر چه خدا دوست دارد، دوست داشته باشيم، آنگونه که او مي پسندد زندگي کنيم، ازدواج کنيم و فرزندان خود را تربيت نماييم، درست مطابق اراده خداوند، آنگاه همه چيز درست مي شود، امکان وصول و بلکه رويت خداوند هم فراهم مي گردد. راه خدايي شدن انسان هموار مي شود.
سير وسلوک توحيدي، يعني فقط خدا در زندگي ات حاکم باشد. بر ذهن و دلت بنشيند و اراده و اخلاق و رفتارت خدايي گردد. بايد بتواني خودت نباشي. دست و زبانت مال خودت نباشد، مال خدا باشد، چشمت مال خدا باشد، دستت براي خدا کار کند، مال و ثروت ات براي خدا خرج شود، از همان راهي تحصيل کني که خدا مي خواهد و در مسيري مصرف کني که او راضي است.
مقام و شهرتي اگر داري در راه رضاي خدا از آن استفاده کني، دنبال اينکه از اين امکانات براي خودت استفاده کني نباشي. تا گفتي منم کسي هستم. مال من، مقام من، خراب مي شوي.
شما ببينيد تمام کساني که مشکل سياسي يا اقتصادي پيدا مي کنند، اول مشکل اخلاقي پيدا مي کنند. سياست و حکومت و اقتصاد همه از اخلاق مي گذرد، يعني همين که انسان براي خودش سهمي قايل شود، خودش را ببيند، خودش را کسي بداند، بگويد من براي اسلام و انقلاب زحمت کشيدم. من زندان رفتم، امام به من علاقه داشت، ما بوديم که فلان کارها را انجام داديم. اگه من نبودم مملکت اينقدر پيشرفت نمي کرد. مردم به من راي دادند، من چند ميليون راي دارم. تا انسان وارد اين وادي که وادي خودخواهي و خودپرستي است مي شود، تمام بدي ها در وجودش ريشه مي دواند. اين اصلي ترين عامل سقوط و ريشه گمراهي و نابودي يک سياست مدار است. به چنين کسي ديگر نمي توان اعتماد کرد. او شايستگي خود را براي انتخاب شدن و قرار گرفتن در راس مناصب حکومت اسلامي و توحيدي از دست مي دهد. يک سياست مدار و مدير مسلمان بايد فاني در خدا و اسلام و امت اسلامي باشد. فقط براي خدا و پيشبرد کلمه الله کار کند، بايد موحد باشد، بايد خودش را فراموش کرده باشد. خودش را به حساب نياورد و براي خودش جايگاه خاصي قايل نباشد. امام خميني رض انقلاب کرد، رهبر بود، ولي خودش را طلبه ساده اي معرفي مي کرد و چيزي براي خودش نمي خواست. دائم دم از اسلام و انقلاب اسلامي مي زد. تمام فکر و ذکرش خدا و اصلاح جامعه اسلامي بود.
پس اگر دنبال خودت بودي و منافع خودت برايت مهم شد، سقوط مي کني، کوچک مي شوي، چون تو و منافعت چيزي نيست، حقير مي شوي، اما اگر دنبال خدا بودي و خودت را فراموش کردي، دين خدا و خلق خدا برايت اهميت داشت، بزرگ مي شوي، عظمت مي يابي، هم در چشم خلايق و هم در نظر خدا و اولياي خدا.
اگر اعضا و جوارح ات خدايي شد، به توحيد مي رسي، يعني به خدا مي رسي. اگر خدايي شوي، مي داني چه اتفاقي مي افتد، اگر خدايي شدي، مي تواني خدايي عمل کني. دستت دست خدا مي شود، يد الله مي شوي، عين الله مي شوي، اذن الله مي شوي، لسان الله مي شوي، دستي که خدايي شده و جز به خدا خدمت نمي کند را اگر به سر هر بيماري بکشي شفا پيدا مي کند.
چشمت اگر خدايي شد، چيزهايي مي بيني که آدم هاي معمولي نمي بينند. گوش ات اگر خدايي شد، چيزهايي مي شنوي که همه نمي شنوند. زبانت اگر خدايي شد، حرف که مي زني، شنونده را زير رو مي کند، با سخنت مي تواني انقلابي برپا کني. کلامت تاثير مي کند. با يک جمله ممکن است مسير زندگي يک ملت را تغيير بدهي. امام خميني رض يک سخنراني مي کرد، روح و جان ملت را نوراني مي کرد. عوض مي کرد، دشمن را منکوب مي نمود. الان رهبر انقلاب هم همين طور هستند. با يک سخنراني کيد و حيله دشمن را خنثي مي کند و کشور را از خطر فتنه ها نجات مي دهد. اينها آثار خدايي شدن انسان است.
اگر انسان تمام وجودش خدايي شد و به رنگ خدا درآمد، آنگاه مي تواند کار خدايي کند، شبيه خدا شود، شبيه خدا عمل کند، مانند آهني که در کنار آتش به رنگ و خاصيت آتش در مي آمده، مي تواند مانند آتش بسوزاند و نورافشاني کند، صبغه الله و من احسن من الله صبغه، رنگ خدا و چه نيکو است کسي که رنگ خدايي گرفته.
البته اين راه عقل نيست، راه عشق است. خيلي ها مي خواهند با عقل و فلسفه به خدا برسند. عقل و فلسفه به انسان توحيد و فناي في الله و از خود گذشتن آموزش نمي دهد. فلسفه خودش دچار کثرت گرايي است. ريشه هاي غربي دارد. مال ما نيست، توحيدي نيست. فلسفه براي تمرين ذهن خوب است، ولي براي سالک شدن بايد عاشق شوي. در ابتدا عقل لازم است، ولي کافي نيست. اين راه به نوعي جنون و ديوانگي معنوي نياز دارد.
خودبيني، خودبزرگ بيني، خودخواهي بزرگترين شعبه هاي شرک به خداوند است. توحيد اينجا يعني شرک و خودبيني را به کلي فراموش کني. خودت را شريک خدا نکني. وقتي دنبال خواسته هاي خودت هستي، شريک خدا مي شوي. از توحيد خارج مي شوي . از ولايت خدا خارج مي شوي. براي سلوک به سوي خدا چاره اي جز اين نيست که به وحدت برسي و از راهکار توحيد و يکتا پرستي بهره بگيري. تو خودت نباشي خدايي باشي. خودت را با خدا معامله کني. خدايا من همه چيزم را به تو فروختم و از تو غير از خودت هيچ چيزي نمي خواهم!!
حالا حواست جمع باشد وقتي اذان مي گويند الان خدا دوست دارد هر کاري داري رها کني و نماز بخواني، فقط نماز بخواني، دوست دارد حتي الامکان به خانه اش بروي و آنجا با او سخن بگويي و فقط با او سخن بگويي و در او متمرکز شوي. اياک نعبد و اياک نستعين.
امر هم کرده و رضايت خود را در نماز اول وقت اعلام نموده است، ولي خوب گاهي تو دوست داري بخوابي، استراحت کني، غذا بخوري، حرف بزني، درس بخواني، کار کني. حال نماز خواندن نداري. حالت خراب است. غفلت داري. اين کشش هم در وجود تو هست.
اگر توانستي از راحتي خودت بگذري، نماز خواندي و توانستي دوست داشتن خدا را به دوست داشتن هاي خود ترجيح بدهي، مطمئن باش که به همه جا مي رسي، به هر مقامي که بخواهي مي رسي، اولياي خدا تضمين داده اند. اما اگر دنبال خواسته هاي خودت رفتي و نتوانستي دنبال خواست خدا باشي، بايد بداني که به جايي نمي رسي. پس رسيدن و نرسيدن در اختيار خود ما است و بستگي به انتخاب ما دارد.
همين طور در تمام زمان ها و مکان ها، ما بايد به اين انتخاب بزرگ دست بزنيم. در بسياري از انتخاب ها خواست ما با اراده خدا درگير مي شود. عارف و سالک ابن الوقت است. فرزند زمان و لحظه است. در هر زمان تو بايد انتخاب کني، خودت را يا خدا را. انسان ميان خودخواهي و خداخواهي دائم درگير است. اگر خدا را انتخاب کردي اين مي شود عرفان و سلوک، ولي اگر خودت را انتخاب کردي بدان که از راه خدا دور شده اي. از راه که دور شدي، صيد شيطان مي شوي.
شما مي دانيد يکي از مهمترين و والاترين ارزش هاي دين اسلام جهاد و شهادت است. ايثارگري است. کسي که نمي تواند از خودش بگذرد، چگونه مي تواند به جبهه برود و خود را براي جهاد و شهادت آماده کند. مي بينيد که زير بناي جهاد و شهادت در راه خدا هم اين است که ابتدا انسان بتواند از خودش براي خدا بگذرد. بتواند از جان و مال اش براي حفظ دين خدا گذشت کند.
شهادت يعني اينکه انسان از زندگي اش به خاطر خدا بگذرد. به خاطر همين هم ارزش پيدا مي کند. بالاترين ارزش در اسلام ايثار است و شهادت ايثار جان است در راه خدا. البته ايثار مال و آبرو هم همين ارزش را دارد، ولي ايثار جان ارزش اش بيشتر است. کسي که نتوانسته خودش را کنار بگذارد و خودپرستي را رها کند، هرگز نخواهد توانست ارزش ايجاد کند. نمي توان ايثار کند نمي تواند جهاد کند، شهيد شود. چنين کسي حتي نمي تواند انفاق کند و نمي تواند به واجبات مالي اش عمل کند. تمام اين ارزش ها و توانايي ها ريشه در توحيد و نفي خود دارد.
اگر کسي بخواهد مسلمان باشد، مومن باشد و به دين عمل کند اول بايد از خودش و خواسته هاي خودش بگذرد. اگر کسي بخواهد توبه کند، بدون گذر از خواسته هاي خود، اين کار ممکن نيست. اين شرط اول دين داري و سلوک است.
براي اينکه بتواني در اين مسير حرکت کني، بايد اهل معرفت باشي. بايد خدا را آنچنان که هست در حد توان بشناسي. بايد توحيد نظري داشته باشي. معرفت است که به تو عشق مي دهد. عشق اگر نباشد سرمايه اي براي حرکت نداري، موتور حرکت انسان عشق است. اگر عاشق خدا نشوي نمي تواني از خودت بگذري. انسان ابتدا عاشق خود است، اما وقتي خدا را شناخت و عاشق خدا شد، عشق به خود را فراموش مي کند و محو جمال خدا مي شود. سالک يعني کسي که خدا را از خودش بيشتر دوست دارد.
البته علم دين هم لازم است، بايد بداني که در هر لحظه خداي عالم از تو چه مي خواهد. دوست داشتن هاي محبوبت را بشناسي. اراده اش را بداني و با مسيرش آشنا باشي. کسب علم دين از ضروري ترين شرايط حرکت در راه خدا است.
راهکار عملي عرفان و سلوک آن است که بتواني يکي يکي از خواسته هايت براي رضاي خدا بگذري. خودت را فداي محبوب کني. خودت را فناي در محبوب سازي.
گاهي تو مي خواهي ثروت مند و قدرتمند شوي، رفاه و آسايش داشته باشي، از دنيا بهره مند گردي، لذت ببري، اما فعلا خدا صلاح نمي داند و تو را در فقر و ضعف مي پسندد، گاهي آسايش ات را مي گيرد، بيمار مي شوي، دچار سختي و امتحان و ابتلاء مي گردي. حتي گاهي زندگي خيلي برايت سخت و دشوار مي شود. بايد بتواني تحمل کني. صبر براي همين است. اينکه صبر از مقامات مومنان و سالکان خدا است، براي اين است که بتواني از اين گردنه ها عبور کني. آدم کم تحمل و زودرنج بدرد راه عشق نمي خورد.
اگر مي تواني مطابق ميل خداوند زندگي کني راه بيافت، ولي اگر نمي تواني از خودت بگذري، هوس خدا را از سرت بيرون کن. مي دانم که نمي تواني و در دلت هوس خدا هميشه هست، دلت عرش خدا است و محبت خدا در قلبت موج مي زند، پس چاره اي جز اين نيست که راه بيافتي و قدرت تحمل خود را افزايش دهي و دلخواسته هاي خودت را فداي دلخواسته هاي مولايت کني.
آري مي تواني، چرا که نه، مي تواني، فقط بايد بخواهي و از خودش کمک بگيري و خودت را تحت ولايت اولياي او قرار دهي. شرط اصلي اين راه ولايت است. بدون ولايت معصومين ع و رهبري امامان موفق نمي شوي. توکل به خدا و توسل به ولايت ائمه طاهرين ع براي اين است که بتواني در اين راه که راه عشق است صحيح حرکت کني. براي اينکه از خودت بگذري نياز به توفيق الهي و مدد اولياي خدا داري. يا الله و يا علي دو رمز موفقيت در اين مسير است.

 نظر دهید »

چگونه بدون توقع و عاشقانه خدا را عبادت کنیم؟

17 تیر 1395 توسط خدايار


عبادت خدای متعال با انگیزه های متفاوتی انجام می شود. حضرت علی (ع) می فرمایند: گروهى، خدا را به شوق بهشت مى‏پرستند، این عبادت بازرگانان است و گروهى خدا را از ترس عذاب او مى‏پرستند، این عبادت بردگان است. و گروهى خدا را براى سپاس او مى‏پرستند، این عبادت آزادگان است.

هر نوع از این گونه مواجهه ها با مساله عبادت، تابع شناخت و دیدگاه انسان است. و نظیر آن در سایر رفتارهای انسان نیز مشاهده می شود.

طفل از پزشک فرار می کند و باید او را با ترفندهای مختلف به نزد پزشک برد، اما همین طفل زمانی که رشد کرده و عقلش کامل می شود، خود، با رغبت به پزشک مراجعه می کند و او که زمانی از یک آمپول فرار می کرد، حال برای جراحی نوبت می گیرد و برای این کار هزینه های سنگین می پردازد و در آخر امر نیز مدیون پزشک خویش و متشکر از اوست. دلیل تفاوت رفتار در دو صحنه فوق، شناخت انسان است که یکی، تنها ثانیه های پیش رو را می بیند و دیگری نگاهی وسیع تر یافته و دور دست ها را می بیند.

بنابراین روشن است که تفاوت دیدگاهها، تفاوت عملکردها را به وجود می آورد. انسانی که به معاد ایمان نیاورده و پذیرش آن هنوز از عقل به دلش نرسیده، خدا را برای خواسته های مادی خویش می خواند. و اگر خدا وصال به معشوقش را نصیب او نکند، از خدا روی می گرداند و با او به ستیزه می پردازد! اگر خدا تمتعات مادی او را برنیاورد، و پول فراوان در اختیارش قرار ندهد، خدا را موجودی دروغین می خواند و به تمام دلایل منطقی پشت می کند و … .

اما همین انسان زمانی که از حصار تنگ مادیات در می آید، و وسعتی به اندازه ابدیت در پیش روی خویش می بیند، حاضر می شود تمام مرارت ها و سختی های دنیا را تحمل کند و دست از بندگی خدا بر ندارد. اینجا تازه شروع مسیر بندگی است که همراه با ایمان به عالم غیب است. چنین کسی به دلیل نرسیدن به معشوق، کفر گویی نمی کند و خدا را آخرین حربه برای رسیدن به خیالات خود نمی داند. (چون کسی که به عالم غیب ایمان ندارد، برای رسیدن به دنیا ابتدا فقط نگاهش به عوامل مادی است و پس از بسته دیدن راهها، به صرف وجود یک احتمال حاضر است خدا را بخواند)

پس شروع مسیر بندگی، خود نیاز به یک وسعتی در دید دارد و چنین انسانی مدارجی از کمال را طی کرده است. اگر چه عبادتش به طمع بهشت یا ترس از دوزخ باشد و نباید تصور کنیم که عبادت این گونه افراد هیچ ارزشی ندارد. و واقعا کسی نمی تواند شناخت نسبتا صحیحی از بهشت کسب کرده باشد و بدان بی رغبت باشد. یا اندک تصوری از جهنم برایش حاصل شده باشد و ادعای عدم ترس از آن را بکند.

متقینی که بیان وصف آنها از زبان امیر المومنین (ع) برای همام آنچنان سنگین شد که جان به جان آفرین تسلیم نمود، به بهشت و جهنم پشت نکرده اند که حضرت علی (ع) می فرمایند: با بهشت چنان‏اند كه گویى مى‏بینندش و غرق نعمتهایش هستند. و با دوزخ چنانند كه گویى مى‏بینندش و به عذاب آن گرفتارند.

چنین کسی نمره قبولی را کسب کرده اما تا رسیدن به نمره عالی راه همچنان برایش باقی است. و برای رسیدن به مدارج بالاتر، باید پا بر روی منیت های پست گذاشت و خالق را دید. خالقی که هر چه بیشتر به او بنگریم، کرامت او را می بینیم در حالی که نگاه به خودمان، تنها دنائت ها را نشان می دهد. با چنین نگاهی می توان به عالی ترین درجات بندگی نائل آمد. و این نگاه را باید از اهل بیت (علیهم السلام) یاد گرفت که امام سجاد (ع) در ابوحمزه می فرمایند: تَتَحَبَّبُ اِلَیْنا بِالنِّعَمِ وَنُعارِضُكَ بِالذُّنوُبِ خَیْرُكَ اِلَیْنا نازِلٌ؛ تو با نعمتهایت بر ما دوستى كنى و ما به گناهان با تو معارضه و برابرى كنیم خیر تو بر ما نازل گردد وَشَّرُنا اِلَیْكَ صاعِدٌ وَلَمْ یَزَلْ وَلا یَزالُ مَلَكٌ كَریمٌ یَاْتیكَ عَنّا بِعَمَلٍ؛ و در برابر شرّ ما بسوى تو بالا آید و تو همیشه تا بوده و هست پادشاه بزرگوار و كریمى بوده اى كه از جانب ما كارهاى قَبیحٍ فَلا یَمْنَعُكَ ذلِكَ مِنْ اَنْ تَحوُطَنا بِنِعَمِكَ وَتَتَفَضَّلَ عَلَیْنا بِآلاَّئِكَ؛ زشت بسوى تو آید ولى آنها جلوگیریت نكند از اینكه ما را به نعمتهاى خود فراگیرى و خود بر ما تفضل كنى.

این نوع نگاه است که امیر المومنین (ع) در دعای کمیل می فرمایند: اگر مرا در جهنم عذاب کنی، به فرض که بر عذابت صبر کنم، چگونه بر فراغت صبر کنم؟ (هَبنی صَبَرتُ عَلی عَذابِکَ فَکیفُ أصبِرُ عَلی فِراقِکَ و هَبنی صَبَرتُ عَلی حَرَّ نارِکَ فَکیفَ أصبِرُ عَنِ النَظَرِ إلی کَرامتِک)

[۱]. نهج البلاغه، کلمات قصار شماره ۲۳۷.
[۲]. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳.

 نظر دهید »

دیابتی ها در تابستان چه میوه هایی بخورند

16 تیر 1395 توسط خدايار

در فصل تابستان میوه ها تنوع زیادی دارند و میوه های گوناگونی در بازار موجود است اکنون ببینیم بیماران دیابت از چه میوههایی در این فصل استفاده کنند که میزان قند خونشان بالاتر نرود آیا از همه میوه ها می توانند استفاده ؟فروکتوز نوعی قند است که در میوه ها وجود داره و برای افراد مبتلا به دیابت و اشخاصی که دارای اضافه وزن هستند زیان دارد
با این وجود هنوز هم میشه از خوردن میوه های فصلی لذت برد به شرطی که در حد اعتدال مصرف بشن. پزشکان، بیماران مبتلا به دیابت رو تشویق میکنن تا میوه های خاصی رو مصرف کنن که نه تنها برای بدن مفیدن بلکه انسولین رو هم کنترل میکنن. ما این میوه ها رو جدا کرده و در یه لیست به عنوان میوه های دوستدار بیماران دیابتی قرار دادیم:
گریپ فروت قرمز
گریپ فروت ، آدمو یاده پرتقال یا لیمو شیرین میندازه، اما اون هم شیرینه، هم ترش و هم آبدار. گریپ فروت سالم ترین انتخاب برای افراد مبتلا به دیابته. توصیه میشه که هر روز نصف یه گریپ فروت رو میل کنین.

انواع توت (کرنبری، بلوبری، تمشک)
کسی نیست که توت دوست نداشته باشه، توت مورد علاقه تون رو انتخاب کرده و مطمئن باشین که آنتی اکسیدان ها کار خودشون رو انجام میدن. علاوه بر این، توت ها دارای فیبر، و انواع ویتامین ها بوده و کربوهیدرات پایینی دارن. سه چهارم فنجان توت در طول روز کافیه.
انواع ملون
هندوانه، طالبی یا خربزه فرقی نمیکنه، هر کدوم رو که دوست دارین انتخاب کنین، اونا سرشار از ویتامین B و C، بتاکاروتن، پتاسیم و لیکوپن هستن. یه تکه ملون ویتامین های مورد نیازتون رو تامین میکنه.

گیلاس

گیلاس خواص آنتی اکسیدانی داره، علاوه بر این کربوهیدرات پایینی داره. ۱۲ عدد گیلاس چیزیه که بهش نیاز دارین.


هلو
میوه ای پرز دار! هلو منبع خوبی از ویتامین های A و C بوده و سرشار از پتاسیم و فیبره. همچنین کربوهیدرات پایینی هم داره.
زردآلو

کربوهیدرات پایین، سرشار از فیبر و ویتامین A ، زردآلو انتخابی عالی برای دیابتی هاست. یک عدد زردآلو در رژیم غذاییتون قرار بدین.
سیب
اگه میخواین سیب بخورین پوستش رو نکنین. پوست سیب حاوی آنتی اکسیدان است، علاوه بر این سیب منبع خوب فیبر و ویتامین C است.
کیوی
یه میوه کرکی که پتاسیم، فیبر و ویتامین C داره. همچنین میزان کربوهیدراتش پایینه که برای افراد مبتلا به دیابت مناسبه. یک کیوی در روز سلامتی شما رو تنظیم میکنه.
گلابی
پر از پتاسیم، فیبره و میزان کربوهیدراتش پایینه. گلابی رو حتما بخشی از رژیم غذاییتون کنین.
پرتقال
پرتقال به خاطر محتوی ویتامین C اش شناخته شده. همچنین کربوهیدرات پایین و پتاسیم داره. درست مثل گریپ فروت، پرتقال هم انتخابی عالی برای افراد مبتلا به دیابت است.

 نظر دهید »

میوه های چربی سوز و مفید برای لاغری

16 تیر 1395 توسط خدايار


این مواد غذایی نسبت به سایر مواد، انرژی بیشتری برای هضم خود نیاز دارند، یعنی بدن انرژی بیشتری برای هضم آنها می سوزاند و در عین حال بدن نمی تواند کالری زیادی از آنها برای خود ذخیره کند.
آری، بعضی از میوه ها قند دارند و باعث چاقی می شوند و بعضی دیگر بالعکس لاغر می کنند اما آیا تا کنون درباره میوه هایی که چربی را بسوزانند شنیده اید و این میوه ها را می شناسید؟
یک سری مواد غذایی وجود دارد که به نام ” غذاهایی با کالری منفی ” (NEGATIVE CALORIE FOODS) معروف هستند، این مواد غذایی نسبت به سایر مواد، انرژی بیشتری برای هضم خود نیاز دارند، یعنی بدن انرژی بیشتری برای هضم آنها می سوزاند و در عین حال بدن نمی تواند کالری زیادی از آنها برای خود ذخیره کند، پس علاوه بر اینکه باعث سوخت چربی ها می شوند، کمتر به چربی تبدیل شده و ذخیره می شوند.
مواد غذایی دارای چربی ، پروتئین ، کربوهیدرات ، کالری ، ویتامین و املاح هستند، ویتامین ها ، بافت های بدن را تحریک می کنند تا آنزیم تولید کنند که این آنزیم ها باعث تجزیه و مصرف انرژی موجود در غذاها می شوند، بنابراین غذاهایی با کالری منفی، غذاهای غنی از ویتامین و املاح هستند که نه تنها باعث مصرف انرژی حاصل از خود می شوند ، بلکه انرژی اضافی موجود در طی عمل هضم را مصرف می کنند که البته مصرف اینگونه مواد غذایی زمانی در کاهش وزن مؤثر است که غذاهای پُرکالری و فاقد مواد مغذی مثل انواع تنقلات، چیپس و … را مصرف نکنید.
مواد غذایی با کالری منفی (NEGATIVE CALORIE FOODS) یاچربی سوز شامل انواع مختلفی از میوه ها و سبزی ها است که شامل مواد غذایی زیر می باشد:
از سبزی ها:
مارچوبه – چغندر – کلم – کلم بروکلی – هویج – گل کلم – کرفس – کاسنی – فلفل قرمز – خیار – شاهی – سیر – لوبیا
سبز – کاهو – پیاز – تربچه – اسفناج – شلغم و کدو سبز است.
از میوه ها:
سیب – زغال اخته – طالبی و گرمک – گریپ فوروت – لیمو ترش – انبه – پرتقال – هلو – آناناس – تمشک – توت فرنگی – گوجه فرنگی – نارنگی و هندوانه است.

 نظر دهید »

در تابستان چه بخوریم که ظاهر خوبی داشته باشیم؟

16 تیر 1395 توسط خدايار


در فصل تابستان تنوع میوه ها زیاد است و انتخاب های زیادی می توانید داشته باشید. ویژگی میوه های تابستانی پر آب بودن آنهاست که باعث تامین و نگهداری آب بدن می شود. تامین آب بدن پوست را تر و تازه نگه داشته و از چروکیدگی آن جلوگیری می کند.
بعلاوه در آب و هوای گرم تابستان، تمایل برای خوردن غذاهای سبک که با روش های ساده آماده می شوند، بیشتر است. در فصل گرم تابستان مردم دوست دارند بیشتر غذاهای خام یا کبابی بخورند که سبک است. بسیاری از غذاهای تابستانی نسبت به سبزیجات ریشه ای و نشاسته ای زمستانی، کربوهیدرات کمی دارند، با اینحال آنها هنوز هم دارای مقادیر قابل توجهی فیبر هستند که به فرد احساس پر بودن شکم را می دهد، اما با توجه به مقادیر پایین کربوهیدرات، شما احساس سنگینی نخواهید کرد.

غذای سلام و خوب به شما احساس خوبی می دهد و با تاثیر مثبت بر جسم باعث سلامت کلی بدن و ظاهر خوب شما می گردد. این غذاهای تابستانی را تجربه کنید تا احساس خوب، سبک و همچنین پوست سالم داشته باشید.

1-توت فرنگی و سایر میوه ها
یکی از میوه های لذیذ فصل تابستان، توت فرنگی است. توت فرنگی یکی از بهترین منابع ویتامین C است، با 163 درصد از مقدار مورد نیاز روزانه در هر فنجان. ویتامین C جزء گروه آنتی اکسیدا ن ها است و در تولید کلاژن بسیار حیاتی شناخته شده است. این میوه حالت ارتجاعی پوست را بهبود می‌بخشد و در کاهش چین و چروک پوست نیز بسیار موثر است.
توت فرنگی به عنوان یک عامل ضد سرطان عمل می‌کند، زیرا ترکیبی از آنتی‌اکسیدان‌ها و عوامل ضدالتهاب در آن وجود دارد که در برابر بسیاری از انواع مختلف سرطان موثر است.
میوه ها به شما احساس فیزیکی سبکی داده و باعث رضایت خاطرتان می گردند. برای ایجاد تنوع در مصرف میوه ها یکی از راه های ابتکاری اضافه کردن میوه ها به سالاد و مصرف آن همراه با غذاست.

2-کدو سبز
کدو سبز انرژی بسیار پایینی دارد، فقط 20 کالری در هر فنجان. کدو سبز بخاطر داشتن ویتامین C حاوی آنتی اکسیدان است و با داشتن آب فراوان (بیش از 98 درصد)، می تواند بعنوان غذای رژیمی استفاده شود.
شما می توانید کدو سبز را به عنوان پیش غذا و به صورت برش های حلقوی و در ترکیب با سایر سبزیجات استفاده کنید. همچنین می توانید در ترکیب با پاستا آن را میل کنید. به این ترتیب که آن را در قطعات کوچک با سیر و پیاز تفت داده و با پاستای کامل گندم، پنیر و میگو مخلوط کنید.

3-فلفل دلمه ای
فلفلف دلمه ای تنها 46 کالری انرژی و 3 گرم فیبر در هر فنجان دارد و همین باعث شده بعنوان یک افزودنی سبک در کنار غذاهای تابستانی طرفداران زیادی داشته باشد.
همچنین فلفل دلمه ای مقادیر زیادی آنتی اکسیدان دارد: 317 درصد از مقدار نیاز روزانه ویتامین C. ویتامین C برای ساخت کلاژن در پوست بسیار مهم است. با افزایش سن از دست دادن کلاژن افزایش پیدا می کند، بنابراین مصرف موادی که کلاژن را تامین می کنند، مانند ویتامین C یکی از مهم ترین ترفندهای ضد پیری است! فلفل دلمه ای در واقع برای شادابی و نرمی پوست مفید است.
همچنین کپساسین موجود در فلفل دلمه‌ای، باعث تسکین درد می‌شود.
فلفل دلمه ای قرمز دارای آنتی اکسیدان لیکوپن است که در پیشگیری از سرطان نقش دارد.

4-گوجه فرنگی
گوجه فرنگی سرشار از لیکوپن و بتاکاروتن است. بر اساس مطالعه ای که در سال 2012 انجام گرفت و در مجله آمریکایی تغذیه درمانی به چاپ رسید، رژیم غذایی که غنی از این مواد باشد می تواند دفاع طبیعی پوست در برابر اثرات تخریبی نور خورشید را افزایش داده و ظاهر آن را بهبود بخشد. همچنین گوجه فرنگی منبعی غنی از ویتامین C است. یک فنجان گوجه فرنگی تقریبا نیمی از مقدار نیاز روزانه را تامین می کند. البته با همه این تفاسیر شما همچنان لازم است پوست خود را با کرم ضد آفتاب پوشانده و از قرار گرفتن زیاد در مقابل نور خورشید پرهیز کنید.
یکی از روش های پیشنهادی ما در مصرف گوجه فرنگی، کباب کردن آن است. وقتی گوجه فرنگی پخته شود، حتی لیکوپن بیشتری نیز خواهد داشت.

5-سوپ سرد
در اسپانیا یکی از غذاهایی که تابستان ها مصرف می شود، سوپ گاسپاچو است. این سوپ که طرفداران زیادی دارد به شکل سرد مصرف می شود و بر پایه گوجه فرنگی است و در آن از سبزیجات دیگر همچون سیر و خیار نیز استفاده می شود. این سوپ سرشار از ویتامین C است و از آنجا که ویتامین C در اثر حرارت از بین می رود، طبیعت سرد این سوپ مقدار زیادی از این ویتامین را برای شما تامین می کند.
اصول تهیه این سوپ به این شکل است که باید گوجه فرنگی را بصورت خام میکس کرده و سبزیجات دیگر مثل خیار، سیر و پیاز را خرد کرده و به آن اضافه نمود. در آخر هم مقداری آب سرد، روغن زیتون، سرکه، نمک و فلفل به آن افزود.

6-چای ترش
چای تُرش یا چای قرمز از کاسبرگ گیاه Hibiscus Sabdariffa تهیه میشود و در بسیاری از مناطق دنیا بصورت نوشیدنی گرم و یا سرد مصرف دارد. چای ترش در قدیم به عنوان شاداب کننده و برطرف کننده بیماری‌های قلبی مورد استفاده قرار می‌گرفته و برای افرادی که به دنبال نوشیدنی رژیمی هستند بسیار مناسب است.نوشیدن چای ترش سبب کاهش فشار خون، کنترل کلسترول خون و آرامبخشی می‌شود. این چای سرشار از آنتی اکسیدان و منبع غنی از آهن است و برای فصل گرم تابستان می تواند جایگزین چای معمولی شود. با افزودن کمی عسل به این چای می توانید طعم ترش آن را کاهش دهید.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • ...
  • 12
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 19
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مهدیا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • کلام معصوم
  • بصیرت
  • سجاده نور
  • نماز عشق
  • حدیث دشت عشق
  • بهشت رضا
  • حرف حق
  • پیامبران
  • پاسخ رهبری به ۱۰ پرسش درباره اقتصاد مقاومتی
  • چگونه میتوانم گناهم را پاک کنم؟
  • هر كه در اين بزم مقربتر است، جام بلا بيشترش مي دهند
  • از کجا بدانیم خداوند، گناهان ما را بخشیده است؟
  • درددل
  • چگونه تحولی بزرگ در زندگی خود ایجاد کنیم؟
  • ۱۰ راهکار اصولی برای متحول کردن زندگی
  •  اگر ما در کربلا بودیم یاریش میدادیم ؟؟؟
  • چگونه از ياران امام زمان(عج) باشم؟
  • چگونه از ياران امام زمان(عج) باشم؟
  • امیر مومنان ""علیه السلام"ازمنظردکترشریعتی.

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس