مهدیا

  • خانه 
  • حضور در جمع غافلین علت یاس از رحمت خدا 
  • تماس  
  • ورود 

اگر روحتان درد می کند بخوانید!

18 تیر 1395 توسط خدايار


همانطور که جسم ما بیمار می شود و احتیاج به مداوا دارد روحمان نیز بیمار می شود و نیاز به درمان دارد و همانطور که جسممان در معرض تهدید بیماری های مسری است روحمان نیز در خطر است اما این مسئله اغلب مورد غفلت ماست . متاسفانه انقدر که برای یک سرما خوردگی ساده اهمیت قائلیم برای درمان بزرگترین بیماریهای روحیمان اهمیت قائل نمی شویم .در حالیکه بیماری های روحی، مهلک تر و در تباهی سرنوشت ما موثر ترند .روح سالم می تواند جسم بیمار را شفا دهد اما جسم سالم نمی تواند روح بیمار را از بیماری نجات دهد .باید برای سلامتی روحیمان قبل از آنکه دیر شود و روزهای جوانی از دست برود اقدام کنیم .
گفتنی است که بیماریهای روحی با بیماریهای روانی فرق دارد . دکتر احمد جلیلی، رئیس انجمن روانپزشکان ایران می‌گوید:"در روانپزشکی چیزی به نام بیماری روحی وجود ندارد و کلاً سروکار این علم با روان است. در واقع روان به فعالیت مغز گفته می‌شود؛ همان‌طور که دیدن، فعالیت چشم است… اصولاً اشتباه رایجی است که مسئله روح را با مسئله روانپزشکی مخلوط می‌کنند و از واژه‌های بیماری روحی–روانی استفاده می‌کنند"(سایت پایگاه اطلاع‌رسانی سلامت ایران)
بیماریهای روحی همان عادات و ملکه های نفسانی هستند که به واسطه تکرار گناهان به وجود می آیند .حسادت ،تکبر،دورویی،ریاکاری نمونه هایی از بیماریهای روحی هستند.بیماریهای روحی با گناهان رابطه متقابل دارند .ابتدا اصرار بر گناه موجب بیماری روحی می شود و بیماری روحی نیز موجب ارتکاب بیشتر گناهان می شود.هیچ کس به اندازه فرد حسود ،غیبت نمی کند و تهمت بیشتر از ناحیه کسی که سوءظن دارد تکرار می شود.
درد بیماری های روحی به مراتب از دردهای جسمانی قوی تر است کسی که از حسادت در رنج است چنان دردی می کشد ،که اگر او را مخیر می کردی به انتخاب بین درد سوختگی جسمانی یا درد حسادت،چه بسا درد جسمانی را برآن ترجیح می داد
دراثر غیبت احساسات منفی و نفرت شکل می گیرد با پدید آمدن نفرت ،نسبت به موفقیت همدیگر ناخشنود می شویم و حسادت کلید می خورد .حسادت که به وجود آمد غیبت اوج می گیرد.
در اثر سوءظن تهمت می زنیم .وقتی تهمتها تکرار شد سوءظنمان تقویت می شود.
عدم توکل به خدا و پرستش مادیات ،عجز و ضعفهای مالی ما را بیش از حد بزرگ و مهم جلوه می دهد .با مشاهده ضعفهایمان عقده حقارت پیدا می کنیم و با حس حقارت مرتکب هزاران گناه خواهیم شد.همین گناهان حقارت ما را بیشتر می کنند.

تشخیص بیماریهای روحی
چنانچه کسی یکبار مرتکب غیبت شود نمی توان گفت بیمار شده است اما کسی که دائم غیبت می کند بیمار شده است او خود را ضعیف و حقیر و دیگران را بزرگ و مهم می بیند لذا به دنبال دلایلی برای آرام کردن خود خواهد گشت.وقتی به دیگران ثابت کرد که فلان کس واقعا بزرگ نیست بلکه بزرگ جلوه کرده است به آرامش خواهد رسید .
غیبت
وقتی یکبار دروغ می گوییم هنوز نمی توانیم مطمئن باشیم که بیمار شده ایم یا نه اما اگر به دروغگویی عادت کنیم قطعا بیمار شده ایم .دروغگو شهامت ندارد .دیگران را بیش از حد بزرگ و با اهمیت می بیند.لذا برای جلب رضایت دیگران و نظر مثبت آنها نسبت به خود مجبور به دروغگویی می شود .
خداوند در قرآن از بیماری های روحی به مرض قلبی تعبیر می کند .شاید به خاطر آنکه این بیماری ها عواطف ما را مجروح و بیمار می کنند. : «فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا كَانُوا یَكْذِبُونَ » :در دل‌هاى آنان بیمارى جاى گرفته؛ پس خداوند بیمارى آنان را می‌افزاید و براى آنان عذاب دردناكى است، به سبب آنچه تكذیب می کنند این آیه یکی از قوانین عمومی جهان را به ما معرفی کرده؛ سپس از آن نظر که همانند دیگر قوانین جهان به اراده پروردگار وضع شده، آن را به خداوند نسبت می‌دهد. این
قانون می‌گوید: «هر مرضی (مادامی که درمان نشود،)همچون هر موجود زنده ای رشد خواهد کرد .
در تفسیر آیه شریفه آمده: «چون بیماری خود را به مراکز رئیسی بدن یا قلب رساند، قانون تکامل که قانون عمومی خداوند در جهان است، آن را پیش می‌برد و می‌‌افزاید؛ زیرا هر موجودی در محیط مستعد خود حق حیات و رشد دارد و عنایت خداوند نسبت به همه یکسان است » (پرتویی از قرآن، سیدمحمود طالقانی، ج 1، ص 72)

درد روح
درد بیماری های روحی به مراتب از دردهای جسمانی قوی تر است کسی که از حسادت در رنج است چنان دردی می کشد ،که اگر او را مخیر می کردی به انتخاب بین درد سوختگی جسمانی یا درد حسادت،چه بسا درد جسمانی را برآن ترجیح می داد .
راه درمان ترک گناه است .چاهی که از آن آب کشیده نشود بعد از مدتی خشک می شود .حسودی که غیبت نکند و حسادت خود را به هیچ طریقی ابراز نکند از حسادت نجات پیدا خواهد کرد .شکاکی که از سوءظن پرهیز کند،و شک خود را ابراز نکند، حداقل بیماریش پیشرفت نخواهد کرد
شفای قلب مریض
علم روانشناسی می تواند تا حدی به درمان بیماری های روحی کمک کند تعبیر این علم به روانشناسی شاید به دلیل تعاند برخی دانشمندان غربی با مسئله روح است و الا اصل این علم در بررسی مسائل روحی و اخلاقی است و کمتر ویژگی های جسمانی در آن مورد توجه است یک روانشناس در بررسی علل حسادت بیمار ،منشا حس حقارت او را بررسی می کند تا با ریشه یابی علل بیماری به درمان آن کمک کند.بنابراین روانکاوی کمک کننده است اما تا زمانیکه این علم با علوم دینی پیوند نخورد،بازهم ناقص است و نمی تواند مشکلات روحی بشر را به خوبی حل کند.
دیگر راه درمان ترک گناه است .چاهی که از آن آب کشیده نشود بعد از مدتی خشک می شود .حسودی که غیبت نکند و حسادت خود را به هیچ طریقی ابراز نکند از حسادت نجات پیدا خواهد کرد .شکاکی که از سوءظن پرهیز کند،و شک خود را ابراز نکند، حداقل بیماریش پیشرفت نخواهد کرد.
اما موثر ترین راه درمان توبه است .توبه مثل آتشی است که زخم علاج ناپذیر را می سوزاند .در حدیث حضرت علی علیه السلام است که :آخرالدواء الکی :آخرین راه درمان سوزاندن است وقتی یک زخم عفونی با هیچیک از راههای درمانی ،بهبود پیدا نمی کند باید آن را سوزاند.
اگر بتوانیم با مطالعه زیاد پیرامون آخرت ،و با تفکر زیاد درباره مرگ و در نظر داشتن فرصت عمر به پشیمانی لازم در جهت توبه برسیم این پشیمانی و اندوه سوزنده آن خود راه علاجی برای بیماریهای قلبمان می شود.پشیمانی توبه نه تنها از راه یادآوری و تلقین، تحکیم اراده و تقویت تقوا، موجب ترک گناه می‌شود، بلکه با حرارت معنوی‌اش گناهان را در خود ذوب می‌کند.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

 نظر دهید »

کسی که با همه خوب است، خوب نیست

18 تیر 1395 توسط خدايار

معاشران و دوستان خود را از بین آنانکه با هر سازی و آوازی همساز و همسویی می کنند انتخاب نکنید. آنانکه با هم خوبند، افراد خوبی نیستند. نمی توان هم با اهل معصیت دوستی و معاشرت داشت و در سفره آنان نشست هم با اهل دین و معرفت آمیخت و به مراوده دوستانه پرداخت.
معاشرت
با چه کسانی معاشرت کنیم؟
معاشرت و مراوده ی با خویشاوندان و دوستان و همسایگان به همان میزان که آثار و برکات دنیوی و اخروی فراوانی دارد اگر بدون توجه به رویکرد و عملکرد معاشران صورت گیرد، و در انتخاب و گزینش معاشران خود دقت و درایت لازم را نداشته باشیم، خود و اعضای خانواده مان را در فضایی قرار می دهیم که خروجی آن تأثیرپذیریهایی مخرب و خانمان براندازی چون خودنمایی های افراطی، دوست یابی های مخرب، چشم و هم چشمی های آزاددهنده، بیماری های روحی و روانی و دهها مشکل و معضل گزنده خواهد بود. لذا در این بخش از مطالب با تأملی کوتاه بر مؤلفه ها و مشخصه های اخلاقی و رفتاری معاشران، معاشرت و تعامل با اطرافیان خود را در فرآیند سالم، سودمند و مؤثر قرار می دهیم.

1- یاران سه قسمند
با کسانی معاشرت کنید که انگیزه و هدف آنان در معاشرت ها و تعاملات، تقویت باورهای دینی و تعمیق دوستی و محبت و معنویت طرفین باشد. معاشران در یک تقسیم بندی کلی در شعر زیبای ذیل به سه گروه متمایز تفکیک می شوند. زبانی (ظاهری)- نانی (مالی)- جانی (ایمانی)
دلا یاران سه قسمند ار بدانی زبانی اند و نانی اند و جانی
به نانی نان بده از در پرانش تفقد کن به یاران زبانی
ولیکن یار جانی را نگه دار به جانش جان بده تا می توانی

معاشرت با دنیاطلبان و سرمایه سالاران، مایه ی از دست دادن دین و آلوده شدن به دورویی و نفاق است. این مهم نکته ای است که در روایات متعددی بدان اشاره شده است. صریحترین روایت از امیر مؤمنان علی (علیه السلام) نقل شده که فرموده اند: اگر بخاطر ثروت به ثروتمندان فروتنی کنی دو سوم دینت را از دست خواهی داد
اینجاست که رسول گرامی اسلام تأکید می فرماید: “با کسی معاشرت کن که دیدنش ترا یاد خدا بیندازد، سخنش بر علم و دانش تو بیفزاید و زندگی و عملش آخرت را به یادت آورد.” (بحار/ج 71/ ص 184) یک قاعده بسیار مهم در عرصه زندگی این است که در فرآیند شناخت ما بهترین ها را ابتداً بشناسیم در بین کتاب ها، فیلم ها، نشریات، موسیقی و هنرها بهترین را بشناسیم و بشناسانیم. در مورد انسان نیز این قاعده مهم را لحاظ کنیم، یعنی خوبترین ها و برترین ها را بشناسیم و با آنان حشر و نشر و معاشرت داشته باشیم. از بین عالمان، نویسندگان، همسایگان، خویشاوندان خوب ترین ها را گزینش نموده در ذهن و زندگی خود و فرزندان مان راه دهیم.

2- کسی که با همه خوب است، خوب نیست
معاشران و دوستان خود را از بین آنانکه با هر سازی و آوازی همساز و همسویی می کنند انتخاب نکنید. آنانکه با هم خوبند، افراد خوبی نیستند. نمی توان هم با اهل معصیت دوستی و معاشرت داشت و در سفره آنان نشست هم با اهل دین و معرفت آمیخت و به مراوده دوستانه پرداخت.

امام علی (ع)
3- با اهل دنیا
معاشرت با دنیاطلبان و سرمایه سالاران، مایه ی از دست دادن دین و آلوده شدن به دورویی و نفاق است. این مهم نکته ای است که در روایات متعددی بدان اشاره شده است. صریحترین روایت از امیر مؤمنان علی (علیه السلام) نقل شده که فرموده اند: اگر بخاطر ثروت به ثروتمندان فروتنی کنی دو سوم دینت را از دست خواهی داد.”
و از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است: از معاشرت با اهل دنیا و دنیاپرستان پرهیز کنید که مایه از دست دادن دین و آلوده شدن به نفاق و دورویی است و این درد درمان ندارد. (مستدرک/ ج 3/ ص 64)

4- دوست و معاشر واقعی
دوست واقعی تو، دشمن واقعی نقاط ضعف توست. چرا که در روایات اسلامی، مؤمن، آئینه مؤمن دانسته شده است. و آئینه اگرچه با شیوه ای خاص و بی نظیر مخاطب خود را به نقد می کشد اما اگر غبار گرفته باشد، از نشان دادن خوبیها و بدیهای مخاطب خود عاجز خواهد ماند.
لذا اگر هم نشین و معاشر ما در غبار گناهان و خطا و کاستی ها و ناراستی ها پنهان شده باشد دیگر ارزش روبرو شدن و هم نشین شدن را ندارد.
حکیمی را گفتند چرا از مردم کناره گرفته ای؟ گفت: چه کنم با جماعتی که گناهانم را از من پنهان و پوشیده می دارند؟ آئینه ای که آلودگی ها را نشان ندهد دیگر آئینه نیست.
اینجاست که رسول گرامی اسلامی فرمودند: هم نشین خوب بهتر از تنهایی و تنهایی بهتر از هم نشین بد است (الامالی، شیخ طوسی، ص 536)
علی (علیه السلام) فرمودند: محبوبترین مردم در نظر تو نصیحت کننده مشفق و خیرخواه توست.
امام باقر (علیه السلام) فرمود: پیروی کن از کسی که تو را می گریاند و اندرزت می دهد نه آنکه می خنداند و فریبت می دهد (اصول کافی، جلد 4، ص 451)
هم نشینان اگر از سلک مؤمنان و از اهل عاشقان دین و قرآن باشند همچون انگشتان اشاره خدا در روی زمین، راه و رسم و جهت حرکت و حیات را بر ما نمایان خواهند نمود. مؤمنان همچون شیشه عطر می مانند که اگر از عطر به ما ندهند بوی عطرشان روح و روانمان را نوازش خواهد داد. شیشه عطر حتی اگر شکسته شود، بیش از پیش تو را خوش بو خواهد کرد
5- بهتر از ما
معاشران و هم نشینان ما خوب است خوبتر از ما باشند. بالاتر باشند تا ما را با خود بالاتر ببرند. یاران و دوستان نادان گاهی یار بد از ما بد، بدتر معرفی شده اند.
تا توانی می گریز از یار بد یار بد بدتر بود از مار بد
یار بد، تنها همی بر جان زند یار بد بر جان و بر ایمان زند
و گاهی از دشمنان دانا خطرناکتر و گزنده تر دانسته شده اند.
دگر با خردمند مردم نشین که نادان نباشد بر آئین و دین
که دانا اگر دشمن جان بود به از دوست مردمی که نادان بود
اگرچه گل بی خار خداست. اما در گزینش دوستان و همراهان و معاشران تاکید بر اصل مهم مذکور نباید مورد غفلت و بی توجهی قرار گیرد.

6- انگشتان اشاره خدا
هم نشینان اگر از سلک مؤمنان و از اهل عاشقان دین و قرآن باشند همچون انگشتان اشاره خدا در روی زمین، راه و رسم و جهت حرکت و حیات را بر ما نمایان خواهند نمود. مؤمنان همچون شیشه عطر می مانند که اگر از عطر به ما ندهند بوی عطرشان روح و روانمان را نوازش خواهد داد. شیشه عطر حتی اگر شکسته شود، بیش از پیش تو را خوش بو خواهد کرد.
چه خوب فرمود رسول گرامی اسلام: مثل هم نشین صالح مانند عطار است که اگر از عطر خود چیزی به تو ندهد، از بوی آن خواهد داد.” (کنزالعمال- حدیث 24676)
دوستان مؤمن، به عود و عنبر تشبیه شده اند که اگر حتی سوخته شوند رایحه آن ها به تو خواهد رسید.

 نظر دهید »

عقل دفن شده خودتان را از قبر بیرون بیاورید:

18 تیر 1395 توسط خدايار

جناب حضرت یعقوب به فرزندانش فرمود:«لَا تَایئَسُوا مِن رَّوحِ الله »، درست است آنها به دنبال یوسف مادیِ ظاهریند اما اینها ظاهر آیات است، ما همه به دنبال یوسفیم، ما کسانی هستیم که در نشئۀ طبیعت براساس حشر با این عالم باعث شده است گُم شده ایم، حقیقتِ یوسفِ عقل و جان حقیقیِ خودمان را به زندان و چاه انداخته ایم.
ما همه کسانی هستیم که هویّت انسانیمان را زیر دست و پایِ نفسِ تعلقِ به بدن و خواسته های مادیِ طبیعی لِه کردیم، برادر ما در دست ما مفقود است، نفس و عقل با هم برادرند، یکی تعلّق به عالم ماده و بدن دارد دیگری تعلق به عالم غیب و اِله دارد.
انسان از آن حیث که تعلق به عالم غیب دارد در مقام اجمال همۀ غیب را می تواند معقولانه تلقّی کند انسان را می گویند عقل. همین حقیقت همین انسان همین یک واقعیت، از آن جنبه که بدنی دارد باید به این بدن و برای تدبیر جسم طبیعی بخورد، بیاشامد، راه برود، حرف بزند، معاشرت بکند، کسب و کار داشته باشد، مهمانی برود، مهمان دارد، مریض می شود، خوشحالی دارد، گریه دارد، خنده دارد، مردن دارد، زنده شدن دارد، نطفه است، می رُستَد، بالا می آید، از این جنبه ها، نفس است.
این نفس و عقل دو برادرند هر دو تا از یک مبدأند از یک پِدَرَند. پدر آنها آن موجود مجرد عقلی است، یک همچو فرزندی پدید آورده است که این فرزند به لحاظ تعلق به عالم ماده و به لحاظ تعلق به بدن نفس است، به لحاظ تعلق به عالم وحدت، عقل است.
این دو برادر که در حقیقت یک حقیقتند با دو نحوه تعلق، گاهی این مزاحم اوست و نوعاً ما برادر عقلمان را در چاه انداختیم. برادر عقل ما به زندان افتاد، برادر عقل ما تن به گناه نداد نفس زندانیش کرده است، زلیخاه او را زندانی اش کرده است. نمی گذارد که او بیرون بیاید.
و لذا برادران یوسف مقداری گشتند این عقل آنها بیدار بشود، به پدرشان گفتند: نه دیگر یوسف پیدا نمی شود. اینها خیال کردند دیگر عقلشان بیدار شدنی نیست. اینهایی که برادر کشی کردند با این گناه خیال کردند دیگر آدم بِشو نیستند.
پدر فرمود :«لَا تَایئَسُوا مِن رَّوحِ الله »، رَوح آن انبساط روحی است آن نشاط ملکوتی جان انسان است که با غیب برای او حادث می شود. اگر انسان نفحات قدسی عالم غیب را تلقی کند یک انبساطی در نفس و در جان او پیدا می شود این انبساط و خوشحالیهای تلقیات حقایق آن سوئیت را می گویند رَوح.
رَوح غیر از روح است، روح حقیقت انسانی است این حقیقت اگر از غیب تلقی کند به جنبۀ عقلانیش معقولات را بگیرد رَوح می یابد.
و لذا می گویند آنسوی عالم وقتی بهشت است برای بهشتیان «فَرَوحٌ وَ رَیحَانٌ وَ جَنَّتُ نَعِیمٍ»، اینها فکر کردند حالا ما برادر را کُشتیم، برادر را در چاه انداختیم دیگر خبری که از او نداریم، الان نزدیک به چهل سال است دارد از او می گذرد مگر آدم چهل سال و شخص گم شده می شود الان پیدا شود. اینها فکر می کردند دیگر عقلشان قابل شکوفائی نیست.
پدر فرمود «لَا تَایئَسُوا مِن رَّوحِ الله »، نخیر رَوح به انبساط الهی غیبی دائمی است همیشگی است همه جائی است. مأیوس نشوید باز می شوید انبساط پیدا می کنید انبساط روحی پیدا می کنید برادرتان پیدا می شود خودتان را می یابید، عقل دفن شده تان را از قبر بیرون می آورید او می شود که شکوفا بشود.
و لذا عقل برادران شکوفا شد همین هایی که یوسف به چاه انداخته بودند قابلیت این را داشتند که به یوسف عقلشان برسند و در مقابل همان یوسف به سجده بیافتند. یوسف به پدرش عرض کرد «إِنّی رَأَیتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوکَبًا وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ رَأَیتُهُم لِی سَجِدِینَ»، من دیدم یازده ستاره و ماه و آفتاب در مقابل من به سجده افتادند، ماشاء الله به جان حضرت یوسف، یعقوب فرمود: فرزند من «لَا تَقصُص رُء یَاکَ عَلَی إِخوَتِکَ فَیَکِیدُوا لَکَ کَیدًا إِنَّ الشَّیطَنَ لَلإِنسَنِ عَدُوٌّ مُّبِینٌ»، که مبادا اینها را به برادرانت بگوئی وگرنه در حق تو مکر می کنند، عقل همیشه در معرض قیض نفس است.
اینی که می گویند در اخلاق لازمه اش این است که نفس شناسائی بشود نه عقل، درستِ عقل هم باید شناخته بشود که عقلمان چقدر قوت دارد اما مهمش الان این میدان شناخت نفس است ببینید نفس چیست؟ یک وقتی سائل می گوید «نفس اژدرهاست او کی مرده است از غم بی آلتی افسرده است»، یک وقتی می گویند« إِنَّ النَّفْس لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ».در آیات و روایات اینقدر بر سَرِ نفس داد کشیده شد، اینه که در مسائل اخلاقیات می فرمایند اولین پلّۀ اخلاق این است که انسان معرفت نفس داشته باشد، این نفس یعنی معرفتِ یک حقیقتی که این حقیقت اگر بتواند احتمام داشته باشد همّت بالا داشته باشد می تواند آنسوئی بشود، عقلی بشود قلبی بشود شهودی بشود بالا برود. اما همین نفس چون تعلق به بدن دارد دائماً در عالم کدورت است دائما در تیرگیهاست.
منیع: فرمایشات استاد داود صمدی آملی

 نظر دهید »

فاطمه صاحب عصمت کبری،مظهر نفس کل است و پیغمبر اکرم از آن نشئت میگیرد

18 تیر 1395 توسط خدايار

امام صادق علیه السلام فرمودند: «علی مظهر عقل کل است و فاطمه زهرا مظهر نفس کل». این رتبۀ عظیم را پیغمبر اکرم به جناب بی بی فاطمه زهرا خطاب می فرمایند شما مادر من هستید «فداها اُمِّ ابیها ».
در بخش دیگر فرمودند برای ینکه تو اُمِّ ابیها هستی، تو مادر پدرت هستی. این فقط یک نازکردن متعارف هر پدری نسبت به دختر و پسر نیست که معمولاً پدرها وقتی پسرها را می خواهند صدا بزنند می گویند پدرجان، او را به عنوان پدرِ خودشان خطاب می کند، از باب یک نحوه نازکردن فرزند است یک ادای احترامی است. و معمولاً هر پدری بخواهد دختر خودش را صدا بزند او را تعبیر به مادرجان می کند می گوید مادرِ من. این صِرفِ یک تعبیر عُرفی عاطفی نیست.
علاوه از اینکه این نکته هم مَلحوظ است، آن اُم ابیها، آن لطافتش در این است که فاطمه مظهر نفس کل است، که در نظام هستی از جنبۀ عالمِ طبیعت، پیغمبر اکرم هم اگر از نطفه ای متحقق شود، نطفۀ جزئیۀ یک پدری در رحم و زهدان مادر نازنینی به نام حضرت آمنه، که همۀ این بخش از سخن، از جنبۀ روح جزئیه، از جنبه جسم جزئی، از جنبۀ نطفۀ جزئی، که از پدر و مادر جزئی و خاصی در این نشئۀ طبیعت متکوّن می شود، که این نطفه و این پدر جزئی و این مادر عزیز و همه پدر و مادرها جزئی این نشئه، تا آدم ابوالبشر و حوای مطهره و طاهره و همۀ آسمانها و زمین، همه می شوند جزء مُوَلِّدات آن نفس کل، که نفس کلی در نظام هستی هست، همه از او منشعب می شوند و فاطمه صاحب عصمت کبری، مظهر آن نفس کل است، که پیغمبر اکرم هم از آن نفس کل نشئت می گیرد، که فاطمه اَمِّ پدر خودش هم است این امّ به معنای ریشه است اصل است .

منبع، فرمایشات استاد داود صمدی آملی

 نظر دهید »

پاك كردن ذهن از خاطرات پراكنده

18 تیر 1395 توسط خدايار

تا زمانی که انسان نفی خطورات نکند حضور قلب حاصل نخواهد شد. شرط حضور قلب آن است که انسان متوجه به معشوق خود باشد در مقام قلب.در نماز اکثری افراد به دلیل حشر بیش از حد با دنیا ذهن آنها از افکار دنیوی پر است و وقت فکر کردن به معشوق حقیقی را ندارند چه برسد کهدر مقام قلب حضور را به الله متوجه کنند.چون قلب مرتبه ای است از مراتب انسان که حقیقت اشیاء در آن مرتبه ثان می یابد مراتب دیگر انسان همچون مقام عقل است که ادراک معقولات می کندو مقام وهم که ادراک جزئیات می کند. در نماز حضور در مرتبه ی قلب هدف است نه حضور در مرتبه ی عقل یا وهم یا خیال. چون حضور در مرتبه ی عقل می شود معقول و حضور در مرتبه ی وهم می شود موهوم. حضور الله باید در مقام قلب انسان باشد ادراک شود و این را به مراتب پایین تر سرایت دهد. چون قلب بالاتر از مراتب دیگر است. به یک معنا مقام قلب انسان سرچشمه ی معقولات و اوهام و تخیل و افکار انسان است.

روح عبادت حضور قلب است. و در صورت انجام اعمال بدون حضور قلب اگرچه تکلیف از انسان اسقاط می شود اما نماز تاثیر خود را نمی گذارد و به یک معنا قبول نمی شود. نماز معراج سالک است.نماز خود را بپایید و مراقبت هایتان را بیشتر کنید تا در نماز جمع شوید.علامه حسن زاده آملی

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • ...
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 19
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

مهدیا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • کلام معصوم
  • بصیرت
  • سجاده نور
  • نماز عشق
  • حدیث دشت عشق
  • بهشت رضا
  • حرف حق
  • پیامبران
  • پاسخ رهبری به ۱۰ پرسش درباره اقتصاد مقاومتی
  • چگونه میتوانم گناهم را پاک کنم؟
  • هر كه در اين بزم مقربتر است، جام بلا بيشترش مي دهند
  • از کجا بدانیم خداوند، گناهان ما را بخشیده است؟
  • درددل
  • چگونه تحولی بزرگ در زندگی خود ایجاد کنیم؟
  • ۱۰ راهکار اصولی برای متحول کردن زندگی
  •  اگر ما در کربلا بودیم یاریش میدادیم ؟؟؟
  • چگونه از ياران امام زمان(عج) باشم؟
  • چگونه از ياران امام زمان(عج) باشم؟
  • امیر مومنان ""علیه السلام"ازمنظردکترشریعتی.

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس