مهدیا

  • خانه 
  • حضور در جمع غافلین علت یاس از رحمت خدا 
  • تماس  
  • ورود 

تبعید به ایران شهادت در بستان

20 تیر 1395 توسط خدايار

شهید «محمدحسین تسخیری» در یک خانواده مذهبی و روحانی در شهر مقدس نجف اشرف به دنیاآمد . پدر ایشان مرحوم حضرت آیت‌الله شیخ علی‌اکبر تنکابنی تسخیری که بیش از 80 سال در کسوت لباس روحانیت در خدمت تبلیغ مذهب اهل‌بیت عصمت و طهارت در شهر رامسر و اطراف آن مشغول بود و مادر شهید تسخیری علویه امامی که از سادات معروف (امام جمعه) اصفهان بود. وی سال 1349ه .ش توسط حکومت بعث دستگیر و پس از چند ماه تحمل زندان و شکنجه از عراق اخراج و به ایران تبعید و ساکن شهر مقدس قم شد . «محمدحسین» در یک خانواده 11 نفره زندگی می‌کرد و مغازه خیاطی او تنها منبع در آمد و امرار معاش تمام اعضای خانواده بود و حتی پس از ازدواج این وضعیت نیز ادامه داشت تا سایر اعضای خانواده که اکثرا پسر بودند بتوانند به درس و تحصیل خود ادامه دهند . با شروع جنگ کار خود در مغازه خیاطی را رها کرد و به جبهه رفت. او یکی از مسئولین پادگان در اهواز بود و عمده فعالیت‌هایش کمک به رزمندگان عراقی که در کنار رزمندگان سپاه و بسیج می‌جنگیدند بود. «تسخیری» بالاخره به آرزوی خود رسید و در عملیات طریق‌القدس (فتح بستان) در کنار پل معروف شهر بستان بر اثر اصابت ترکش گلوله تانک در تاریخ 9/9/1360 و در سن 35 سالگی به شهادت رسید و به لقای معشوق خود شتافت.البته چند روز بعد از شهادت آن شهید عزیز فرزند چهارم او نیز به دنیا آمد. او در بین همکاران خود خیلی دوست داشت به دیگران کمک کند. به طوری که برای خیلی از دوستان و جوانانی که تازه قدم به بازار می‌گذاشتند و نیاز به سرمایه اولیه کار داشتند جهت کمک به آنها از صندوق بازار تهران برای دوستان نیازمند خود وام می‌گرفت و ضمانت آنها را نیز به عهده می‌گرفت.

یادی ازیک شهید

 نظر دهید »

مبارزه با مفاسد اقتصادی

20 تیر 1395 توسط خدايار

 

تردیدی در این نیست که فسادهای اخیر مالی در کشور که مباحث مختلفی را در پی داشت از یک سو حاکی از وجود آسیب جدی در عرصه «انضباط مالی» در بین مدیران کشور هستیم و از سوی دیگر حساسیت عمومی و بخصوص حساسیت دستگاههای مختلف نسبت به چنین پدیده مخربی نشاندهنده «حیات اجتماعی» و وجود «فرصت» رفع پلشتی‌هایی از این نوع می‌باشد. آنچه در این میان اهمیت ویژه‌ای دارد و نهایتاً تعیین کننده «آسیب‌جدی» و یا «فرصت مناسب» می‌باشد، «دنبال‌گیری» موضوع- با تعبیری که رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبه‌های اخیر عید فطر بیان فرمودند است. اما این دنبال‌گیری چگونه باید باشد؟ در این بین نکاتی وجود دارند:
1- هیچ چیز نباید اهمیت و تأثیر مخرب فسادهایی از این قبیل را تحت‌الشعاع قرار دهد نباید عده‌ای به نام حفظ آبروی نظام جمهوری اسلامی و با قیافه‌ای مصلحانه، مفسدان اقتصادی را که در هر جا باشند - در حالتی خوشبینانه- جز به منافع خود نمی‌اندیشند، از دنبال‌گیری مسئولان و دستگاههای ذی‌ربط برهانند. متأسفانه در گوشه و کنار اظهارنظرهای مختلفی ناظر بر محدود نگه داشتن دایره اعلامی مفسدین و محدود نگه داشتن دامنه پیگیری‌ها شنیده می‌شود. بعضی از موضع دلسوزی می‌گویند دنبال‌گیری فساد اقتصادی مدیران، در نهایت بی‌اعتمادی به نظام است و یا، ماجرا را جناحی! ارزیابی می‌کنند! این در حالی است که از یک طرف جناحی دیدن بحث مفاسد اقتصادی از اساس نادرست است. کما اینکه افشای مفاسد اخیر جنبه جناحی نداشته است مهمترین دلیل آن هم این است که تقریباً همه جریاناتی که در درون نظام فعالیت می‌نمایند، اقدام برخی مدیران بانکی و بیمه‌ای کشور در دریافت حقوق‌های نجومی محکوم کرده‌اند. از طرف دیگر اگر چنانچه در مبارزه با سوء استفاده‌های مالی جزیره‌ای عمل شود و جناح‌های سیاسی به گروکشی روی بیاورند و مبنا محدود نگه داشتن دایره «اقدام» باشد، در این صورت در عمل اتفاقی نمی‌افتد جز اینکه چند مدیر برکنار می‌شوند و معاونین آنان جای آنان را می‌گیرند بدون آنکه در اصل موضوع که اعاده حقوق مردم و ممانعت از چنین روند زشتی است، تغییری روی دهد. در روزهای اخیر تلاش زیادی شد تا با به میان کشیدن دروغین چند عنصر فعال در عرصه افشای حقوق‌های نجومی عملاً روند پیگیری پرونده و مطالبه در موارد دیگری که هنوز در محاق قرار دارند، را متوقف کنند.
2- دستگاههای مسئول کجا بودند که این اتفاقات افتاده است؛ حضرت آیت‌الله موحدی کرمانی در خطبه‌های دو روز پیش نماز جمعه به حق این سؤال را مطرح کرد که اینکه چنین فیش‌های نجومی وجود داشته باشد، یک مسئله است اما مسئله مهمتر این است که در این روند ناسالم چرا دستگاههای عریض و طویل نظارتی کشور کاری نکرده‌اند و مانع چنین چیزی نشده‌اند؟ در این میان اولین پاسخگو باید دولت باشد چرا که در دولت سازمان‌ها و شوراهایی وجود دارند که باید به موقع ورود کنند و مانع این روند شوند. متأسفانه مقامات دولتی عمدتاً با انتساب نقطه آغاز این روند به دولت قبل سعی در توجیه موضوع و شانه خالی کردن از مسئولیت داشتند و تنها پس از فشار شدید افکار عمومی تا حدی پای کار آمدند و تعداد اندکی از متخلفان و مفسدان را از کار برکنار کردند در حالی که باید از موضع مدعی وارد شده و مجازات شدید مفسدین و اعاده حقوق بیت‌المال را خواستار می‌شدند. مسئولیت بعد متوجه قوه قضائیه است اینکه قوه قضائیه پس از افشای مفاسد و حقوق‌های نجومی به محکوم کردن آنچه رخ داده، پرداخت در جای خود قابل تقدیر است اما این با آنچه که اقتدار، اختیارات و مسئولیت‌های قوه قضائیه اقتضا می‌کند فاصله بسیار دارد. در قوه قضائیه دستگاههای مختلف وجود دارد و بیش از همه مسئولیت متوجه سازمان بازرسی کل کشور است. همه شواهد و قرائن بیانگر آن است که قوه قضائیه در طول دورانی که این مفاسد جریان داشته یا در بی‌خبری محض بوده و یا در عین خبر، حالت انفعالی داشته است. تنها خبری که از واکنش قوه قضائیه در دست است، تذکر شفاهی! رئیس فعلی سازمان بازرسی کل کشور به یکی از مقامات دولتی در عدم به کارگیری یکی از افرادی که اخیراً برکنار شده است. خب قوه قضائیه چه در مقام مدعی‌العموم و چه در مقام سازمان بازرسی کل کشور موظف بوده روند مالی در بخش بانکی و بیمه‌ای و بقیه بخش‌ها را به دقت زیرنظر داشته باشد و با گزارش به موقع و اصرار بر موضع خود جلوی این روند را بگیرد.
به میزان زیادی مجلس نیز در این موضوع مسئول بوده است. دیوان محاسبات کشور دستگاه عریض و طویلی است و متشکل از 12 گروه مستشاری می‌باشد و سالانه بودجه هنگفتی هم می‌گیرد. خاموش بودن همه 12 چراغ دیوان در زمان وقوع تخلفات گسترده جای سؤال جدی و مهم‌تر از سؤال، جای مؤاخذه جدی دارد. دیوان محاسبات مجلس که در دوره‌هایی موفقیت‌های خوبی هم داشت، چرا در این موضوع و به طور کلی در موضوعات مالی مرتبط به دولت یازدهم به کلی مسئولیت خود را وانهاده است. سؤال دیگر از هیئت رئیسه و شخص رئیس مجلس است که چرا نسبت به خاموش بودن چراغهای دیوان محاسبات هیچ واکنشی نداشته‌اند؟ و در مورد قوه مقننه سوال مهم دیگر متوجه آحاد نمایندگان مجلس است که باید در مبارزه با مفاسد با دقت عمل می‌کردند و با نظارت بر دستگاه‌های مختلف مانع وقوع چنین مفاسدی می‌شدند که نشده‌اند البته در این میان تعداد انگشت‌شماری از نمایندگان مجلس در طول ظرف زمانی سالهای اخیر که این مفاسد به وقوع پیوسته است، واکنش‌هایی داشتند ولی عمومیت و شدت آن به اندازه‌ای نبوده که از وقوع چنین پدیده‌هایی مانع شود.
با توجه به تاکیدات پی در پی رهبر معظم انقلاب اسلامی مبنی بر اهمیت مبارزه با فقر و فساد و تبعیض، کوتاهی کمیسیون‌های تخصصی و هیئت رئیسه مجلس به هیچ ‌ وجه قابل اغماض نیست. امروز واکاوی علت خاموش بودن چراغهای نظارتی مجلس می‌تواند مانع تداوم و تکرار غفلت مجلس شود و به هیچ‌وجه این مطالبه نباید به معنای عقده‌گشایی نسبت به مجلس تعبیر شود.
3- می‌توان احتمال جدی داد که ما با وجود سازمان‌های مختلف نظارتی با ضعف و نقص قانون هم مواجه باشیم و نیز ممکن است در دایره قدرت و مسئولیت نهادهایی نظیر سازمان بازرسی کل کشور و دیوان محاسبات کشور و آنچه در مسئولیت دستگاه‌های دیگری نظیر وزارت اقتصاد و بانک مرکزی در این موارد آمده است، خلل و فرج‌هایی وجود داشته باشد. به نظر می‌آید برای شناسایی دقیق ضعف‌های قانونی و ساختاری دسترسی‌های ذی‌ربط مجامع نخبگی و به خصوص دانشگاه‌ها و رسانه‌های کشور مسئولیت اول را بر دوش داشته باشند در مرحله بعد نمایندگان مجلس می‌توانند با تشکیل کمیسیون یا کارگروه ویژه تخصصی - به شرط آنکه با بدنه کارشناسی کشور مرتبط باشند - نقاط آسیب و مشکل قانون و سازمان‌ها را بررسی کرده و با تهیه طرحی جامع و تصویب آن روند جدیدی در عرصه مدیریتی کشور پدید آورند. سوابق نشان می‌دهد که چشمه کارشناسی مجلس و دولت در هنگام تصویب قوانین ضعیف است و مهمتر از آن عقل نظارتی مجلس در اکثر موارد معیوب بوده است این در حالی است که منهای صدها کارشناسی که در بخش‌های مختلف به مجلس وصل هستند و ماهانه بودجه زیادی صرف آنان می‌شود، خود نمایندگان مجلس هم ظرفیت کارشناسی بسیار خوبی دارند جمع این دو و نیز هزاران کارشناس بیرونی که بدون توقع حاضر به همکاری با نمایندگان مجلس هستند این امکان را به نمایندگان می‌دهند تا با بازتعریف سیستم نظارتی و با آسیب‌شناسی قوانین موجود وضع جدیدی را در کشور پدید آورند.
4- دست آخر باید دانست که ریشه مفاسدی از نوع آنچه در روزهای اخیر فقط بخش کوچکی از آن افشا شد و در معرض رویت افکار عمومی قرار گرفت، در مقوله مهمتری یعنی «روحیه اشرافی‌گری» است. این نوع سوءاستفاده‌ها که در دولت سازندگی حتی توجیه دروغین عقیدتی هم به خود می‌گرفت، به مرور در لایه‌های مدیریتی کشور رسوخ پیدا کرد و فرموله گردید. وقتی رئیس یک دستگاه رسمی می‌گوید: «حقوق یک رئیس کل بانک در بخش خصوصی ماهانه 170 میلیون تومان است، من چطور می‌توانم چنین مدیری را با حقوق 15 میلیون تومان در بانک دولتی به کار بگمارم» در واقع معلوم می‌شود که از نظر او و مدیری که توسط او در یک بانک به کار گمارده می‌شود، بانک دولتی نه یک امانت نظام مقدس که یک بنگاه صرفا مادی است که رقابت بر سر دریافت حقوق کلان‌تر یک مقوله قابل قبول اقتصادی است! در اینجا از آن مقام مسئول باید پرسید آیا در هزاران عنصر متخصص رشته بانکداری‌ ما به اندازه 100 نفر عنصر متدین مردمی نداریم که سررشته این بانک‌ها را در دست بگیرند و پاس مسئولیت در نهادهای نظام مقدس جمهوری اسلامی را داشته باشند؟ اگر نظام دانشگاهی ما از بین سالانه حدود یک میلیون دانشجوی فارغ‌التحصیل نمی‌تواند 1000 عنصر متخصص متعهد تحویل مردم دهد و با آن مناصب کشور که امانت مردم هستند، اداره شود که قابل قبول نیست. این در حالی است که با همه کاستی‌هایی که در نظام آموزش عالی کشور وجود دارد، در عمل هم سالانه هزاران و دهها هزار عنصر متدین متخصص در بخش‌های مختلف از دانشگاه وارد جامعه می‌شوند اما البته سیستم بیمار اداره کشور از بکارگیری آنها اجتناب می‌کند که باید برای این فکری کرد. پس کشور در مقابله با فسادهای مالی ضعف ندارد و در متن خود توانایی جدی برای اصلاح دارد مهم به کارگیری این توانایی است.

 نظر دهید »

 یوسف پیامبر(ع) و اقتصاد مقاومتی

20 تیر 1395 توسط خدايار

 

ازسریال تا….
تفاوت اصلی فیلمهای اصیل و استخوان محکم با فیلمهای سفارشی این است که مخاطب فیلمهای اصیل، متن جامعه و مردم است و مخاطب سفارشی‌ها، بنگاه‌های سیاسی یا اقتصادی و در حالت دیگر آن، جشنواره‌هایی که فقط به فیلم‌های سیاه‌نما نمره قبولی می‌دهند. این قانون نانوشته آنان است که هرچه سیاهی بیشتر باشد جایزه بزرگ‌تر می‌شود و هرچه بدبختیها را بزرگ‌تر نشان دهند بیشتر جایزه می‌برند و مورد حمایت‌ترند. تفاوت دیگرشان فیلم‌نامه‌هاست که گویای پختگی و وزانت است. نخبگان می‌شناسند و مردم تمیز می‌دهند فیلم‌نامه امثال یوسف پیامبر، مختارنامه، محمد رسول‌الله و … را با سری‌دوزیهای جشنواره‌ای و سریالهای ماهواره‌ای. آنچه حقگو و واقع‌نماست، متفاوت است با آنچه جعل قهرمان کرده و تاریخ‌سازی می‌کند. که آن سره است و این ناسره. آنچه بر فضایل انسانی تأکید می‌کند و بر حفظ و گسترش خوبی‌ها و نیکی‌ها تأکید دارد و در محکمه افکار عمومی پلیدی را محاکمه می‌کند تفاوت دارد با آنچه که دائما از غصه‌های بی‌حاصلِ حاصل از خیانتها و هوسهای زودگذر و مادون آدمی می‌گوید و سوءظن گسترش می‌دهد و منکر رواج می‌دهد. که آن نجیب است و این نانجیب.
مجموعه یوسف و امثال آن است که از بهترین داستانها و بهترین آدمها سخن می‌گوید و از روابط آنان با جامعه می‌گوید و از کارشکنی بدها و بدترین‌ها حکایت می‌کند. در مجموعه فاخر یوسف در کنار یوسف که مظهر پاکی و نجابت انبیاء و حقیقت آدمی را نمایانگر است، افراد دیگری هستند که نمی‌شناسندش و تنها شیفته ظاهر اویند و وقتی به او نزدیک می‌شوند و رایحه فضایل را از وجود پاکش حس می‌کنند، به یاد اصل خویش می‌افتند و باز می‌جویند روزگار وصلشان با خدا را. دل و جان به او می‌بازند و در کنارش می‌مانند. از سیاه گرفته تا سفید، از ثروتمند گرفته تا درویش و از خرد و کلان گرفته تا زن و مرد، همگی به آستان او که در این مجموعه نماینده پیامبران است دلبسته می‌شوند. چون مالک، ترک تجارت می‌کنند و در فراقش 20 سال در شهر یوسف معتکف می‌شوند و چون زلیخای پشیمان، ترک هوس می‌کنند و یکتاپرست می‌شوند. یعقوب نبی 30 سال در فراقش مویه می‌کند و موی سفید می‌کند و چشم به راه یوسف می‌گذارد و عمر می‌بازد و دیگران هر یک به گونه‌ای.
در مقابل یوسف نیز گروه‌هایی هستند که مخالف اویند. سرسختند و لجوج و در برابر خدا کنودند1 و با صالحان عنود. ثروتمندانی شکم‌باره که بر بالش قدرت لمیده‌اند و عمده آنان بت‌تراشانی‌اند که خود بت شده‌اند. پروار شده از بیت‌المال و پرورده در ناز و نعمت. مملکت را ملک طلق خود می‌دانند و از آنِ حلقه دور خویش. کاری جز فریفتن و فتنه‌گری ندارند و در هوچی‌گری استادند. متفرعنانی که مغرورند و جاه‌طلب و به وقت نیاز مظلوم‌نمایند و تظلم می‌کنند. قدرت‌طلبند و زیاده‌خواه. از بیت‌المال هرآنچه خود و کسانشان خواهند، خوارند. هرآنچه از زمین‌های مرغوب و سرمایه‌های ملی است را به نام خود دارند و مال مردم را مال خود می‌دانند. علی رغم آنکه خود را نزدیک حاکم می‌کنند و از مردم می‌گویند، با عملشان می‌گویند که نه علاقه‌ای به حاکمیت صالحان دارند و نه اعتقادی به مردم. در موقع لازم بازی را بر هم می‌زنند و علیه حاکم دسیسه می‌چینند و بر جمهوریت می‌شورند و در موقع لزوم خود را وارد بازی می‌کنند و در پشت مردم پنهان می‌شوند. دروغگویند و دورو. در ظاهر ارادت دارند و در باطن عداوت. کمِ خود را زیاد می‌نمایانند و زیاد یوسف را کم. با یوسف صدیق دشمنند و با هرکسی که بویی از صداقت و سلامت یوسف دارد و با آنان که ریگی در کفش دارند، ندارند. در خلوت توطئه می‌کنند و در جلوت تبری می‌جویند.
این تعلیق و داستان جذاب همانی است که درد امروز و حکایت حال ماست. مگر در این انقلاب اسلامی مظلوم که چون یوسفی در میان حکومتهای جهان است، کم بودند و هستند یوسفانی که به تیر تهمت و تخریب و توطئه و تکفیر به شهادت رسیدند و یا تن به خاک سپردند و یا برای نظام آبرو دادند. برای جوانان امروز چند مطهری و مفتح و بهشتی باید مثال زد تا بدانند که ما برای بوسیدن خاک سر قله‌ها، چه خطرها کرده‌ایم و برای آیندگان چگونه باید از حضرات آفتاب و ماه مثال زد تا بدانند رهبران واقعی این مملکت برای آنکه ایران خانه خوبان شود، چه خون دلها خورده‌اند و رنج دوران برده‌اند. خدا سلحشور را بیامرزد که این‌گونه برایمان از پیامبران می‌گفت و ما را به فکر می‌برد تا قدر یوسف بدانیم و بدانیم یوسف کنعانی اگر که مصر آباد می‌کرد، یوسف حجازی اگر بیاید جهانی را آباد می‌کند. این کار سلحشور، دنیایی می‌ارزد. اگرچه آنان که وظیفه دارند قدر بشناسند، نشناسند. و اگرچه هیچ وزیر و وکیل و مدیری که دائما به دنبال عکس گرفتن با بیماران خاص هم‌طیف خود هستند و مدعی هنر برای هنر، از او عیادت نکنند. مهم نیست. کاری که برای خدا باشد مثل کار سلحشور مورد رغبت جهانیان است.
کار برای خدا مثل کار یوسف است. پربرکت و ماندگار. اصولی و مدبرانه. و تدبیر آن است که یوسفان دارند. نه هر که سر بتراشد قلندری داند. اکنون نیز اگر بخواهیم عزتمندانه زندگی کنیم و به تکالیفمان عمل کنیم و اگر بخواهیم از گردنه‌ها به سلامت سفر کنیم و پا نلغزانیم، باید به شیوه حکیمان عمل کنیم. راه و چاره همان است که از قرآن و سنت پیامبران است. اگر معتقد باشیم که قوانین تاریخ تکرارپذیر است باید بدانیم که هیچ قومی طعم عزت را نچید مگر آنکه به خود متکی شد و دست به زانوی خود گرفت و برخاست. با مردم خویش از سر صداقت وارد شد و چشم از غریبه به خودی دوخت و به دشمن اعتماد نکرد. این سخنان، برگرفته از رفتار خورشید انقلاب است که به ما استقلال را آموخت و اینکه خودکفا شویم. اگر مشکل عمده یوسف مصر، داخلی بود، ما از اول انقلاب، هم مشکل داخلی داشتیم و هم خارجی ولی با این‌حال همان‌گونه که پیغمبر خاتم در مورد ایرانیان گفته بود، به قله‌های علم و دانش که در روزگار ما نانو و فضاست دست یافتیم و هنوز در مسیریم که این پیام انقلاب بود.
ایرانیان به علوم مورد نیاز و مهم دوران دست یافتند و خود را بالا کشیدند و عیار نسل انقلابی را به همگان نشان دادند و نشان خواهند داد که اگر با بی‌تدبیری و غفلت، قلب رآکتوری بتونی شد ولی قلب دانشمندان این خاک و بوم برای فتح قله‌ها هنوز می‌تپد و خواهد تپید و مشکلات را حل خواهد نمود و چاره تمام این مشکلات اعتماد به ایرانی و کار جهادی است. اگرچه در ایران امروز ما کسانی هستند که به برکت انقلاب و خون شهدا، سالیان درازی است مسند و منصبی را گرفته‌اند ولی با این حال پیام انقلاب را نفهمیده‌اند همان‌گونه که از اسلام نیز نگاه عمیقی ندارند و فکر می‌کنند اسلامی که برای ناخن گرفتن برنامه دارد، اقتصاد را واگذارده و فراموش کرده است. فکر می‌کنند جوانانی که اتم شکافتند و رآکتور ساختند نمی‌توانند مدیریت کنند و باید از مدیران غربی گدایی کرد. سلیقه‌ای عمل می‌کنند و به صندلی مسئولیت خود که باید برایش پاسخگو باشند، به چشم کرسی ریاست می‌نگرند.
این افراد جا مانده در تاریخ، به گونه‌ای رفتار می‌کنند که رهبر انقلاب باید پس از این همه سال وظایف آنها را شرح فعالیت و اقدام دهد. سال95 سال اقتصاد مقاومتی است و صد البته با تخصیص اقدام و عمل. نه اکتفا کردن به شعار و بنر و گرامیداشت و سربرگ‌های اداری. اقدام و عمل همان کاری است که یوسف در هفت سال اول قبل از خشکسالی انجام داد و همان است که باید از گذشته‌های دور انجام می‌دادیم که ندادیم. همان است که باید فراتر از دستورات کاغذی و گزارشهای تکراری به آنها پرداخت. باید مردم در سفره خود تلاش دولت و مسئولین را ببینند نه آن گونه که قرار بود چرخش چرخ زندگی خود را می‌دیدند. اقدام و عمل یعنی دل بستن به سراب ممنوع. چشم دوختن به دست کج کدخدا ممنوع. دلخوشی به وعده‌های سرخرمن دشمن ممنوع. فرافکنی و حاشیه‌سازی ممنوع. باندبازی و سیاسی‌بازی ممنوع. بازی با آمار و کلمات ممنوع. تنبلی ممنوع. صرف کردن وقت بیت‌المال در حزب‌بازیها و فتنه‌سازیها ممنوع. و در یک کلام اقتصاد مقاومتی یعنی برو کار می‌کن.

 نظر دهید »

معاون روحانی "قوه قضائیه و مجلس" را به انتشار فیش‌های حقوقی‌شان تهدید کرد

19 تیر 1395 توسط خدايار


معاون پارلمانی رئیس جمهور گفت: دولت فیش‌های حقوقی سایر قوا را منتشر نکرده بنابراین سایر قوا هم باید به کمک دولت بیایند.

به گزارشحوزه دولت خبرگزاری تسنیم، حجت الاسلام مجید انصاری معاون پارلمانی رئیس جمهور روز شنبه در نشست خبری درباره موضوع فیش‌های حقوقی نامتعارف گفت: رئیس جمهوری اثبات کرد که با کسی عقد اخوت ندارد. این دولت به دنبال اصلاح امور و جلوگیری از تضییع حقوق مردم و بیت المال است.
وی اظهار داشت: رئیس جمهوری در موضوع فیش های حقوقی با کمال صداقت،امانت، شجاعت و روحیه پاسخگویی ورود پیدا کرد، پاسخ گفت و پاسخگو خواهد بود.

وی افزود: در موضوع فیش های حقوقی، انتظاری که مردم از دکتر روحانی داشتند، وی در قالب یک رئیس جمهور پاسخگو، شجاع و صادق ظاهر شد. در این مسئله دولت هیچ موضوعی را مخفی نگذاشت، سعی در توجیه نکرد و اگر در جایی هم اشتباهی شده زبان این دولت در عذرخواهی از مردم در هر موردی که لازم باشد، لکنت ندارد.

وی اضافه کرد: عده ای ممکن است به انگیزه سرپوش گذاشتن یا به فراموشی سپردن فسادهای بزرگ مالی گذشته و پرونده های عظیم افسانه ای به این موضوع دامن بزنند اما دولت به هیچ عنوان در این مسائل وارد حاشیه نشده و نخواهد شد و از ابتدا با موضوع مسوولانه برخورد کرده است.

معاون پارلمانی رییس جمهوری ادامه داد: مساله فیش های حقوقی به هر علت یا انگیزه ای که مطرح و احیانا به هر انگیزه ای که به آن دامن زده شده باشد، از دید دولت و شخص آقای رییس جمهور خیری برای کشور بود که زمینه اصلاح یک ناهنجاری اداری و بی عدالتی و بی انضباطی مالی را سامان دهد.

انصاری اظهار داشت: از همان ابتدا که این مسئله مطرح شد در اولین جلسه دولت ، دکتر روحانی با صراحت اعلام کرد، اصلا به دنبال انگیزه یابی طرح مسئله نباشید و از این موضوع به عنوان یک فرصت در جهت حل یک ناهنجاری بزرگ استفاده کنید.

وی ادامه داد: رییس جمهوری بارها تاکید کرده است طرح این موضوع و اقدامات انجام شده را برای نظام اداری و کل کشور خیر می دانیم لذا وی از رسانه های طرح کننده این مسئله تشکر کرد.

معاون رئیس جمهوری یادآور شد: درست است که عده ای این مسئله را دستاویزی برای سرپوش گذاشتن بر فسادهای بزرگ مالی گذشته و یا به فراموشی سپردن پرونده های عظیم افسانه ای همچون پرونده های ده هزار میلیاردی، سه هزار میلیاردی، تامین اجتماعی که به این زودی از حافظه ملت ایران پاک نخواهد شد و هنوز پرونده های قضایی و حقوقی آنها در جریان است، قرار دادند اما امیدواریم دستگاه قضایی با قاطعیت هم آن پرونده‌ها و احیانا اگر پرونده های مشابه دیگری بوده را به اتمام برسانند.

انصاری گفت: این پدیده ریشه های طولانی در نظام اداری و پرداختی کشور داشته است، بخشی از آن به نقص قوانین و مقررات، نظام هماهنگ پرداخت، قانون خدمات اداری و غیره مربوط است.

معاون پارلمانی رئیس جمهور ادامه داد: بنابراین یک عامل پرداخت های غیرمتعارف؛ نقص قوانین و وجود استثنائات بیش از حد در قوانین است، بخشی هم مربوط به اختیارات حداقلی و حداکثری هیات مدیره‌ها، مجامع، مراکز تصمیم گیری مثل هیات مدیره بانک‌ها و شرکت‌ها است و موضوع بعدی کاستی و کوتاهی دستگاه‌های نظارتی است.

*** لایحه جامع خدمات کشوری طی یک ماه آینده به دولت ارایه می شود

انصاری با اشاره به اینکه دولت به دنبال اصلاح قانون برای جلوگیری از تکرار چنین مواردی است، گفت: در یک ماه آینده لایحه جامع خدمات کشوری به دولت می‌رسد و پس از بررسی و تصویب در کوتاهترین فرصت ممکن، این لایحه تقدیم مجلس خواهد شد.

وی افزود: البته مقابله با این پرداخت‌ها کار پیچیده و بزرگی است زیرا نامتعارف بودن نظام پرداخت‌ها ریشه در گذشته و حتی قبل از انقلاب دارد اما دولت دنبال اجرای عدالت است.

** دولت فیش حقوقی سایر نهادها را منتشر نکرد

معاون پارلمانی رئیس جمهوری در پاسخ به پرسشی درباره پیگیری چنین طرح مشابهی در مجلس توسط نمایندگان و موضع دولت در این باره گفت: این کار باید با مشارکت سه قوه انجام شود، دولت و مجلس نمی توانند هر کدام مسیر جدایی را بروند زیرا حقوق نامتعارف مربوط به هر سه قوه و حتی نهادهای خارج از سه قوه است.

انصاری افزود: دولت پیشگام شد، حتی یک عده می گفتند چرا دولت به خود گرفته و فیش های حقوقی دیگران را هم منتشر نمی‌کند، در حالی که این موضوع نشانه برخورد صادقانه دولت و شخص رئیس جمهوری است.

وی ادامه داد: دولت فیش‌های حقوقی سایر قوا را منتشر نکرده زیرا این کار را غیر اخلاقی و فرصت طلبی می‌داند و دنبال حل ریشه ای این مشکل است، بنابراین سایر قوا هم باید به کمک دولت بیایند.

وی تصریح کرد: این موضوع علیرغم تلخی و ناراحتی که برای مردم داشت، موجب ایجاد نظام عادلانه و هماهنگی در پرداخت می‌شود. آن بخشی که سهم و در اختیار دولت بود در اصلاح مقررات، برخورد با متخلفان، استرداد پول ها و غیره انجام شد. سایر قوا هم در اجرا باید اقدام کنند.

*** برخی برای دولت روزانه بحران آفریدند

معاون پارلمانی رئیس جمهوری از حساسیت رسانه ها قدردانی کرد و گفت: از رسانه هایی که مسئولانه و نه فرصت طلبانه برخورد کردند، تشکر می کنم. رسانه هایی که به درستی این زشتی و ناهنجاری را مطرح و نقد کردند، پیشنهاد ارائه دادند و حتی از رسانه هایی که به دنبال بهانه علیه دولت هستند نیز تشکر می‌کنیم. برخی برای دولت روحانی هر روز یک بحران در حوزه های مختلف ایجاد کردند اما دولت به این موضوع توجهی ندارد.

انصاری با تاکید بر اینکه اعلام خدمات دولت موجب امید در کشور می شود و تبلیغات مایوس کننده دشمنان را خنثی می کند، گفت: علاوه بر دشمنان خارجی برخی دوستان نامهربان داخلی با تمام قوا سعی در مایوس کردن مردم دارند، برخی رسانه ها رسالتی جز مایوس کردن مردم و پشیمان کردن مردم از رایی که داده اند، ندارند.

**انکار واضح ترین دستاوردهای برجام

وی با بیان این که آنها در قضیه برجام واضح ترین دستاوردهای برجام را منکر می شوند، ادامه داد: غلو در انتقاد از برجام در طول سه سال گذشته به گونه ای است که آشکارا روز روشن را منکر می شوند و برجام را سند شکست یا ذلت معرفی می کنند در حالی که برجام یک سند افتخار بوده است و تا همین امروز دستاوردهای بسیار زیادی از جمله رفع تحریم ها و تعاملات بسیار را در پی داشته است.

معاون پارلمانی رئیس جمهوری گفت: در موضوع فیش ها برخی این روزها در نطق و سخن به قسم حضرت عباس پناه بردند، تعجب می کنم این عزیزان که در مجلس نهم قدرت در دستشان بود، چگونه وقتی همفکران آنها در دولت گذشته کارهای عجیب انجام می دادند و ریشه بسیاری از این مسایل در آن دوران است، از همان پرونده تامین اجتماعی، کارت های هدیه، دکل نفتی و پرونده بابک زنجانی این حساسیت و فریاد یاللمسلمین را ندیدیم.

انصاری افزود: اکنون که در فیش های حقوقی دولت پیشگام است، این دوستان جلو افتاده اند و برای اینکه عقب نمانند فریاد می زنند. البته اشکال ندارد ما فریادهای آنها را کمک به دولت می دانیم، چون دولت در این کار دشوار نیاز به کمک همه دارد حتی کمک مخالفان با هر انگیزه ای که باشند.

**شفافیت اطلاعات منجر به نظارت مردمی می شود

معاون امور مجلس رئیس جمهوری هم‌چنین در پاسخ به این پرسش که چرا نهادهای نظارتی از مسئله فیش‌ها بی‌خبر بوده‌اند، گفت: نظامات اقتصادی و پرداختی ما از شفافیت کافی برخوردار نیست. وزارت اقتصاد از چندی پیش دنبال اصلاح نظام مالیاتی و راه اندازی یک سامانه مالیاتی در کشور است و مشابه این کار در امور گمرکات هم اجرا شده تا امکان قاچاق از بین برود.

انصاری خاطرنشان کرد: ما این نوید را می‌دهیم که اقدامات بزرگی در حوزه نرم افزاری انجام شده و وقتی بانک‌های اطلاعاتی به هم پیوند بخورند اطلاعات دقیقی از گمرک، بانک‌ها، نظام‌های اقتصادی، بازارچه‌های مرزی و مناطق آزاد به دست می‌آید.

وی با اشاره به اینکه اکنون بازرسی‌ها به صورت سنتی است که مشکلات زیادی هم دارد، تصریح کرد: اگر دولت الکترونیکی به صورت کامل مستقر شود، شفافیت اطلاعات به وجود می‌آید و امکان تخلف به حداقل می‌رسد. دولت دنبال شفافیت اطلاعات است که این شفافیت منجر به نظارت مردمی می‌شود.

**رسانه ای شدن فیش های حقوقی به دلیل طرح در دولت/ جهانگیری مدت‌ها قبل هشدار داده بود

معاون رئیس جمهوری در پاسخ به این پرسش که آیا تعداد مدیران متخلف‌ همان 950 نفری است که برخی اعلام کرده اند، گفت: تعداد دقیق آنها مشخص نیست و به تدریج که گزارش تمام دستگاه‌ها برسد این تعداد مشخص می‌شود. نمی‌دانم این 950 نفر از کجا آمده است ولی می‌دانم عدد کلی نسبت به مجموعه مدیران اندک است. در ضمن باید به این نکته اشاره کنم که تعریف حقوق نامتعارف هنوز نامشخص است.

انصاری هم‌چنین در پاسخ به سوالی درباره اینکه شما چه زمانی متوجه این حقوق‌های نامتعارف شدید؟ گفت: 8 یا 9 ماه پیش وزیر اقتصاد در دولت مطرح کرد که اختیارات وسیعی به هیأت مدیره شرکت‌ها، بیمه‌ها، بورس و بانک‌ها داده شده که این اختیارات می‌تواند منشا فساد شود.

وی ادامه داد: سپس طیب نیا مامور شد تا دستور العملی را در این باره تهیه کند که سه یا چهار ماه پیش این دستورالعمل آمد اما به دلیل نواقصی که داشت این دستور العمل بازگردانده شد و در این فاصله مسأله فیش‌های حقوقی مطرح شد.

این معاون رئیس جمهوری یادآور شد: فکر می‌کنم رسانه‌ای شدن فیش‌های حقوقی به دلیل مطرح شدن آن در دولت بود. البته آقای جهانگیری هم مدت‌ها قبل درباره دریافت‌های نامتعارف هشدار داده بود.

 نظر دهید »

داعش برای اولین بار ساختار سازمانی خود را افشا کرد

19 تیر 1395 توسط خدايار


تهران- ایرنا- گروه تروریستی داعش برای اولین بار ساختار سازمانی ، مسئولیت ها ، ولایت ها و دیوان های خود را با انتشار بیانیه جدیدی زیر عنوان ‘دیوان خلافت’ برملاساخت.
داعش برای اولین بار ساختار سازمانی خود را افشا کرد
به گزارش شبکه خبری المیادین ، داعش دولت خلافت را متشکل از 35 ایالت توزیع شده در چند کشور ذکر کرد.
داعش در این بیانیه با اشاره به اهمیت مجلس شورا ؛ امیر خود را در بیشتر اوقات رئیس آن معرفی کرد.
داعش دولت خلافت خود را متشکل از 35 ایالت در چند کشور از جمله 19 ایالت در سوریه و عراق و 16 ایالت در کشورهای دیگر اعلام کرد.
داعش ایالت های خود در عراق و سوریه را در شهرهای بغداد، الانبار، صلاح الدین، الفلوجة، دیاله، شمال بغداد، جنوب بغداد ، نینوا، کرکوک، دجلة، الجزیرة، البرکة، الخیر، الرقة، دمشق، حلب، حمص، حماة، الفرات ذکر کرد.
داعش در این بیانیه دفاتر رسمی خود را شورای هجرت، شورای امور اسرا و شهدا ، دفتر تحقیقات و مطالعات،اداره ایالت های دور و دفاتر روابط عمومی و عشایر نامید.
داعش دیوان های خود در وزارتخانه ها را شامل دیوان قضا و داد خواهی، دیوان دعوت و مساجد، دیوان سرباز، دیوان بیت المال، دیوان آموزش ، دیوان کشاورزی، دیوان غنایم، دیوان محاسبات، دیوان زکات، دیوان امنیت عمومی، دیوان اطلاع رسانی مرکزی، دیوان بهداشت، دیوان خدمات خواند.
داعش مدعی شد ؛ ‘ابوبکر بغدادی’ (خلیفه) مسئول پایبندی مردم به احکام شرعی، اجرای حدود، اجرای دین و نشر آن، تجهیز ارتش است.
داعش نقش مجلس شورا را کمک به خلیفه دانسته که اعضای آن باید دارای درایت و حکمت ،مثبت اندیشی، علم و صلاح باشند.
گروه تروریستی داعش از خرداد 93 تاکنون بخش هایی از عراق و سوریه را به اشغال خود درآورده و مرتکب جنایات زیادی شده است.

 نظر دهید »

چین توان نظامی خود را به رخ کشید

19 تیر 1395 توسط خدايار


پکن - ایرنا - در حالی که تنها چند روز به زمان صدور رای دادگاه لاهه درباره منازعات چین و فیلیپین در خصوص دریای جنوبی باقی است، پکن امروز با انجام یک رزمایش دریایی همراه با سلاح‌های جنگی توان نظامی خود را در این آبهای پر تنش به نمایش گذاشت.
چین توان نظامی خود را به رخ کشید/دریای جنوبی آبستن حوادث تازه
به گزارش ایرنا، این رزمایش دقیقا در محلی بین جزایر «پاراسل» و استان «های نن» در جنوبی ترین نقطه چین آغاز شد، جایی که این کشور با فیلیپین و برخی از کشورهای همسایه در خصوص جزایر موجود در این دریا دچار منازعه است.
چین که یک هفته قبل در این منطقه تمرینات نظامی برگزار کرده بود این بار یک رزمایش تمام عیار شبه جنگی با پرتاب انواع موشک از روی ناوهای جنگی خود برگزار کرده است.
آنطور که روزنامه «ارتش» چین گزارش کرده، رزمایش دقیقا مشابه یک عملیات رزمی گسترده در آبهای منطقه بوده است.
چین می داند که رای روز سه شنبه دادگاه به احتمال قوی با لابی فیلیپین و پشتیبانی آمریکا به نفع پکن صادر نمی شود و از هم اکنون با انتشار چندین بیانیه اعلام کرده است رای دادگاه را قبول نخواهد کرد و به آن تن نمی دهد.
تصاویر تلویزیون مرکزی چین هم نشان می دهد چگونه جنگنده ها و ناوهای چین در حال پرتاب موشک هستند، بالگردها به آسمان بلند می شوند و زیردریایی ها و شناورها در آبهای دریای جنوبی جولان می دهند.
عملیات مخصوص ارتش چین شامل بخش های هوایی و دریایی است و به آن عملیات کنترل هوایی و ضد زیردریایی نیز گفته شده است.
روزنامه چاینا دیلی چین نوشته است که این عملیات رزمی ارتباطی با رای دادگاه لاهه ندارد اما نشریه «ساوت چاینا» از هنگ کنگ این تمرینات را عملیات شبه جنگی توصیف کرده و افزوده است که این مسائل بی ارتباط با یکدیگر نیست و یک تمرین معمول به حساب نمی آید.
فیلیپین در سال 2013 میلادی شکایتی تسلیم دادگاه بین المللی لاهه کرد که بر اساس آن چین می خواهد مالک بلامنازع این پهنه آبی باشد در صورتی که این با معاهده حقوق دریاهای سازمان ملل که هر دو کشور آن را امضا کرده اند، در تضاد است.
شاید به همین دلیل برخی پیش بینی کرده اند چین خود را برای خروج از این پیمان آماده می کند و همزمان این معاهده را در انحصار چند کشور دانسته است که برایشان منافع دیگران در این منطقه اهمیتی ندارد.
پکن از هم اکنون دادگاه لاهه را تحریم کرده و افزوده است که رای این نهاد بین المللی به هیچ وجه ارزش حقوقی ندارد و چین زیر بار آن نخواهد رفت.

 نظر دهید »

برداشت سه هزار تنی گیلاس و آلبالو در دماوند

19 تیر 1395 توسط خدايار


تهران- ایرنا- مسئول تولیدات گیاهی جهاد کشاورزی شهرستان دماوند گفت: امسال سه هزار و 100 تن گیلاس و آلبالو در اراضی کشاورزی این شهرستان برداشت شد.
برداشت سه هزار تنی گیلاس و آلبالو در دماوند
به گزارش ایرنا به نقل از روابط عمومی سازمان جهاد کشاورزی استان تهران، بهروز عیدیان با اشاره به برداشت محصولات باغی در شهرستان دماوند اظهار کرد: محصولات باغی گیلاس و آلبالو در مناطق مختلف شهرستان دماوند در حال برداشت است.
وی با بیان اینکه 380 هکتار از باغات شهرستان دماوند مربوط به محصول میوه گیلاس است، افزود: تاکنون حدود دو هزار و 200 تن محصول گیلاس در مناطق جورد، وسکاره، آردینه، جابان و سربندان برداشت شده است.
مسئول تولیدات گیاهی جهاد کشاورزی شهرستان دماوند در خصوص برداشت محصول میوه آلبالو نیز گفت: محصول آلبالو در 90 هکتار از باغ‌های این شهرستان کشت شده که تاکنون 900 تن از این محصول نیز در مناطق آبسرد، جابان و سربندان برداشت شده است.
عیدیان درباره برداشت محصولات باغی در روزهای آینده تصریح کرد: برداشت محصول سیب گلاب تا 10 روز آینده در مناطق مختلف دماوند آغاز می‌شود.
به گفته وی منطقه جابان از اصلی ترین نقطه شهرستان برای برداشت سیب است اما در نقاط دیگری همچون آبسرد، زان، کوهان و لومان نیز این محصول برداشت خواهد شد.

 نظر دهید »

رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس:

19 تیر 1395 توسط خدايار

آزمایش‌های موشکی ایران ناقض قطعنامه‌های بین‌المللی نیست/ توطئه‌ای جدید از سوی غرب در راه است

تهران-ایرنا-رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با تاکید بر اینکه آزمایش‌های موشکی ایران ناقض هیچ قطعنامه بین المللی نیست، گفت: اظهارات صدراعظم آلمان و سازمان ملل متحد غیرحرفه ای و سیاسی است.
آزمایش‌های موشکی ایران ناقض قطعنامه‌های بین‌المللی نیست/ توطئه‌ای جدید از سوی غرب در راه است
به گزارش ایرنا،علاءالدین بروجردی با تاکید بر اینکه فعالیت های موشکی ایران ارتباطی به برجام ندارد،افزود: موشک های ایران قابلیت حمل کلاهک هسته ای نداشته و صرفا برای افزایش توان دفاعی کشور بوده که امری طبیعی است.
نماینده مردم بروجرد در مجلس در ادامه با بیان اینکه جمهوری اسلامی تاکنون حسن نیت خود را در اجرای مفاد برجام نشان داده است، گفت: ایران اجازه دارد تا هرجا که امکان دارد سلاح ها و تجهیزات خود را برای دفاع از تمامیت ارضی خود دربرابر تهدیدات به کار ببندد.
وی افزود: مسئولان وزارت دفاع و وزارت امور خارجه بارها درباره عدم ضرورت نگرانی کشورها درخصوص آزمایش های موشکی ایران صحبت کرده اند؛ چرا که این آزمایش ها صرفا جهت افزایش توان دفاعی کشور است.
به گزارش خانه ملت، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه اظهارات همزمان صدراعظم آلمان و دبیرکل سازمان ملل متحد در راستای توطئه ای جدید علیه ایران است، خاطرنشان کرد: سران غربی برای مطرح کردن خود دست به دامن اظهارات سیاسی و غیرحرفه ای شده اند که البته مسئولان دستگاه دیپلماسی ایران با هوشمندی پاسخ آنها را داده و می دهند.

 نظر دهید »

چه فرقی بین چای کهنه و تازه دم است؟

18 تیر 1395 توسط خدايار

بسیاری از افراد چای تازه دم را دوست دارند، اما آنهایی که به طور مداوم چای می نوشند گاهی یا حتی اغلب اوقات از چای به اصطلاح کهنه هم رویگردان نیستند. آن چای و این چای چه اثری بر بدن می گذارد؟ یک متخصص تغذیه در این باره توضیح داده است.

چه فرقی بین چای کهنه و تازه دم است؟ +هشدار پزشکی
چایی که بیشتر از ۱۰ دقیقه دم بکشد، کهنه به شمار می رود و نوشیدن این چای کهنه موجب افزایش خستگی در فرد خواهد شد.

ساعدی متخصص تغذیه میگوید: مصرف چای به‌عنوان نوشیدنی در زندگی ضروری است و هر فرد در روز می‌تواند به اندازه چهار تا شش لیوان چای بنوشد.

مصرف چای به‌صورت یخ چای بهتر است و چای رقیق و نسبتا کم رنگ در یک تا دو ساعت بعد از مصرف غذا نیز مناسب است.

چای تازه حس خستگی را از تن خارج می‌کند، برعکس، چای کهنه خستگی را افزایش می‌دهد.

زمان ماندگاری برگ چای در آب جوش ۱۰ دقیقه است و بیش از ۱۰ دقیقه موجب تلخی چای شده و چای پررنگ موجب می‌شود که آب بدن کشیده شود و بدن کم آب‌تر از حالت عادی شود.

چای نمی‌تواند جایگزین آب باشد و باید هر فرد به‌صورت جداگانه آب بنوشد.

منبع: جام جم سرا

 نظر دهید »

چگونه تعطیلات را بهتر سپری کنیم؟

18 تیر 1395 توسط خدايار

 

پس از چند ماه غر زدن برای دوستان، همکاران و گربه‌ها، اکنون وقت آن رسیده که به تعطیلات بروید. اما اگر برای تعطیلات خود برنامه‌ریزی نکنید، نتیجه خوبی نمی‌گیرید. در این مطلب قصد داریم شما را با نحوه لذت بردن از سفر بیشتر آشنا کنیم تا تعطیلات خود را بیهوده هدر ندهید.
۱. بر اساس بودجه‌تان خرج کنید. اگر سفر به اروپا برای‌تان غیرممکن است، یک آخر هفته طولانی با ماشین‌سواری را تصور کنید. داشتن مرخصی‌های کوتاه و متعدد در طول سال بهتر از مرخصی‌های طولانی و کم تعداد است.
۲. قبل از سفر خود را آماده کنید. اگر در طول تعطیلات نگران ایمیلی باشید که قرار بود ارسال کنید یا حواستان دائما به پایان تعطیلات باشد، هرگز نمی‌توانید با این شرایط از سفر لذت ببرید. سعی کنید قبل از سفر سخت کار کنید تا دیگران متوجه نبودتان شوند.
۳. به خودتان یادآوری کنید که لایق تعطیلات هستید. اغلب افراد از اینکه وقتی را به خوشگذرانی اختصاص دهند، شرمنده می‌شوند. اما شما اینطور نباشید! ریلکس کردن یکی از کارهایی است که اغلب در تعطیلات آخر هفته انجام می‌گیرد.
۴. نگران کارهایتان نباشید. در دنیای امروز، چه فعال باشید و چه تنبل، باید بتوانید در تعطیلات خودتان را سرگرم نمایید. با این حال، وقتی انتخاب می‌کنید که به کار کردن ادامه دهید، باید توجه کنید که امور مربوطه در خدمت منافع شما باشند.
۵. اگر حین سفر مشکلی پیش آمد، آن را به دیگران واگذار کنید. مثلا اگر خبر آتش‌سوزی خانه به گوش‌تان رسید، خودتان اقدامی نکنید. دائما به خود یادآور شوید که در تعطیلات هستید.
۶. مدیتیشن را امتحان کنید. ۱۰ دقیقه در روز مدیتیشن کنید تا روزتان شروع شود. مدیتیشن کمک می‌کند که از پس شرایط استرس‌آفرین خلاص شوید.
۷. چند قانون مشخص تدوین کرده و از آنها پیروی کنید. چه بخواهید بچه‌ها را در خانه چک کنید یا به چند مشتری سر بزنید، نمی‌توانید از دنیای واقعی فرار کنید. بعضی از افراد چاره‌ای ندارند، جز اینکه دائما خود را در محل کار یا خانه زیر نظر بگیرند.
۸. به واقعیت برگردید. سعی کنید بلیط پرواز برگشت خود را برای روز پنج‌شنبه یا جمعه بگیرید تا وقت کافی برای بازیابی داشته باشید. یک روز خاص برای بازگشت به محل کار تعیین کنید. در این روز می‌توانید به ایمیل‌های خود رسیدگی کنید یا خود را برای ادامه کار آماده کنید. به این ترتیب، در روز بازگشت به کار فشار کمتری به شما وارد خواهد شد.
منبع: health

 نظر دهید »

ویتامین های مورد نیاز بدن زنان

18 تیر 1395 توسط خدايار

به گزارش سلامت نیوز به نقل از سلامتیسم، ویتامین‌ها برای سلامت عمومی واقعا ضروری هستند و اگر رژیم غذایی سالم و متعادلی داشته باشید، تقریبا همه آن‌ها را به‌راحتی دریافت می‌کنید. بسیاری از زنان می‌توانند همه ویتامین‌های ضروری بدن را از طریق انتخاب‌های غذایی مناسب دریافت کنند،‌ اما برخی از آنان به استفاده از مکمل‌ها نیاز دارند.

براساس گزارش The Institute of Medicine، این ۱۵ ویتامین برای عملکرد مناسب بدن زنان ضروری به حساب می‌آیند:
ویتامین A، ویتامین B۱ (تیامین)، B۲ (ریبوفلاوین)، B۳ (نیاسین)، B۶، B۱۲، ویتامین C، D، E، K، بیوتین، اسید پانتوتنیک، فولات و کولین.
بسیاری از ویتامین‌ها دارای کارکردهای مشابه هستند. مثلا ویتامین‌های A و C، به تقویت سلامتی دندان‌ها و بافت‌های نرم کمک می‌کنند. بسیاری از ویتامین‌های خانواده B، به عملکرد عادی متابولیسم کمک می‌کنند و باعث تولید بیشتر سلول‌های قرمز خون می‌شوند.
بعضی از عملکردهای بدن نیز به ویتامین‌های خاص نیاز دارند. مثلا ویتامین D برای جذب و حفظ کلسیم در بدن ضروری است. با این‌حال،‌ ویتامین D از طریق مصرف مواد غذایی به‌خوبی تامین نمی‌شود. قرار گرفتن در معرض نور آفتاب می‌تواند تولید ویتامین D توسط پوست کمک کند.
منبع: سلامت نیوز

 نظر دهید »

ضرورت ارائه آموزش صحیح به جوانان در شرف ازدواج با هدف کاهش طلاق

18 تیر 1395 توسط خدايار


باید خانواده‌ها و جوانان در شرف ازدواج با آموزش‌های صحیح با پیامدهای شوم طلاق خصوصاً طلاق توافقی آشنا شوند.
طلاق توافقی بزرگترین و خطرناك ترین معضل اجتماعی است كه گریبانگیر خانواده‌ها شده است.امروز از عواملی كه به عنوان لایه‌های پنهان زندگی بین زوجین اختلاف انداخته و بسیاری را به پای میز مذاكره طلاق توافقی كشانده است تاثیرات فرهنگ مخرب غرب از طریق ماهواره و بدآموزی‌های اخلاقی و نشر و گسترش بی بندوباری وفساد اخلاقی دیده می‌شود.

احساس خیانت زن به مرد و بالعكس و یا آشكار شدن و برملاء شدن روابط نامشروع یكی از زوجین تیر خلاص را به زندگی مشترك آنان می‌زند و با توافق پای به چوبه دار طلاق می‌نهند و تنها راه نجات و رهایی از بند قیود زندگی مشترك را طلاق توافقی می‌دانند.

 سلطه و فرهنگ غرب و ورود به فضاهای مجازی و عدم تقید به فرهنگ و آداب و سنن و رسوم برخاسته از فرهنگ اصیل اسلامی موجب شده زوجین كم تجربه به زعم وگمان باطل خویش تصور نمایند با طلاق همه مشكلات آنان حل خواهد شد.

 نمی‌‎خواهم بگویم همه طلاق‌های توافقی بد و قابل تخدیش نمی‌باشد لیكن بخش عمده ای از این طلاق‌ها ناشی از همین فكر غلطی است كه سایه شوم خود را بر جامعه گسترانیده است و همین امر می‌طلبد تا مسئولین تدابیری بیاندیشند و در جهت تحكیم خانواده گام‌های موثر فرهنگی برداشته شود و با آموزش‌های صحیح خانواده و جوانان در شرف ازدواج با پیامدهای شوم طلاق خصوصاً طلاق توافقی آشنا شوند و به زندگی مسالمت آمیز تن دهند و با صبر و تحمل بر مشكلات زندگی مشترك غلبه کنند.

خبرگزاری میزان- حجت الاسلام شفیعی

 نظر دهید »

داعش مردم سامرا را به‌خاک و خون کشید

18 تیر 1395 توسط خدايار

۳۶ کشته و ده‌ها زخمی تاکنون

منابع امنیتی در منطقه گفته اند ابتدا دو انتحاری پس از درگیری با نیروهای امنیتی در اطراف مرقد خود را منفجر کردند و لحظاتی بعد سومین انتحاری نیز خود را منفجر کرد.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو، گروه تروریستی داعش بامداد جمعه با نیروهای انتحاری خود عملیاتی را در مرقد «سید محمد» در شهر بلد از توابع سامراء انجام داد و منابع بیمارستانی اعلام کرده اند که تاکنون ۳۶ تن از زائران و اهالی منطقه کشته و ۶۵ تن زخمی شده اند.

منابع امنیتی در منطقه گفته اند ابتدا دو انتحاری پس از درگیری با نیروهای امنیتی در اطراف مرقد خود را منفجر کردند و لحظاتی بعد سومین انتحاری نیز خود را منفجر کرد.

تاکنون به غیر از سه انتحاری کشته شده، دو انتحاری در درگیری با نیروهای امنیتی به هلاکت رسیدند و یکی از آنان نیز حین فرار در قبرستان شهر به هلاکت رسید.

به دنبال وقوع این درگیری، نیروهای الحشدالشعبی به سرعت به جانب منطقه راهی شدند و هم اکنون اوضاع تحت کنترل است.

استاندار صلاح الدین احمد الجبوری نیز نیروهای امنیتی را برای کمک به نیروهای حاضر در بلد فراخواند.

 نظر دهید »

اگر روحتان درد می کند بخوانید!

18 تیر 1395 توسط خدايار


همانطور که جسم ما بیمار می شود و احتیاج به مداوا دارد روحمان نیز بیمار می شود و نیاز به درمان دارد و همانطور که جسممان در معرض تهدید بیماری های مسری است روحمان نیز در خطر است اما این مسئله اغلب مورد غفلت ماست . متاسفانه انقدر که برای یک سرما خوردگی ساده اهمیت قائلیم برای درمان بزرگترین بیماریهای روحیمان اهمیت قائل نمی شویم .در حالیکه بیماری های روحی، مهلک تر و در تباهی سرنوشت ما موثر ترند .روح سالم می تواند جسم بیمار را شفا دهد اما جسم سالم نمی تواند روح بیمار را از بیماری نجات دهد .باید برای سلامتی روحیمان قبل از آنکه دیر شود و روزهای جوانی از دست برود اقدام کنیم .
گفتنی است که بیماریهای روحی با بیماریهای روانی فرق دارد . دکتر احمد جلیلی، رئیس انجمن روانپزشکان ایران می‌گوید:"در روانپزشکی چیزی به نام بیماری روحی وجود ندارد و کلاً سروکار این علم با روان است. در واقع روان به فعالیت مغز گفته می‌شود؛ همان‌طور که دیدن، فعالیت چشم است… اصولاً اشتباه رایجی است که مسئله روح را با مسئله روانپزشکی مخلوط می‌کنند و از واژه‌های بیماری روحی–روانی استفاده می‌کنند"(سایت پایگاه اطلاع‌رسانی سلامت ایران)
بیماریهای روحی همان عادات و ملکه های نفسانی هستند که به واسطه تکرار گناهان به وجود می آیند .حسادت ،تکبر،دورویی،ریاکاری نمونه هایی از بیماریهای روحی هستند.بیماریهای روحی با گناهان رابطه متقابل دارند .ابتدا اصرار بر گناه موجب بیماری روحی می شود و بیماری روحی نیز موجب ارتکاب بیشتر گناهان می شود.هیچ کس به اندازه فرد حسود ،غیبت نمی کند و تهمت بیشتر از ناحیه کسی که سوءظن دارد تکرار می شود.
درد بیماری های روحی به مراتب از دردهای جسمانی قوی تر است کسی که از حسادت در رنج است چنان دردی می کشد ،که اگر او را مخیر می کردی به انتخاب بین درد سوختگی جسمانی یا درد حسادت،چه بسا درد جسمانی را برآن ترجیح می داد
دراثر غیبت احساسات منفی و نفرت شکل می گیرد با پدید آمدن نفرت ،نسبت به موفقیت همدیگر ناخشنود می شویم و حسادت کلید می خورد .حسادت که به وجود آمد غیبت اوج می گیرد.
در اثر سوءظن تهمت می زنیم .وقتی تهمتها تکرار شد سوءظنمان تقویت می شود.
عدم توکل به خدا و پرستش مادیات ،عجز و ضعفهای مالی ما را بیش از حد بزرگ و مهم جلوه می دهد .با مشاهده ضعفهایمان عقده حقارت پیدا می کنیم و با حس حقارت مرتکب هزاران گناه خواهیم شد.همین گناهان حقارت ما را بیشتر می کنند.

تشخیص بیماریهای روحی
چنانچه کسی یکبار مرتکب غیبت شود نمی توان گفت بیمار شده است اما کسی که دائم غیبت می کند بیمار شده است او خود را ضعیف و حقیر و دیگران را بزرگ و مهم می بیند لذا به دنبال دلایلی برای آرام کردن خود خواهد گشت.وقتی به دیگران ثابت کرد که فلان کس واقعا بزرگ نیست بلکه بزرگ جلوه کرده است به آرامش خواهد رسید .
غیبت
وقتی یکبار دروغ می گوییم هنوز نمی توانیم مطمئن باشیم که بیمار شده ایم یا نه اما اگر به دروغگویی عادت کنیم قطعا بیمار شده ایم .دروغگو شهامت ندارد .دیگران را بیش از حد بزرگ و با اهمیت می بیند.لذا برای جلب رضایت دیگران و نظر مثبت آنها نسبت به خود مجبور به دروغگویی می شود .
خداوند در قرآن از بیماری های روحی به مرض قلبی تعبیر می کند .شاید به خاطر آنکه این بیماری ها عواطف ما را مجروح و بیمار می کنند. : «فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا كَانُوا یَكْذِبُونَ » :در دل‌هاى آنان بیمارى جاى گرفته؛ پس خداوند بیمارى آنان را می‌افزاید و براى آنان عذاب دردناكى است، به سبب آنچه تكذیب می کنند این آیه یکی از قوانین عمومی جهان را به ما معرفی کرده؛ سپس از آن نظر که همانند دیگر قوانین جهان به اراده پروردگار وضع شده، آن را به خداوند نسبت می‌دهد. این
قانون می‌گوید: «هر مرضی (مادامی که درمان نشود،)همچون هر موجود زنده ای رشد خواهد کرد .
در تفسیر آیه شریفه آمده: «چون بیماری خود را به مراکز رئیسی بدن یا قلب رساند، قانون تکامل که قانون عمومی خداوند در جهان است، آن را پیش می‌برد و می‌‌افزاید؛ زیرا هر موجودی در محیط مستعد خود حق حیات و رشد دارد و عنایت خداوند نسبت به همه یکسان است » (پرتویی از قرآن، سیدمحمود طالقانی، ج 1، ص 72)

درد روح
درد بیماری های روحی به مراتب از دردهای جسمانی قوی تر است کسی که از حسادت در رنج است چنان دردی می کشد ،که اگر او را مخیر می کردی به انتخاب بین درد سوختگی جسمانی یا درد حسادت،چه بسا درد جسمانی را برآن ترجیح می داد .
راه درمان ترک گناه است .چاهی که از آن آب کشیده نشود بعد از مدتی خشک می شود .حسودی که غیبت نکند و حسادت خود را به هیچ طریقی ابراز نکند از حسادت نجات پیدا خواهد کرد .شکاکی که از سوءظن پرهیز کند،و شک خود را ابراز نکند، حداقل بیماریش پیشرفت نخواهد کرد
شفای قلب مریض
علم روانشناسی می تواند تا حدی به درمان بیماری های روحی کمک کند تعبیر این علم به روانشناسی شاید به دلیل تعاند برخی دانشمندان غربی با مسئله روح است و الا اصل این علم در بررسی مسائل روحی و اخلاقی است و کمتر ویژگی های جسمانی در آن مورد توجه است یک روانشناس در بررسی علل حسادت بیمار ،منشا حس حقارت او را بررسی می کند تا با ریشه یابی علل بیماری به درمان آن کمک کند.بنابراین روانکاوی کمک کننده است اما تا زمانیکه این علم با علوم دینی پیوند نخورد،بازهم ناقص است و نمی تواند مشکلات روحی بشر را به خوبی حل کند.
دیگر راه درمان ترک گناه است .چاهی که از آن آب کشیده نشود بعد از مدتی خشک می شود .حسودی که غیبت نکند و حسادت خود را به هیچ طریقی ابراز نکند از حسادت نجات پیدا خواهد کرد .شکاکی که از سوءظن پرهیز کند،و شک خود را ابراز نکند، حداقل بیماریش پیشرفت نخواهد کرد.
اما موثر ترین راه درمان توبه است .توبه مثل آتشی است که زخم علاج ناپذیر را می سوزاند .در حدیث حضرت علی علیه السلام است که :آخرالدواء الکی :آخرین راه درمان سوزاندن است وقتی یک زخم عفونی با هیچیک از راههای درمانی ،بهبود پیدا نمی کند باید آن را سوزاند.
اگر بتوانیم با مطالعه زیاد پیرامون آخرت ،و با تفکر زیاد درباره مرگ و در نظر داشتن فرصت عمر به پشیمانی لازم در جهت توبه برسیم این پشیمانی و اندوه سوزنده آن خود راه علاجی برای بیماریهای قلبمان می شود.پشیمانی توبه نه تنها از راه یادآوری و تلقین، تحکیم اراده و تقویت تقوا، موجب ترک گناه می‌شود، بلکه با حرارت معنوی‌اش گناهان را در خود ذوب می‌کند.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان

 نظر دهید »

کسی که با همه خوب است، خوب نیست

18 تیر 1395 توسط خدايار

معاشران و دوستان خود را از بین آنانکه با هر سازی و آوازی همساز و همسویی می کنند انتخاب نکنید. آنانکه با هم خوبند، افراد خوبی نیستند. نمی توان هم با اهل معصیت دوستی و معاشرت داشت و در سفره آنان نشست هم با اهل دین و معرفت آمیخت و به مراوده دوستانه پرداخت.
معاشرت
با چه کسانی معاشرت کنیم؟
معاشرت و مراوده ی با خویشاوندان و دوستان و همسایگان به همان میزان که آثار و برکات دنیوی و اخروی فراوانی دارد اگر بدون توجه به رویکرد و عملکرد معاشران صورت گیرد، و در انتخاب و گزینش معاشران خود دقت و درایت لازم را نداشته باشیم، خود و اعضای خانواده مان را در فضایی قرار می دهیم که خروجی آن تأثیرپذیریهایی مخرب و خانمان براندازی چون خودنمایی های افراطی، دوست یابی های مخرب، چشم و هم چشمی های آزاددهنده، بیماری های روحی و روانی و دهها مشکل و معضل گزنده خواهد بود. لذا در این بخش از مطالب با تأملی کوتاه بر مؤلفه ها و مشخصه های اخلاقی و رفتاری معاشران، معاشرت و تعامل با اطرافیان خود را در فرآیند سالم، سودمند و مؤثر قرار می دهیم.

1- یاران سه قسمند
با کسانی معاشرت کنید که انگیزه و هدف آنان در معاشرت ها و تعاملات، تقویت باورهای دینی و تعمیق دوستی و محبت و معنویت طرفین باشد. معاشران در یک تقسیم بندی کلی در شعر زیبای ذیل به سه گروه متمایز تفکیک می شوند. زبانی (ظاهری)- نانی (مالی)- جانی (ایمانی)
دلا یاران سه قسمند ار بدانی زبانی اند و نانی اند و جانی
به نانی نان بده از در پرانش تفقد کن به یاران زبانی
ولیکن یار جانی را نگه دار به جانش جان بده تا می توانی

معاشرت با دنیاطلبان و سرمایه سالاران، مایه ی از دست دادن دین و آلوده شدن به دورویی و نفاق است. این مهم نکته ای است که در روایات متعددی بدان اشاره شده است. صریحترین روایت از امیر مؤمنان علی (علیه السلام) نقل شده که فرموده اند: اگر بخاطر ثروت به ثروتمندان فروتنی کنی دو سوم دینت را از دست خواهی داد
اینجاست که رسول گرامی اسلام تأکید می فرماید: “با کسی معاشرت کن که دیدنش ترا یاد خدا بیندازد، سخنش بر علم و دانش تو بیفزاید و زندگی و عملش آخرت را به یادت آورد.” (بحار/ج 71/ ص 184) یک قاعده بسیار مهم در عرصه زندگی این است که در فرآیند شناخت ما بهترین ها را ابتداً بشناسیم در بین کتاب ها، فیلم ها، نشریات، موسیقی و هنرها بهترین را بشناسیم و بشناسانیم. در مورد انسان نیز این قاعده مهم را لحاظ کنیم، یعنی خوبترین ها و برترین ها را بشناسیم و با آنان حشر و نشر و معاشرت داشته باشیم. از بین عالمان، نویسندگان، همسایگان، خویشاوندان خوب ترین ها را گزینش نموده در ذهن و زندگی خود و فرزندان مان راه دهیم.

2- کسی که با همه خوب است، خوب نیست
معاشران و دوستان خود را از بین آنانکه با هر سازی و آوازی همساز و همسویی می کنند انتخاب نکنید. آنانکه با هم خوبند، افراد خوبی نیستند. نمی توان هم با اهل معصیت دوستی و معاشرت داشت و در سفره آنان نشست هم با اهل دین و معرفت آمیخت و به مراوده دوستانه پرداخت.

امام علی (ع)
3- با اهل دنیا
معاشرت با دنیاطلبان و سرمایه سالاران، مایه ی از دست دادن دین و آلوده شدن به دورویی و نفاق است. این مهم نکته ای است که در روایات متعددی بدان اشاره شده است. صریحترین روایت از امیر مؤمنان علی (علیه السلام) نقل شده که فرموده اند: اگر بخاطر ثروت به ثروتمندان فروتنی کنی دو سوم دینت را از دست خواهی داد.”
و از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است: از معاشرت با اهل دنیا و دنیاپرستان پرهیز کنید که مایه از دست دادن دین و آلوده شدن به نفاق و دورویی است و این درد درمان ندارد. (مستدرک/ ج 3/ ص 64)

4- دوست و معاشر واقعی
دوست واقعی تو، دشمن واقعی نقاط ضعف توست. چرا که در روایات اسلامی، مؤمن، آئینه مؤمن دانسته شده است. و آئینه اگرچه با شیوه ای خاص و بی نظیر مخاطب خود را به نقد می کشد اما اگر غبار گرفته باشد، از نشان دادن خوبیها و بدیهای مخاطب خود عاجز خواهد ماند.
لذا اگر هم نشین و معاشر ما در غبار گناهان و خطا و کاستی ها و ناراستی ها پنهان شده باشد دیگر ارزش روبرو شدن و هم نشین شدن را ندارد.
حکیمی را گفتند چرا از مردم کناره گرفته ای؟ گفت: چه کنم با جماعتی که گناهانم را از من پنهان و پوشیده می دارند؟ آئینه ای که آلودگی ها را نشان ندهد دیگر آئینه نیست.
اینجاست که رسول گرامی اسلامی فرمودند: هم نشین خوب بهتر از تنهایی و تنهایی بهتر از هم نشین بد است (الامالی، شیخ طوسی، ص 536)
علی (علیه السلام) فرمودند: محبوبترین مردم در نظر تو نصیحت کننده مشفق و خیرخواه توست.
امام باقر (علیه السلام) فرمود: پیروی کن از کسی که تو را می گریاند و اندرزت می دهد نه آنکه می خنداند و فریبت می دهد (اصول کافی، جلد 4، ص 451)
هم نشینان اگر از سلک مؤمنان و از اهل عاشقان دین و قرآن باشند همچون انگشتان اشاره خدا در روی زمین، راه و رسم و جهت حرکت و حیات را بر ما نمایان خواهند نمود. مؤمنان همچون شیشه عطر می مانند که اگر از عطر به ما ندهند بوی عطرشان روح و روانمان را نوازش خواهد داد. شیشه عطر حتی اگر شکسته شود، بیش از پیش تو را خوش بو خواهد کرد
5- بهتر از ما
معاشران و هم نشینان ما خوب است خوبتر از ما باشند. بالاتر باشند تا ما را با خود بالاتر ببرند. یاران و دوستان نادان گاهی یار بد از ما بد، بدتر معرفی شده اند.
تا توانی می گریز از یار بد یار بد بدتر بود از مار بد
یار بد، تنها همی بر جان زند یار بد بر جان و بر ایمان زند
و گاهی از دشمنان دانا خطرناکتر و گزنده تر دانسته شده اند.
دگر با خردمند مردم نشین که نادان نباشد بر آئین و دین
که دانا اگر دشمن جان بود به از دوست مردمی که نادان بود
اگرچه گل بی خار خداست. اما در گزینش دوستان و همراهان و معاشران تاکید بر اصل مهم مذکور نباید مورد غفلت و بی توجهی قرار گیرد.

6- انگشتان اشاره خدا
هم نشینان اگر از سلک مؤمنان و از اهل عاشقان دین و قرآن باشند همچون انگشتان اشاره خدا در روی زمین، راه و رسم و جهت حرکت و حیات را بر ما نمایان خواهند نمود. مؤمنان همچون شیشه عطر می مانند که اگر از عطر به ما ندهند بوی عطرشان روح و روانمان را نوازش خواهد داد. شیشه عطر حتی اگر شکسته شود، بیش از پیش تو را خوش بو خواهد کرد.
چه خوب فرمود رسول گرامی اسلام: مثل هم نشین صالح مانند عطار است که اگر از عطر خود چیزی به تو ندهد، از بوی آن خواهد داد.” (کنزالعمال- حدیث 24676)
دوستان مؤمن، به عود و عنبر تشبیه شده اند که اگر حتی سوخته شوند رایحه آن ها به تو خواهد رسید.

 نظر دهید »

عقل دفن شده خودتان را از قبر بیرون بیاورید:

18 تیر 1395 توسط خدايار

جناب حضرت یعقوب به فرزندانش فرمود:«لَا تَایئَسُوا مِن رَّوحِ الله »، درست است آنها به دنبال یوسف مادیِ ظاهریند اما اینها ظاهر آیات است، ما همه به دنبال یوسفیم، ما کسانی هستیم که در نشئۀ طبیعت براساس حشر با این عالم باعث شده است گُم شده ایم، حقیقتِ یوسفِ عقل و جان حقیقیِ خودمان را به زندان و چاه انداخته ایم.
ما همه کسانی هستیم که هویّت انسانیمان را زیر دست و پایِ نفسِ تعلقِ به بدن و خواسته های مادیِ طبیعی لِه کردیم، برادر ما در دست ما مفقود است، نفس و عقل با هم برادرند، یکی تعلّق به عالم ماده و بدن دارد دیگری تعلق به عالم غیب و اِله دارد.
انسان از آن حیث که تعلق به عالم غیب دارد در مقام اجمال همۀ غیب را می تواند معقولانه تلقّی کند انسان را می گویند عقل. همین حقیقت همین انسان همین یک واقعیت، از آن جنبه که بدنی دارد باید به این بدن و برای تدبیر جسم طبیعی بخورد، بیاشامد، راه برود، حرف بزند، معاشرت بکند، کسب و کار داشته باشد، مهمانی برود، مهمان دارد، مریض می شود، خوشحالی دارد، گریه دارد، خنده دارد، مردن دارد، زنده شدن دارد، نطفه است، می رُستَد، بالا می آید، از این جنبه ها، نفس است.
این نفس و عقل دو برادرند هر دو تا از یک مبدأند از یک پِدَرَند. پدر آنها آن موجود مجرد عقلی است، یک همچو فرزندی پدید آورده است که این فرزند به لحاظ تعلق به عالم ماده و به لحاظ تعلق به بدن نفس است، به لحاظ تعلق به عالم وحدت، عقل است.
این دو برادر که در حقیقت یک حقیقتند با دو نحوه تعلق، گاهی این مزاحم اوست و نوعاً ما برادر عقلمان را در چاه انداختیم. برادر عقل ما به زندان افتاد، برادر عقل ما تن به گناه نداد نفس زندانیش کرده است، زلیخاه او را زندانی اش کرده است. نمی گذارد که او بیرون بیاید.
و لذا برادران یوسف مقداری گشتند این عقل آنها بیدار بشود، به پدرشان گفتند: نه دیگر یوسف پیدا نمی شود. اینها خیال کردند دیگر عقلشان بیدار شدنی نیست. اینهایی که برادر کشی کردند با این گناه خیال کردند دیگر آدم بِشو نیستند.
پدر فرمود :«لَا تَایئَسُوا مِن رَّوحِ الله »، رَوح آن انبساط روحی است آن نشاط ملکوتی جان انسان است که با غیب برای او حادث می شود. اگر انسان نفحات قدسی عالم غیب را تلقی کند یک انبساطی در نفس و در جان او پیدا می شود این انبساط و خوشحالیهای تلقیات حقایق آن سوئیت را می گویند رَوح.
رَوح غیر از روح است، روح حقیقت انسانی است این حقیقت اگر از غیب تلقی کند به جنبۀ عقلانیش معقولات را بگیرد رَوح می یابد.
و لذا می گویند آنسوی عالم وقتی بهشت است برای بهشتیان «فَرَوحٌ وَ رَیحَانٌ وَ جَنَّتُ نَعِیمٍ»، اینها فکر کردند حالا ما برادر را کُشتیم، برادر را در چاه انداختیم دیگر خبری که از او نداریم، الان نزدیک به چهل سال است دارد از او می گذرد مگر آدم چهل سال و شخص گم شده می شود الان پیدا شود. اینها فکر می کردند دیگر عقلشان قابل شکوفائی نیست.
پدر فرمود «لَا تَایئَسُوا مِن رَّوحِ الله »، نخیر رَوح به انبساط الهی غیبی دائمی است همیشگی است همه جائی است. مأیوس نشوید باز می شوید انبساط پیدا می کنید انبساط روحی پیدا می کنید برادرتان پیدا می شود خودتان را می یابید، عقل دفن شده تان را از قبر بیرون می آورید او می شود که شکوفا بشود.
و لذا عقل برادران شکوفا شد همین هایی که یوسف به چاه انداخته بودند قابلیت این را داشتند که به یوسف عقلشان برسند و در مقابل همان یوسف به سجده بیافتند. یوسف به پدرش عرض کرد «إِنّی رَأَیتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوکَبًا وَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ رَأَیتُهُم لِی سَجِدِینَ»، من دیدم یازده ستاره و ماه و آفتاب در مقابل من به سجده افتادند، ماشاء الله به جان حضرت یوسف، یعقوب فرمود: فرزند من «لَا تَقصُص رُء یَاکَ عَلَی إِخوَتِکَ فَیَکِیدُوا لَکَ کَیدًا إِنَّ الشَّیطَنَ لَلإِنسَنِ عَدُوٌّ مُّبِینٌ»، که مبادا اینها را به برادرانت بگوئی وگرنه در حق تو مکر می کنند، عقل همیشه در معرض قیض نفس است.
اینی که می گویند در اخلاق لازمه اش این است که نفس شناسائی بشود نه عقل، درستِ عقل هم باید شناخته بشود که عقلمان چقدر قوت دارد اما مهمش الان این میدان شناخت نفس است ببینید نفس چیست؟ یک وقتی سائل می گوید «نفس اژدرهاست او کی مرده است از غم بی آلتی افسرده است»، یک وقتی می گویند« إِنَّ النَّفْس لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ».در آیات و روایات اینقدر بر سَرِ نفس داد کشیده شد، اینه که در مسائل اخلاقیات می فرمایند اولین پلّۀ اخلاق این است که انسان معرفت نفس داشته باشد، این نفس یعنی معرفتِ یک حقیقتی که این حقیقت اگر بتواند احتمام داشته باشد همّت بالا داشته باشد می تواند آنسوئی بشود، عقلی بشود قلبی بشود شهودی بشود بالا برود. اما همین نفس چون تعلق به بدن دارد دائماً در عالم کدورت است دائما در تیرگیهاست.
منیع: فرمایشات استاد داود صمدی آملی

 نظر دهید »

فاطمه صاحب عصمت کبری،مظهر نفس کل است و پیغمبر اکرم از آن نشئت میگیرد

18 تیر 1395 توسط خدايار

امام صادق علیه السلام فرمودند: «علی مظهر عقل کل است و فاطمه زهرا مظهر نفس کل». این رتبۀ عظیم را پیغمبر اکرم به جناب بی بی فاطمه زهرا خطاب می فرمایند شما مادر من هستید «فداها اُمِّ ابیها ».
در بخش دیگر فرمودند برای ینکه تو اُمِّ ابیها هستی، تو مادر پدرت هستی. این فقط یک نازکردن متعارف هر پدری نسبت به دختر و پسر نیست که معمولاً پدرها وقتی پسرها را می خواهند صدا بزنند می گویند پدرجان، او را به عنوان پدرِ خودشان خطاب می کند، از باب یک نحوه نازکردن فرزند است یک ادای احترامی است. و معمولاً هر پدری بخواهد دختر خودش را صدا بزند او را تعبیر به مادرجان می کند می گوید مادرِ من. این صِرفِ یک تعبیر عُرفی عاطفی نیست.
علاوه از اینکه این نکته هم مَلحوظ است، آن اُم ابیها، آن لطافتش در این است که فاطمه مظهر نفس کل است، که در نظام هستی از جنبۀ عالمِ طبیعت، پیغمبر اکرم هم اگر از نطفه ای متحقق شود، نطفۀ جزئیۀ یک پدری در رحم و زهدان مادر نازنینی به نام حضرت آمنه، که همۀ این بخش از سخن، از جنبۀ روح جزئیه، از جنبه جسم جزئی، از جنبۀ نطفۀ جزئی، که از پدر و مادر جزئی و خاصی در این نشئۀ طبیعت متکوّن می شود، که این نطفه و این پدر جزئی و این مادر عزیز و همه پدر و مادرها جزئی این نشئه، تا آدم ابوالبشر و حوای مطهره و طاهره و همۀ آسمانها و زمین، همه می شوند جزء مُوَلِّدات آن نفس کل، که نفس کلی در نظام هستی هست، همه از او منشعب می شوند و فاطمه صاحب عصمت کبری، مظهر آن نفس کل است، که پیغمبر اکرم هم از آن نفس کل نشئت می گیرد، که فاطمه اَمِّ پدر خودش هم است این امّ به معنای ریشه است اصل است .

منبع، فرمایشات استاد داود صمدی آملی

 نظر دهید »

پاك كردن ذهن از خاطرات پراكنده

18 تیر 1395 توسط خدايار

تا زمانی که انسان نفی خطورات نکند حضور قلب حاصل نخواهد شد. شرط حضور قلب آن است که انسان متوجه به معشوق خود باشد در مقام قلب.در نماز اکثری افراد به دلیل حشر بیش از حد با دنیا ذهن آنها از افکار دنیوی پر است و وقت فکر کردن به معشوق حقیقی را ندارند چه برسد کهدر مقام قلب حضور را به الله متوجه کنند.چون قلب مرتبه ای است از مراتب انسان که حقیقت اشیاء در آن مرتبه ثان می یابد مراتب دیگر انسان همچون مقام عقل است که ادراک معقولات می کندو مقام وهم که ادراک جزئیات می کند. در نماز حضور در مرتبه ی قلب هدف است نه حضور در مرتبه ی عقل یا وهم یا خیال. چون حضور در مرتبه ی عقل می شود معقول و حضور در مرتبه ی وهم می شود موهوم. حضور الله باید در مقام قلب انسان باشد ادراک شود و این را به مراتب پایین تر سرایت دهد. چون قلب بالاتر از مراتب دیگر است. به یک معنا مقام قلب انسان سرچشمه ی معقولات و اوهام و تخیل و افکار انسان است.

روح عبادت حضور قلب است. و در صورت انجام اعمال بدون حضور قلب اگرچه تکلیف از انسان اسقاط می شود اما نماز تاثیر خود را نمی گذارد و به یک معنا قبول نمی شود. نماز معراج سالک است.نماز خود را بپایید و مراقبت هایتان را بیشتر کنید تا در نماز جمع شوید.علامه حسن زاده آملی

 نظر دهید »

دستورالعمل عرفانى:

18 تیر 1395 توسط خدايار


دستورالعمل عرفانى: بايد انسان يك مقدار زياده بر معمول تقليل غذا و استراحت بكند تا جنبه حيوانيت كمتر، و روحانيت قوت بگيرد، و ميزان آنها را هم چنين فرمود: كه انسان اولا روز و شب زياده از دو مرتبه غذا بخورد حتى تنقل مابين الغذائين نكند. ثانيا هر وقت غذا مى خورد بايد مثلا يك ساعت بعد از گرسنگى بخورد، و آن قدر بخورد كه تمام سبز نشود، اين در كم غذا. و اما كيفش بايد غير از آداب معروفه ، گوشت زياد نخورد، به اين معنى كه شب و روز هر دو نخورد، و در هر هفته دو سه دفعه هر دو را يعنى هم روز و هم شب را ترك كند، و يكى هم اگر بتواند للتكليف نخورد، و لامحاله آجيل خور نباشد و اگر احيانا وقتى نفسش زياد مطالبه آجيل كرد استخاره كند. و اگر بتواند روزه هاى سه روزه هر ماه را ترك نكند. و اما تقليل خواب مى فرمودند شبانه روز شش ساعت بخوابد. و البته در حفظ لسان و مجانبت اهل غفلت اهتمام زياد نمايد. اينها در تقليل حيوانيت كفايت مى كند. و اما تقويت روحانيت : اولا دائما بايد هم و حزن قلبى به جهت عدم وصول به مطلوب داشته باشد. ثانيا تا مى تواند ذكر و فكر را ترك نكند كه اين دو جناح سير آسمان معرفت است . در ذكر عمده سفارش اذكار صبح و شام اهم آنها كه در اخبار وارد شده . و اهم تعقيبات صلوات و عمده تر ذكر وقت خواب كه در اخبار ماءثور است ، لاسيما متطهرا در حال ذكر به خواب رود. و شب خيزى مى فرمودند زمستان ها سه ساعت ، تابستان ها يك ساعت و نيم . و مى فرمودند كه در سجده ذكر يونسيه يعنى در مداومت آن كه شبانه روزى ترك نشود، هر چه زيادتر توانست كردن اثرش زيادتر، اقل اقل آن چهارصد مرتبه است خيلى اثرها ديده ام . بنده خود هم تجربه كرده ام چند نفر هم مدعى تجربه اند. يكى هم قرآن كه خوانده مى شود به قصد هديه حضرت ختمى مرتبت صلوات الله عليه و آله خوانده شود.

منبع پند وحکمت علامه حسن حسن زاده آملی

 نظر دهید »

5نکته که شما را در زندگی موفق می‌کند

17 تیر 1395 توسط خدايار

 

 

۱ - فعال باشید

ویکتور فرانکل می گوید بین محرک و پاسخ خلاء وجود دارد و در حدفاصل این خلاء، تمامی آزادی ما نهفته است. با اینکه وی از محرومیت های شدید در اردوگاه های کار اجباری نازی رنج می برد، اما به این باور رسید که خود مسوول اندیشه ها و اعمال خود است و فقط برخی واکنش های شرطی نیست.
همانند فرانکل، ما نیز باید تلاش کنیم با همنوا کردن تمامی تجارب زندگی، سرنوشت خود را بیافرینیم. هر چیزی از ذهن ما آغاز و به بیرون ساطع می شود بنابراین هر آنچه در اطراف ما رخ می دهد بازتابی از دنیای درون خود ماست. اینکه ما به این دنیای درون اجازه دهیم سرکش شود، اینکه بگذاریم علف های هرز رشد کنند و همه جا را بگیرند یا اینکه بوستان سرسبز و دلپذیری را پرورش دهیم، همه انتخاب خود ماست؛ این معنی واقعی فعال بودن است.

۲ - مسوولیت پذیر باشید

از آنجا که ما این قدرت را داریم که تجربه ها را انتخاب کنیم، نیاز داریم مسوولیت این انتخاب را هم پذیرا باشیم. شاید هر چیزی که در سر راه ما قرار می گیرد نتیجه مستقیم افکار ما نباشد (هر چند برخی ممکن است بگویند باشد) اما هر آنچه ما به زندگی مان جذب می کنیم، تا حد زیادی، بازتابی از نحوه اندیشیدن ماست. اکثر اینها در سطح ناخودآگاه رخ می دهند اما همین ناخودآگاه از ذهن اندیشمند ما خط می گیرد بنابراین تغییر در نحوه اندیشیدن، دنیای ما را متحول خواهد کرد و ما در برابر آن مسوول هستیم.

رفتار ما نتیجه طبیعی تصاویر ذهنی ماست بنابراین مسوول رفتارمان نیز هستیم، همچنین در برابر رفتاری که در دیگران تحمل می کنیم. اگر بگذاریم دیگران روی اعصاب ما راه بروند، آن وقت باید خودمان را سرزنش کنیم.

۳ - رهبر خوبی باشید

هیچ گاه در هیچ یک از عرصه های زندگی اثربخش نخواهیم بود مگر اینکه مهارت های رهبری مطلوبی داشته باشیم. رهبری یک هنر است و هر یک از ما باید رویکردمان را نسبت به آن پیدا کنیم. اول از همه، باید بفهمیم چگونه خودمان را رهبری کنیم، یعنی اینکه یک قطب نما داشته باشیم، یک خط سیر که همه کارهای ما را راهنمایی کند. این قطب نما، معمولا به شکل یک بیانیه ماموریت شخصی است، سندی که بیان کننده جزییات ارزش هایی است که ما با آنها زندگی می کنیم.

همانطور که دیگران را رهبری می کنیم، حال به عنوان والدین، مدیران، در خانواده و سازمانی که ما خود بخشی از آن هستیم، نیاز داریم پیش از هر کاری و مهم تر از هر چیزی با مثال رهبری کنیم تا روشن کنیم ارزش های ما چه هستند و اینکه ما با آنها زندگی می کنیم. هرگونه عدم انسجامی در ارزش های ادعا شده و رفتار ما شناسایی و قضاوت می شود و باعث از بین رفتن اثربخشی ما خواهد شد. خوددرگیری های فردی و استانداردهای دوگانه میخی خواهند بود بر تابوت توانایی ما برای رهبری.

یک رهبر خوب، ماهرانه و به آرامی رهبری خواهد کرد، پشت همه، بدون سروصدا و هیاهو. در کلام تائو ته شینگ:

سرباز خوب ترس را القا نخواهد کرد.
جنگجوی خوب نمایانگر تجاوز نخواهد بود.
اشغالگر خوب خود را درگیر نبرد نخواهد کرد.
رهبر خوب تمرین قدرت نخواهد کرد.
این همان ارزش بی اهمیتی است.
این راه دستیابی به همکاری دیگران است.
این راه ساختن همان هارمونی است که در طبیعت هست.

۴ - اجازه ندهید ترس شما را بازدارد.

من عاشق تمامی فیلم های اِم.نایت شیامالان هستم. فیلم مورد علاقه من نیز «روستا» است. این فیلم راجع به روبرو شدن با ترسی است که مدام بر ما چیره می شود و رسیدن به این واقعیت که هر زمان که ما با آنها رودررو می شویم، ناپدید می شوند. هیچ چیزی آن نیست که به نظر می رسد. زمانی شنیدم (هر چند به یاد ندارم که کجا) که بیشترین فرمانی که در کتاب مقدس آمده است این است: «هراس به خود راه ندهید.»
در هر برهه ای از زندگی که باشیم، ترس وجود خواهد داشت. هر زمانی که کار تازه ای انجام می دهیم، ترس وجود دارد. هر زمانی که خود را به بالاتر می کشیم یا حلقه راحتی خود را بیشتر می کنیم، ترس وجود دارد. این طبیعت زندگی است. زندگی همواره در حرکت است چه ما به جلو حرکت کنیم، رشد کنیم، به عقب برگردیم یا بمیریم. ما انتخابی داریم؛ یا رشد کنیم یا بمیریم. رشد و ترس دست به دست هم پیش می روند. بخشی از یک بسته هستند و اگر همه نتوانیم این بسته را به آغوش بکشیم، از دست خواهیم رفت.

از شکست نهراسید، شکست ناگزیر و ضروری است. به زندگی همه افراد موفق بنگرید تا زمزمه شکست را ببینید. این شکست اساس پیروزی است، به شرطی که از آن یاد بگیریم.

دیگران را نیز نترسانید. آنها هم مانند شما زیبا و آسیب پذیرند. تنها گاهی اوقات برای مراقبت از خود از راه های مختلف تلاش می کنند. هر کسی تمام تلاش خود را می کند، پس با دیگران با وقار برخورد کنید و از آنها نهراسید. هرگاه با ترس هایتان روبرو شدید، چون دود ناپدید خواهند شد.

۵ - هیچ گاه از آموختن دست نکشید

من به این نتیجه رسیده ام یادگیری فعالیتی اساسی در یک زندگی موفق و هدفمند است. اگر در یادگیری شکست بخوریم، در رشد کردن هم موفق نخواهیم بود و این مساوی با مرگ است. زندگی فرصت های بیکرانی برای یادگیری در اختیار ما قرار می دهد و هر چقدر شرایط سخت تر باشد، احتمال بیشتری وجود خواهد داشت که یاد بگیریم.

از دیگران هم می توانیم یاد بگیریم، به ویژه افراد پرتلاش و مبارز. آنها همانند فرشتگانی از آسمان هستند که به ما در مورد خویشتنمان می آموزند. همچنین می توانیم از اتفاقات اطراف خود نیز درس بگیریم و بیشتر از همه، با تماشای خود، با دیدن اینکه چگونه واکنش نشان می دهیم و چه انگیزه ای ما را به حرکت وامی دارد، یاد خواهیم گرفت.

اگر این ۵ عمل، به عادت تبدیل شوند، منجر به موفقیت در تمام عرصه های زندگی خواهند شد. مسلما اینها نسخه ای آنی نخواهند بود اما اساسی خواهند شد برای یک زندگی مفید.

 نظر دهید »

چگونه در لحظات سخت زندگی قوی باشیم و به خود کمک کنیم؟

17 تیر 1395 توسط خدايار

 

۱. شما آن چیزی نیستید که در گذشته برایتان اتفاق افتاده. گذشته شما هر چقدر هم که دردناک بوده باشد، آینده، روشن و پاک در مقابلتان است. شما دیگر عادت‌های گذشته‌تان نیستید. دیگر شکست‌های گذشته‌تان هم نیستید. دیگر آن چیزی نیستید که روزی دیگران با شما رفتار می‌کردند. شما همان چیزی هستید که همین الان تصور می‌کنید هستید. درست همان چیزی که همین الان مشغول انجام آنید.

۲. به چیزهایی فکر کنید که دارید، نه چیزهایی که ندارید. شما همانی هستید که هستید و همان چیزهایی را دارید که همین الان دارید. آنقدرها هم نمی‌تواند بد باشد چون اگر غیر از این بود قادر به خواندن این مقاله در این لحظه نبودید. مسئله مهم این است که یک فکر مثبت پیدا کنید که الهام‌بخش شماست و به شما برای پیش رفتن در زندگی انگیزه می‌دهد. به این فکر بچسبید و روی آن تمرکز کنید. ممکن است تصور کنید که چیزهای زیادی ندارید یا اصلاً هیچ چیز ندارید، اما ذهنتان را دارید که می‌تواند به شما انگیزه دهد. برای پیش رفتن در زندگی همین برایتان کافی است.

۳. دست و پنجه نرم کردن با مشکلات بخش طبیعی رشد و پیشرفت است. بخشی از زندگی و رشد کردن تجربه، مشکلات غیرقابل‌انتظار است. آدمها کارشان را از دست می‌دهند، بیمار می‌شوند و گاهی در تصادفات رانندگی جان خود را از دست می‌دهند. وقتی جوان‌تر هستید و همه چیز خوب پیش می‌رود، تجسم این واقعیت تلخ کمی دشوار است. هوشمندانه‌ترین و گاهی سخت‌ترین کاری که در چنین موقعیت‌هایی می‌توانیم انجام دهیم این است که عصبانی شویم. باید بدانید که این خشم احساسی فقط همه چیز را بدتر می‌کند. و این اتفاقات بد آنقدرها هم که به نظر می‌رسند بد نیستند و حتی اگر اینطور باشند، فرصتی برای قوی‌تر شدن به ما می‌دهند.

۴. اشکالی ندارد که برای مدتی از هم بپاشید. لازم نیست همیشه وانمود کنید که قوی هستید و هیچ نیازی نیست که مدام ثابت کنید که همه چیز خوب پیش می‌رود. همینطور نباید نگران باشید که بقیه چه فکری می‌کنند. اگر لازم است گریه کنید، اشک ریختن عملی کاملاً سالم است. هر چه زودتر این کار را بکنید، زودتر خواهید توانست دوباره لبخند بزنید. و لبخند زدن همیشه به معنی خوشحال بودن فرد نیست. گاهی اوقات به این معنی است که آنقدر قوی هستند که در مواجهه با مشکلاتشان لبخند بزنند.

۵. زندگی شکننده، ناگهانی و کوتاهتر از آن چیزی است که تصور می‌کنید. ممکن است فردایی نباشد. همین الان یک نفر مشغول ریختن برنامه‌ای برای فردای خود است بدون اینکه بداند همین امروز می‌میرد. ناراحت‌کننده است اما واقعیت دارد. پس سعی کنید از زمانتان هوشمندانه استفاده کنید و قدر زندگی را بدانید. هر لحظه از زندگی هدیه‌ای است از جانب خداوند برای شما. سعی نکنید با مشغول کردن خود به مسائل ناراحت‌کننده آن را هدر دهید. وقتتان را صرف چیزهایی کنید که شما را به سمت مقصدی که در نظر دارید پیش می‌برد.

۶. گاهی اوقات شکست خواهید خورد. هرچه سریعتر این مسئله را قبول کنید، سریعتر می‌توانید در زندگی پیش بروید. هیچوقت نمی‌توانید ۱۰۰٪ مطمئن شوید که کاری موثر خواهد بود اما می‌توانید ۱۰۰٪ مطمئن باشید که هیچ کاری نکردن هیچ تاثیری نخواهد داشت. کاری انجام دادن حتی اگر اشتباه باشد بسیار کارامدتر از هیچ کاری نکردن است. پس، از منطقه امنتان بیرون بیایید و امتحان کنید. یا موفق می‌شوید و یا یک درس زندگی می‌گیرید. در هر دو حال برنده خواهید بود.

۷. شما ظرفیت ساختن خوشبختی خود را دارید. احساسات تغییر می‌کنند، آدمها تغییر می‌کنند، و زمان پیش می‌رود. می‌توانید به اشتباهات گذشته‌تان بچسبید یا اینکه آنها را رها کرده و خوشبختی خود را بسازید. لبخند یک انتخاب است نه معجزه. اشتباه نکنید و صبر نکنید تا کسی یا چیزی به سراغتان بیاید و شادتان کند. خوشبختی واقعی از درون شما به وجود می‌آید.

۸. خودتان را از نظر احساسی از مشکلاتتان جدا کنید. شما بسیار بزرگ‌تر از مشکلاتتان هستید. شما یک موجود زنده هستید که بسیار پیچیده‌تر از همه مشکلات شخصی‌تان در کنار هم است. و این یعنی شما بسیار قوی‌تر از آن هستید. شما توانایی تغییر دادن آنها را دارید.

۹. مشکلتان را بزرگ‌تر از چیزی که هست نکنید. نباید بگذارید یک ابر سیاه همه آسمانتان را بپوشاند. خورشید همیشه در حال تابیدن روی قسمتی از زندگی‌تان است. گاهی‌اوقات باید احساستان را فراموش کرده و به این فکر کنید که لایق چه چیزهایی هستید.

۱۰. هر اتفاقی که می‌افتد، یک درس زندگی است. هر آدمی که با او برخورد می‌کنید، هر چیزی که می‌بینید، همه، بخشی از تجربیات آموزنده شما از زندگی هستند. یادتان نرود که درس بگیرید، مخصوصاً وقتی اوضاع آنطور که شما می‌خواهید پیش نمی‌رود. اگر کاری که می‌خواستید را پیدا نکرده‌اید یا رابطه‌تان آنطور که می‌خواهید نیست، فقط به این معنی است که چیزی بهتر از آن، بیرون منتظر شماست. و درسی که گرفته‌اید اولین قدم برای پیش رفتنتان است.

۱۱. به هر مشکل مثل یک تکلیف مدرسه نگاه کنید. از خودتان بپرسید، «این موقعیت چه درسی می‌خواهد به من بدهد؟» هر موقعیتی در زندگی ما درسی برای آموختن دارد. بعضی از این درس‌ها اینها هستند: قوی‌تر شوید. شفاف‌تر ارتباط برقرار کنید. به غریزه‌تان اعتماد کنید. عشقتان را ابراز کنید. ببخشید. بدانید چه زمان فراموش کنید. چیزی جدید را امتحان کنید.

۱۲. همه چیز تغییر می‌کند اما فردا دوباره خورشید از همان جای قدیمی طلوع خواهد کرد. خبر بد: هیچ چیز دائمی و ماندگار نیست. خبر خوب: هیچ چیز دائمی و ماندگار نیست.

۱۳. دلسرد شدن و پیش رفتن دو چیز متفاوت هستند. زمانی می‌رسد که از دنبال کردن آدمها یا تلاش برای حل مسائل خسته می‌شوید اما این دلسرد شدن نیست، این انتهای 

۱۴. خودتان را از افراد منفی دور نگه دارید. هر زمان که منفی‌های زندگی را از خودتان دور کنید، جا برای مثبت‌ها باز خواهد شد. زندگی بسیار کوتاه است که بخواهید وقتتان را با آدمهایی بگذرانید که خوشبختی و شادی را از شما می‌گیرند. از افراد منفی دوری کنید زیرا آنها اعتمادبه‌نفس و عزت‌نفس شما را از بین خواهند برد. خودتان را با افراد مثبتی مشغول کنید که بهترین‌ها را در شما می‌بینند.

۱۵. هیچ رابطه کاملی وجود ندارد. چیزی به اسم یک رابطه کامل و ایدآل وجود ندارد. مسئله طریقه برخورد دو طرف با نواقص و عیب‌های دیگری در رابطه است که آن را ایدآل می‌سازد.

۱۶. خودتان را هم باید دوست داشته باشید. یکی از دردناک‌ترین مسائل زندگی گم کردن خودتان در فرایند دوست داشتن یک نفر دیگر و فراموش کردن این است که خودتان هم فردی خاص هستید. آخرین باری که کسی به شما گفت شما را برای همانی که هستید دوست دارد چه زمان بوده است؟ آخرین باری که کسی به شما گفت که کاری را خوب انجام داده‌اید چه زمان بوده است؟ یا آخرین باری که کسی شما را جایی برده است که می‌داند آنجا بودن خوشحالتان می‌کند؟ آخرین باری که آن «کس» خودتان بوده‌اید چه زمان بوده؟

۱۷. اجازه ندهید دیگران برایتان تصمیم بگیرند. گاهی اوقات باید طوری زندگی کنید که برایتان مهم نباشد دیگران درموردتان چه فکری می‌کنند و به خودتان ثابت کنید که بهتر از آن چیزی هستید که آنها تصور می‌کنند.

۱۸. خشم شما را از بین می‌برد، نه آنها را. دیگران را ببخشید و بگذرید، حتی اگر به دنبال طلب بخشش از شما نباشند. این کار را برای آنها انجام ندهید، برای خودتان انجام دهید. کینه‌ورزی از بین برنده خوشبختی است. این استرس اضافی را از زندگی‌تان بیرون بیندازید.

۱۹. شما تنها نیستید. همه مشکلاتی دارند. از نگرانی برای یکی از دوستانتان نتوانید بخوابید. مشکل برای جمع و جور کردن خودتان بعد از اینکه کسی ناراحتتان می‌کند. احساس کمبود بخاطر اینکه کسی آنقدر دوستتان نداشته که با شما بماند. ترس امتحان کردن چیزی جدید به خاطر ترس از شکست. هیچکدام از اینها به معنی دیوانه یا ناکارآمد بودن شما نیست. فقط به این معنی است که شما یک انسان هستید و مثل بقیه انسان‌ها برای درست کردن خودتان به کمی زمان نیاز دارید. شما تنها نیستید. هرچقدر هم که درمورد موقعیتی که در آن گرفتار شده‌اید احساس ترس و ناراحتی کنید، خیلی‌های دیگر هم آن بیرون وضعیتی مشابه شما دارند.

۲۰. هنوز خیلی چیزها دارید که باید برای آنها قدردان باشید. بااینکه دنیا پر از درد و ناراحتی است اما پر از آدمهای شجاعی هم هست که بر آنها غلبه می‌کنند. گاهی‌اوقات باید اتفاقاتی که افتاده را فراموش کنید و قدردان آن چیزهایی باشید که هنوز وجود دارند و به آینده بنگرید که چه چیزهایی برایتان به ارمغان خواهد آورد. حتی اگر شرایط سخت شود، باید به آینده نگاه کنید. همین دیشب گرسنه نخوابیده‌اید، جایی برای خوابیدن داشته‌اید، لباس امروز صبحتان را خودتان انتخاب کرده‌اید، به آب آشامیدنی سالم، امکانات پزشکی و به اینترنت دسترسی دارید، می‌توانید بخوانید و …باید یادتان بیندازد که برای چیزهایی که دارید شکرگزار باشید.

۲۱. به امید درونی‌تان پر و بال دهید. یک فقدان، نگرانی، بیماری، آرزوی بر باد رفته یا هر چیز ناراحت‌کننده دیگر، زخم درونی‌تان هر چه که باشد، لطفی در حق خودتان بکنید و یک لحظه در روز هم که شده مکث کنید، دست‌هایتان را روی قلبتان بگذارید و بلند بگویید، «امید اینجا هنوز زنده است».

۲۲. حقیقت تلخ بهتر از دروغ شیرین است. باید بتوانید همه چیز را همانطور که واقعاً هست ببینید نه آنطور که آرزو دارید یا دوست دارید باشد.

۲۳. سخت می‌توان گفت تا چه اندازه به پیروزی نزدیک شده‌اید. وصل کردن نقطه‌ها به هم و جلو رفتن تقریباً غیرممکن است اما وقتی به عقب نگاه می‌کنید، معنا و مفهوم پیدا می‌کند. موفقیت همیشه نزدیک‌تر از آنچه که هست نشان می‌دهد و خیلی ناگهانی وقتی اصلاً انتظارش را ندارید، از راه می‌رسد.

۲۴. به دست نیاوردن چیزی که می‌خواهید حکمتی دارد. خیلی وقت‌ها نرسیدن به چیزی که می‌خواهید برایتان شانس می‌آورد زیرا مجبورتان می‌کند همه چیز را دوباره ارزیابی کنید و درهای جدیدی از فرصت و اطلاعات به رویتان گشوده خواهد شد.

۲۵. خنده بر هر درد بی‌درمان دواست. گاهگاهی به خودتان بخندید. در هر موقعیتی که هستید، نکته‌ای خنده‌دار درمورد آن پیدا کنید. خوشبینی آهنربای شادی است. اگر مثبت بیندیشید، چیزها و آدمهای خوب به سمت شما کشیده خواهند شد.

۲۶. اشتباه کردن خیلی مهم است. همه ما اشتباه می‌کنیم. اجازه می‌دهیم دیگران از ما سوءاستفاده کنند و خیلی چیزها را کمتر از آنچه که واقعاً شایسته‌مان بوده پذیرفته‌ایم. اما اگر به آن فکر کنید، از انتخاب‌های بدمان درس گرفته‌ایم و حتی بااینکه خیلی چیزها را دیگر نمی‌توانیم درست کنیم، اما الان دیگر برای آینده‌مان خیلی بهتر می‌دانیم. حالا قدرت بیشتری برای شکل دادن به آینده‌مان داریم. یادتان باشد، شکست، بر زمین افتادن نیست. شکست روی زمین نشستن است وقتی که فرصت بلند شدن داشته باشید.

۲۷. نگران بودن اتلاف انرژی است. نگرانی مشکلات فردا را از بین نمی‌برد فقط قدرت شما را نابود میکند.

۲۸. حتی وقتی جلو رفتن سخت است، قدم‌های کوچک رو به جلو بردارید. مخصوصاً در زمان‌هایی که چیز جدیدی امتحان می‌کنید، خیلی مهم است که مدام خودتان را به جلو هل دهید. چون شتاب حرکت از همه چیز مهمتر است. حتی اگر با سرعت لاک‌پشت حرکت کنید، بالاخره به خط پایان خواهید رسید. زیرا هر قدم، شما را از جایی که دیروز بوده‌اید جلوتر می‌برد.

 نظر دهید »

هشدار اروپا: ۹۵ درصد آب غزه، غیرآشامیدنی است

17 تیر 1395 توسط خدايار



کمیسر اتحادیه اروپا در سیاست همسایگان اروپا، هشدار داد که ۹۵ درصد از آب های غزه، غیرآشامیدنی است.
به گزارش سنی دیلی به نقل از مرکز اطلاع رسانی فلسطین، “یوهانس هان” در مراسم رونمایی از پایگاه شیرین سازی آب در ساحل دیرالبلح، تاکید کرد که اروپا، به حمایت از منابع آبی غزه پایبند است.
وی ضمن تاکید بر نیاز ضروری غزه به آب آشامیدنی، خاطر نشان کرد: بیش از یک میلیون و هشتصد فلسطینی ساکن غزه، به آب آشامیدنی نیازمندند، بنابراین تامین منابع آبی مناسبِ جدید برای این جمعیت، ضروری است.
یوهانس هان، خسارت های سنگینِ وارد شده به آبرسانی غزه طی جنگ ها را یادآور شد و بر ضرورت توجه بیشتر به تامین آب در غزه تاکید کرد.
کمیسر اتحادیه اروپا همچنین به کمک های چند میلیون دلاری اروپا به پایگاه شیرین سازی آب در دیر البلح برای حل مشکل آب شرب مردم این منطقه اشاره کرد.
ا

 نظر دهید »

راه رسیدن به عشق خداوند چیست؟

17 تیر 1395 توسط خدايار

· · ما نه تنها باید بتوانیم به راحتی بندگی کنیم و از خداوند اطاعت نماییم، بلکه باید بتوانیم عاشقانه این کار را انجام دهیم و البته عاشق بودن هم با اجبار نمی‌شود، لذا باید با روح و اندیشۀ خود کاری کنیم که با لذت بندگی کنیم واِلا اصلاً بندگی نخواهیم کرد و یا اینکه درست بندگی نخواهیم کرد.

· · اگر درست بندگی کنیم، هم زندگی ما معنا پیدا خواهد کرد و رونق می‌گیرد و هم اینکه گرفتاری‌های ما کمتر خواهد شد. با بندگی، خیلی از گرفتاری‌های آزاردهندۀ ما کنار می‌رود؛ چون خیلی از گرفتاری‌های ما برای این است که خداوند می‌خواهد ما را متوجه خودش کند، و بعد از توجه به خداوند دیگر گرفتاری‌های ما آزاردهنده نخواهند بود. بعد از اینکه عبد خدا شدیم، گرفتاری‌ها را اصلاً گرفتاری به حساب نخواهیم آورد و حتی از آنها لذت هم خواهیم برد.
تمام کسانی که راه یک‌شبه را صدساله می‌روند، حسرت خواهند خورد

· · همه دوست دارند عاشق خداوند بشوند اما راه رسیدن به عشق خداوند چیست؟ چه کار کنیم که هم اطاعت و بندگی خداوند برایمان راحت شود و هم فراتر از آن، اینکه با عشق و علاقه، بندگی کنیم؟ یکی از کلیدی‌ترین مفاهیمی که به سرعت این راه را برای ما هموار می‌کند، توجه به مفهوم «عبد بودن» و درک معنای عبودیت است و قبل از آن باید در مورد اینکه هویت ما چیست و تلقی ما از خودمان چیست عمیقاً تأمل کنیم و بیاندیشیم.
· · اگر به این معنا برسیم که ما عبد خدا هستیم، نه تنها اطاعت و بندگی برایمان سهل و آسان خواهد بود و نه تنها به نفسمان دیگر اجازه نخواهیم داد که در مورد اطاعت از اوامر الهی با ما بحث و جدل کند، بلکه عاشقانه به عبادت و بندگی خداوند خواهیم پرداخت و از آن لذت خواهیم برد. اگر به این معنا برسیم، می‌توانیم راه صدساله را یک‌شبه طی کنیم.

· · اصلاً چرا راهی را که می‌شود یک‌شبه پیمود، صد‌ساله بپیماییم؟ همۀ آنهایی که راه یک‌شبه را صد‌ساله می‌روند حتماً حسرت‌ خواهند خورد چون حتماً دچار اشتباه شده‌اند و گیری در کارشان وجود داشته که با وجود راه کوتاه‌تر، دور خودشان چرخیده‌اند یا از بی‌راهه رفته‌اند.

حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان

 نظر دهید »

چگونه می توانیم بندگی کنیم ؟

17 تیر 1395 توسط خدايار

1- معرفت خدا: بندگی خدا در قدم اوّل متوقف بر معرفت و شناخت حقیقی پروردگار است. از این رو در روایت آمده است: “کسی که گناه می کند، خدا را به مفهوم واقعی نمی شناسد".
البته معرفت عقلانی کافی نیست. باید امدادها و الطاف و صفات جمال را بشناسد تا عواطف بر انگیخته شود.
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی، هر دو جهانش بخشی دیوانة تو هر دو جهان را چه کند
2- یاد خدا به صورت ذکر جلی و خفی. همواره خدا را حاضر و ناظر و حامی و پشتیبان دانستن.
رسول خدا(ص) می فرماید: “خدای عزّوجلّ فرموده است:‌ هنگامی که بنده سرگرم و متوجه به من باشد حاجت و لذّتش را به یاد خود قرار می دهم و چون با او این سلوک و رفتار را داشته باشم او به من عشق می ورزد و من به او عشق می ورزم. در این صورت حجاب میان خود و او را بر می دارم و او جز مرا نمی بیند".
3- انجام واجبات و ترک محرمات: قرآن مجید می فرماید: “قل إن کنتم تحبّون الله فاتبعونی یحببکم الله؛ بگو اگر خدا را دوست می دارید، از من که پیامبر اویم پیروی کنید تا خدا هم شما را دوست بدارد".
امام باقر(ع) به شخصی می فرماید: “معصیت پروردگار می کنی، با این حال اظهار محبت او می نمایی؟! به جانم سوگند! این کار عجیبی است. اگر محبت تو صادقانه بود اطاعت فرمان او می کردی زیرا کسی که دیگری را دوست دارد از فرمانش پیروی می کند".
عنوان بصری از امام صادق(ع) در مورد حقیقت عبودیت سؤال کرد ایشان فرمود: حقیقت بندگی درسه چیز است: اول این که بنده، خودش را مالک چیزهایی که خدا به وی عطا کرده نداند،زیرا بندگان مالک چیزی نمی شوند، بلکه مال را مالِ خدا می‌دانند و در همان طریق که فرموده به مصرف می رسانند.
دوم این که بنده خودش را در تدبیر امور ناتوان بداند. سوم این که خودش را در انجاماوامر و ترک نواهی خدا مشغول بدارد.
4- زهد و بی رغبتی به دنیا: محبت به خدا با محبت به دنیا نمی سازد چنان که امام علی(ع) فرمود: “اگر خدا را دوست دارید از دلتان محبت دنیا را خارج کنید". حب دنیا انسان را به سوی مادیات و جاه ومقام و مال و منال می کشاند. حب الهی به سوی خدا جذب می کند، هر کدام غالب شود، انسان آن خواهد شد.
مولوی ضمن داستانی به این مسئله اشاره کرده است: شترِ مجنون تازه زاییده بود و به بچه اش خیلی علاقه داشت. شتر شد تا به خانه معشوق اش رود. مجنون غرق در عشق لیلی بود. شتر نیز علاقه به نوزادش داشت. تا مجنون غافل می شد می دید که شتر به سوی نوزادش روان است. مجدّداً شتر را به سوی خانه لیلی هدایت می کرد. همین که غفلت می کرد باز می دید شتر به سوی نوزاد روان است. این کشمکش بود لیکن یکدفعه مجنون چشم باز کرد و دید به جای این که به خانه معشوق برسد، به خانة خود رسیده است. برای سومین مرتبه حیوان را به آن طرف برگردانید، باز به مجرد این که مجنون فکرش به سوی معشوقش منحرف شد و از حیوان غافل گشت حیوان به فکر بچه اش افتاد و به سوی خانه رفت.
همچون مجنون در تنازع با شتر گه شتر چربید و گه مجنون حر
یک دم از مجنون ز خود غافل شدی ناقه گردید و واپس آمدی
سرانجام مجنون خودش را از روی شتر به پایین پرتاب کرد و گفت:
گفت ای نا چو هر دو عاشقیم ما دو ضد بس همره نالایقیم
من عاشقم تو هم عاشق. من عاشق لیلا هستم و تو عاشق بچه ات هستی. ما دو با یکدیگر همسفر نمی توانیم بشویم. آن گاه نتیجه می گیرد:
عشق مولا کی کم از لیلاستی بنده بودن بهر او اولاستی
بندگی پروردگار نیز چنین است که با عشق به دنیا و تعلقات دنیوی سازگاری ند

 نظر دهید »

اخلاص چهل روز اعمال

17 تیر 1395 توسط خدايار


«مَن أخلصَ لله أربَعینَ صَباحا» هر کس که به اخلاص خدا را بندگی کند و کارهایش را با اخلاص انجام دهد، چشمه های حکمت در قلبش می جوشد و از قلبش به زبانش جاری می شود. نه اینکه فقط نمازش را به اخلاص بخواند. آن هم برای خودش نتیجه دارد اما این که می گوییم باید همه چیزش خالص باشد. هر کس چهل روز به اخلاص باشد، چشمه های حکمت در قلبش می جوشد و از قلبش به زبانش جاری می شود.
حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) فرمودند: هر کس عبادات خالصانه به درگاه خداوند بفرستد، خدای متعال افضل مصلحت او را برای او می فرستد. از طرف این فرد اخلاص در عبادت و از طرف خدای متعال افضل مصلحت. یعنی تمام امورش تحت کنترل مرحمت خداست. خدای متعال ذره ذره اعمال و رفتار و زندگی اش را کنترل می کند، اداره می کند و مدیریت می کند و بهترین چیزی که برای او باید پیش آید را برایش پیش می آورد. این همانی است که در حدیث قبلی هم آمده.
اگر آدم به اخلاص عمل کند، زیر نظر عنایت الهی می رود. آنجا فرمود: یَغذوهُم بنِعمَتِهوَ یحبُوهُم بعافِیَتِه وَ یُدخِلهُمُ الجنَّة َبِرَحمَتهِ تمُرُّ بهمُ البَلایا وَ الفِتن مِثلُ الرِّیاح ما تضُرُهُم شَیئا عالم پر از فتنه می شود اما او یک ذره صدمه نمی خورد. عالم پر از بلا می شود اما او یک ذره صدمه نمی خورد. چکار کنیم؟ در حدیث حضرت صدیقه (سلام الله علیها) فرمودند اگر تو بی غرض، عمل به اخلاص کنی، نقشه و نظری نداشته باشی، به آن می رسی.

منبع:
بیانات حجت الاسلام جاودان در سایت جاودان

 نظر دهید »

چطور می شود انسان بنده خاص خدا شود؟

17 تیر 1395 توسط خدايار


یک حدیث بسیار ممتازی از حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) هست که می فرمایند: هر کس که عبادت خالص خود را به نزد خدا و به بالا می فرستد و عباداتش مخلوط نیست…
حداقل خلوص این است که ما در نماز می گوییم قربة الی الله. یعنی من این دو رکعت نماز را برای خشنودی شما نمی خوانم. شما خوشتان بیاید یا نه فرقی ندارد. من دو رکعت نماز را برای خدا می خوانم. این حداقل است که اگر این حداقل را نداشته باشد نماز باطل است. یعنی اگر من نمازم را کمی برای خوشایند شما چرب کنم، نمازم باطل است. ولو یک کلمه اش را اینگونه بخوانم نماز باطل است. این حداقل است. قصد قربت در برابر ریا است.
می گویند آقا شیخ رجبعلی خیاط هر شب در مفاتیح می گشت تا ببیند هر نماز و ذکر و دعایی چه اثری دارد. یک شب هرچه گشت چیزی پیدا نکرد و همینطوری دو رکعت نماز خواند. به او گفتند این دو رکعت نماز را برای ما خواندی. آن قبلی ها برای چیزهای دیگر بود.
معمولا همه ما پی نتیجه اعمالیم ؛ مثلا می پرسیم ثواب این عمل چیه؟! اگر انسان پی این نباشد و ثوابش در خاطرش نباشد، به دنبال نتیجه و اینکه چه بلایی را از جان انسان دور می کند نباشد، نیتش خالص می شود. اگر برای رضای مردم انجام دهد که پست ترین مرحله نیت است. اگر از این بگذرد و یاد ثواب هم نباشد و فقط به یاد رضایت خدا باشد درست است. اعمال درجه خلوص دارند. هرچه خلوص بیشتر باشد، نتیجه اش بیشتر است.
در عافیت یعنی در عافیت دینی. دینش هیچ عیب نمی کند. تمام مدت عمرش زندگی می کند. هفتاد سال، هشتاد سال. صد جور بلا هم برایش پیش می آید اما خللی به دینش نمی رسد.

 نظر دهید »

چگونه مي توانيم بندگي كنيم ؟

17 تیر 1395 توسط خدايار

بندگی خدا در قدم اوّل متوقف بر معرفت و شناخت حقیقی پروردگار است. از این رو در روایت آمده است: “كسی كه گناه می كند، خدا را به مفهوم واقعی نمی شناسد".

البته معرفت عقلانی كافی نیست. باید امدادها و الطاف و صفات جمال را بشناسد تا عواطف بر انگیخته شود.

آن كس كه تو را شناخت جان را چه كند فرزند و عیال و خانمان را چه كند
دیوانه كنی، هر دو جهانش بخشی دیوانة تو هر دو جهان را چه كند.

یاد خدا به صورت ذكر جلی و خفی

همواره خدا را حاضر و ناظر و حامی و پشتیبان دانستن.

رسول خدا(ص) می فرماید:

“خدای عزّوجلّ فرموده است: هنگامی كه بنده سرگرم و متوجه به من باشد حاجت و لذّتش را به یاد خود قرار می دهم و چون با او این سلوك و رفتار را داشته باشم او به من عشق می ورزد و من به او عشق می ورزم. در این صورت حجاب میان خود و او را بر می دارم و او جز مرا نمی بیند".

 نظر دهید »

تنبلي و راحت طلبي مانع بزرگ خودسازي

17 تیر 1395 توسط خدايار

واژه تنبلي که گاهي به جاي واژه هاي ديگري مانند: کسالت، تن پروري، راحت طلبي، بطالت، سستي وفتور به کار مي رود، از رذايل اخلاقي است ونشانگر کراهت از کار، کاهلي، تن آسايي، طفره رفتن واز کار در رفتن و مشابه آنها است.
تنبلي و راحت طلبي يکي از مصداق هاي بزرگ هواي نفس و مانع بزرگي براي خودسازي و پيشرفت در زندگي است. شما اگر بخواهيد خودسازي کنيد، بايد بدانيد که با راحت طلبي و تنبلي هرگز به اين کار موفق نمي شويد. حتما بايد با راحت طلبي جهاد کنيد و اين مانع بزرگ را از سر راه خود برداريد.

فلسفه زندگي انسان چيزي جز رشد و تعالي روحي و کمال معنوي نيست، راحت طلبي آفت بزرگي براي کل زندگي انسان است و آن را کاملا بي خاصيت مي کند، چرا که مانع رشد و تعالي روحي انسان است. آدم راحت طلب اصلا موفق به زندگي کردن نمي شود او فقط زنده است.
ممکن است شما اهل تفکر باشيد، اهل تفکر در گوشه اي مي نشينند و فکر مي کنند، اين حالت براي آنها لذت بخش و مفيد است، فلاسفه اينطوري هستند، ما اين کار را محکوم نمي کنيم، چون تفکر در جاي خود ارزشمند است، اما اينجا يک نکته بسيار مهم وجود دارد، به کسي که فقط تفکر مي کند و کاري براي خودش انجام نمي دهد، آدم خوب و خودساخته اطلاق نمي شود. براي خوب شدن لازم است در کنار تفکر، عمل صالح هم داشته باشيد. عمل است که انسان را انسان مي کند و مي سازد. قرآن کريم براي بيان شاخصه هاي انسان مومن و خوب، فورا بعد از ايمان، عمل صالح را مي آورد. عمل کردن همت عالي مي خواهد و با تنبلي و راحت طلبي سازگار نيست.
اشکالي ندارد شما عادت کرده ايد در هر تصميمي که مي خواهيد بگيريد و هر کاري که مي خواهيد انجام دهيد راحت ترين و آسان ترين راه را انتخاب کنيد، اين به خودي خود بد نيست. اگر در مسير کمال، انسان راه بهتر و راحت تري را برگزيند، خوب است، چون شما را زودتر به مقصد مي رساند، مثلا مي خواهيد نويسنده شويد، تحقيق کنيد، در اين زمينه راحت ترين و نزديک ترين راه را براي رسيدن به حقيقت و روش نويسندگي انتخاب مي کنيد، اين خوب است، اما مشکل زماني شروع مي شود که انتخاب راحت ترين راه ها، به تن پروري و راحت جويي افراطي بيانجامد و باعث شود که نفس تو تنبل و تن پرور بار بيايد، در اين صورت عادت هاي شما وبالي مي شود بر گردنت و مانعي مي شود که به کلي جلوي حرکت ات را به سوي عبوديت و کمال مي گيرد. راحت طلبي به قدري خطرناک است که مي تواند تمام آينده شما را خراب کند و دنيا و آخرت تو را از بر باد بدهد. آدم راحت طلب زندگي اش پوچ و بي ارزش است.
بنابراين راحتي غير از راحت طلبي است. گاهي انسان تلاش سختي کرده و واقعا خسته است و نياز به استراحت دارد، اين را نمي شود راحت طلبي ناميد، نياز به راحتي با تنبلي و راحت طلبي يکي نيست. تا جايي که نياز هست شما مجازيد که استراحت کنيد اما از اين مرز که عبور کنيد، نفس به سوي تنبلي و راحت طلبي گرايش پيدا مي کند که اگر عادت شود، جلوي حرکت ات را مي گيرد، مانند کسي که مي خواهد راهپيمايي کند، ولي سنگي به پايش بسته اند که نمي گذارد راحت حرکت کند.
خودسازي چيزي جز مبارزه با نفس و بندگي خداوند نيست، اين مسئوليت بزرگي است که بايد در آن به سختي تغيير وضعيت بدهي و اين کار آساني نيست. راحت طلبي باعث مي شود که تو از پذيرفتن مسئوليت اداره خودت شانه خالي کني و براي تغيير وضعيت خودت اقدام نکني. اين حالت اصلا به صلاح شما نيست. شما براي اينکه موفق بشويد، بايد اين مانع بزرگ را کنار بزنيد و راسا براي نجات و پيشرفت تان تصميم بگيريد و اقدام کنيد.
يکي از خواص خودسازي احساس رضايت و شادي دروني است، راحت طلبي و تنبلي باعث مي شود از خودت راضي نباشي، اين حس را در ضمير ناخودآگاه خود هميشه داري و به خود مي گويي اين جايي که من هستم، حق من نيست، من مي توانستم به جايگاه بالاتري صعود کنم، نارضايتي هميشه شما را آزار مي دهد، اما توجه نداري که اين نارضايتي دروني ريشه در راحت طلبي و کم کاري هاي گذشته دارد، خودت مي تواني ببيني کساني که در زندگي خود سخت کوشيده اند و انسان هاي بااراده اي بوده اند، موفق شده اند به قله هاي سعادت در زندگي دست يابند.
علت اساسي‌ که افراد راحت طلب نمي‌خواهند از جاي خود تکان بخورند در اين است که آنها بيشتر به لحظه فکر ميکنند تا به آينده. مثلا افرادي که ورزش نمي کنند ترجيع مي دهند که در جاي گرم و نرم خود باشند تا بر خيزند و بدن خود را به حرکت در آورند. ورزش رياضت است و همتي عالي طلب مي کند. عقلانيت و آينده نگري افراد راحت طلب و تنبل ضعيف است.
تنبلي يعني کوتاهي و سستي ورزيدن و زير بار نرفتن چيزي است که شايسته است انجام گيرد.کسي که در زندگي بي حوصله و سست اراده باشد، پايداري و شکيبايي را از دست داده و در نتيجه در مسير پيشرفت حق و حقيقت آسيب پذير مي گردد .يکي از بدترين دشمن هاي انسان که از درون خود او سر منشأ مي گيرد، تنبلي و بيکارگي و تن و دل به کار ندادن است.
تنبلي و بي‌حوصلگي دو بيماري و صفت بسيار خطرناک هستند که به فرمايش معصوم کليد همه شکست‌ ها و بدبختي‌هاي دنيا و آخرت مي باشند. اين عوامل خود منشأ بسياري از گناهان مي¬شود؛ در شکست¬هاي دنيايي، کار، شغل، و مسائل اقتصادي فاجعه درست مي¬کند و در مسائل آخرتي هم انسان را دچار انواع و اقسام پشيماني و جهنم¬ها و عذاب¬ها مي¬کند.
رابطه ي دنيا با آخرت مانند رابطه ي رحم مادر است با دنيا. جنين از زمان بسته شدن نطفه تا هنگام تولد به دنيا زماني را در اختيار دارد که آمادگي ورود به دنيا پيدا کرده و تجهيزات مورد نياز را کسب نمايد. دنيا علت آخرت و به عبارتي ميوه دنيا، آخرت است؛ لذا اهميت دنيا بيشتر از آخرت مي باشد. اگر ما جاودانگي مان را باور کنيم (در قرآن 80 بار مطرح شده است.) متوجه گرانبها بودن عمر دنيا مي شويم. با عمر محدود دنيا انسان مي تواند خوشبختي جاودانه آخرت را کسب کند. مي توان با يک ساعت از وقت دنيا، هزاران سال آخرت را خريداري کرد؛ بنابراين وقت خيلي گرانبهاتر از طلا و اساساً قابل قياس نيست. راحت طلبي عمر و وقت گرانبهاي انسان را در دنيا براي کسب آخرت از بين مي برد.
انبياء و اولياي خدا هميشه اهل سخت کوشي و تلاش بوده‌اند. حسن بن علي بن ابي حمزه از پدرش نقل مي‌کند که گفت: امام موسي کاظم عليه السلام را ديدم که در زمين خود کار مي‌کرد و پاهاي او غرق عرق شده بود. گفتم: فدايت شوم! کارگران کجايند!؟ فرمود: اي علي! کساني با دست خود در زمين خويش کار مي‌کردند که از من و پدرم برتر بودند. گفتم: کدام کسان!؟ فرمود: رسول خدا صلي الله عليه و آله و امير مومنان عليه السلام و همه پدرانم با دست خود کار مي‌کردند و اين سيره انبياء، رسولان و صالحان است.
امام صادق عليه اسلام مي‌فرمايند: اميرمومنان عليه السلام هيزم جمع مي‌کرد و آب از چاه مي‌کشيد و شخم ميزد و از دسترنج خود هزار برده آزاد کرد و به جارو کردن خانه مي‌پرداخت و فاطمه عليها السلام نيز با دستانش گندم را آرد و آن را خمير مي‌کرد و نان مي‌پخت.
خداوند در ايه 32 سوره نجم مي فرمايند: وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى (نجم/39)، براي انسان به جز آنچه که سعي و تلاش مي کند چيزي نيست. يعني اگر انسان سعي و تلاش نداشته باشد هيچي ندارد، و اين سعي و تلاش است که جايگاه انسان رو مشخص مي کند.
رسول گرامي اسلام اگر به يکي دليلي از يک جواني خوشش مي‌آمد، بلافاصله، مي‌فرمود حرفه‌اش چيست؟ تا مي‌گفتند شغل و حرفه‌اي ندارد، بلافاصله مي‌فرمودند: از چشمم افتاد. (جامع الاخبار/139‏)
راحت‌طلبي يکي از شعبات عجيب و غريب هواي نفس و حبّ دنيا است. جوان و نوجواني که نه اهل شهوت است، نه اهل معصيت است، نه حبّ مال، نه حبّ جاه، هيچ‌کدام از اين آلودگي‌ها او را نگرفته، تقريباً قطعي بدانيد او در معرض آلودگي حبّ راحت هست.
کسي که تن پرور و راحت طلب است ، روح خود را مي آزارد، چون راحتي و رضايت روح در تلاش هاي معنوي ومخالفت با نفس است. از امام صادق(ع) پرسيدند:” أين طريقِ الراحَة” ما چه ‌‌کار کنيم به راحتي برسيم؟ فرمود “في خِلافِ الهَوى” در مخالفت کردن با هواي نفس؛ با “دلم مي‌خواهد” مخالفت کن. بعد گفت:"فَمَتى يجِدُ عَبدٌ الراحَةَ؟” بندۀ خدايي که مخالفت با هواي نفس کند، کِي به راحتي مي‌رسد؟ امام صادق(ع) فرمودند: ” عِندَ أوّلِ يومٍ يصِيرُ في الجَنَّةِ"، روز اولي که وارد بهشت شود.
راحت‌طلبي اولين علاقه‌اي است که انسان در بدو تولد آن‌را تجربه مي‌کند و تا آخر هم با انسان باقي مي‌ماند. مديريت کردن اين علاقه، هم از نظر فردي و هم از نظر اجتماعي اهميت دارد. اينکه در جامعه ما، نگرش‌ها و نگاه‌هاي بسيار مثبت نسبت به راحتي وجود دارد، واقعاً يک فاجعه براي رشد و تعالي است. اين «راحتي» سمّ مهلک است و بايد آن را کنار بزنيم. کمتر کسي توجه دارد به اينکه راحت‌طلبي را به عنوان يکي از مصاديق هواي نفس بايد مديريت وکنترل کرد.
راحت‌طلبي غير از لذت‌طلبي است. بچه‌اي که به دنيا مي‌آيد در ابتدا دنبال راحتي است نه دنبال لذت. لذا وقتي گرسنه مي‌شود شروع مي‌کند به گريه کردن. و بعد از اينکه سير شد، آمادۀ بازي کردن و لذت بردن مي‌شود. آدمي‌زاد با راحت‌طلبي به دنيا مي‌آيد و اين راحت‌طلبي تا آخر عمر با او مي‌ماند. راحت‌طلبي حداقل درخواست‌هاي انسان است ولي همين درخواست حداقلي مي‌تواند آدم را بدبخت و بيچاره کند.
امام صادق(ع) مي‌فرمايد: «تَفْسِيرُ الْعُبُودِيةِ بَذْلُ‏ الْکُلّ»تفسير عبوديت اين است که همه وجودت را به خدا بدهي. حتي اگر يک ذره از وجودت را بخواهي براي خودت نگه‌داري، ديگر عبد نيستي. شرط و شروط نبايد بگذاري.«وَ سَبَبُ ذَلِکَ مَنْعُ النَّفْسِ عَمَّا تَهْوَى وَ حَمْلُهَا عَلَى مَا تَکْرَهُ»سبب و عامل اينکه بتواني اين کار را انجام دهي، اين است که نفس خودت را از هواي نفس منع کني و نفس خود را وادار کني به کاري که دوست ندارد(البته اين کار بايد طبق برنامۀ دين باشد)«وَ مِفْتَاحُ ذَلِکَ تَرْکُ الرَّاحَةِ» آغاز و کليد مخالفت با هواي نفس، ترک راحتي است.(مصباح‌الشريعه/7) بنابراين اگر ترک راحت نکني، نمي‌تواني مبارزه با هواي نفس کني. يعني اگر خواستيم با هواي نفس خود مبارزه کنيم و علاقه‌هاي خود را مديريت کنيم، اولين علاقه‌اي که بايد با آن مبارزه کنيم راحت‌‌طلبي است.
اميرالمؤمنين(ع) مي‌فرمايد: «الْقَلْبُ الْمُحِبُّ لِلَّهِ يحِبُ‏ کَثِيراً النَّصَبَ لِلَّهِ»قلبي که خدا را دوست دارد و عاشق خداست دوست دارد زياد در راه خدا سختي بکشد«وَ الْقَلْبُ اللَّاهِي عَنِ اللَّهِ يحِبُّ الرَّاحَةَ»و قلب بي‌خود و بي‌خبر از خدا، راحتي را دوست دارد(و انگار هنوز بالغ نشده است)؛ (مجموعۀ ورّام/ج2/ص87) محبت خدا يکي از چيزهايي است که علاقۀ به راحتي را از آدم مي‌گيرد. ديگر آدم دوست ندارد راحت باشد. «حب الله» با آدم اين‌ کار را مي‌کند.
ما چه موقع به اين راحتي مي‌رسيم؟از پيامبر(ص) پرسيدند: «مَا الرَّاحَةُ» راحتي چيست؟ «قَالَ لِقَاءُ اللَّهِ‏ تَعَالَى» حضرت فرمود: راحتي، لقاء خداوند متعال است(‏بحارالانوار/35/383) يعني تو فقط آنجا راحت مي‌شوي؛ در ملاقات پروردگار عالم است که مي‌تواني مزۀ واقعي راحتي را بچشي. اين علاقۀ انسان به راحتي، فقط آنجا جواب پيدا مي‌کند، در دنيا جواب پيدا نمي‌کند.
امام سجاد(ع) درفرازي ازدعاي ماه مبارک رمضان - که هر روز آن را مي خواند - چنين درخواست کرده است:
«…اللهم اذهب عني فيه النعاس والکسل و السامه والفتره والقسوه والغفله والغره …خدايا! چرت، تنبلي، خستگي، سستي، سنگدلي،غفلت وفريب خوردگي را از من بزداي».(کافي، ج4، ص75.)
نيز امام صادق (ع) درفرازي از نيايش خود چنين آورده است: «..اللهم اني اعوذ بک من الکسل والهرم والجبن والبخل والغفله والقسوه والفتره والمسکنه …؛ بارخدايا! من به تو پناه مي برم از تنبلي، پيري، کم دلي، بخل، غفلت، سنگدلي، سستي وزبوني…»( همان، ج2، ص586.).
درکتاب شريف کافي، بابي به عنوان نکوهش از تنبلي وکسالت «کراهيه الکسل » آمده است که دريک روايت از آن چنين مي گويد: «عن ابي الحسن موسي (ع) قال قال ابي (ع) لبعض ولده اياک والکسل والضجره فانهما يمنعانک من حظک من الدنيا والاخره؛ امام کاظم(ع) مي فرمايد: پدرم (ع) مي فرمود: از تنبلي وافسردگي بپرهيز، که اين دو، تو را از بهره دنيا وآخرت بازمي دارد».(همان، ج5، ص85.)
امام باقر(ع) فرمود: از مردي نفرت دارم که درکار دنياي خود تنبل باشد آن کس که در کار دنياي خويش تنبل باشد، درکار آخرتش تنبل تر خواهد بود».(همان؛ ص85)

آثار و کارکردهاي تنبلي:
درباره کارکردها و آثار تنبلي مي توان گفت که بستگي دارد به اينکه درچه زمينه اي صورت پذيرد؛ از اين رو، درهر جا اثر خود را بر جاي خواهد گذاشت. اکنون به برخي از آنها اشاره مي کنيم.
فقر وتنگدستي:
درسخني کوتاه امام علي (ع) درباره کار کرد تنبلي دربعد اقتصادي چنين فرموده است: «ان الاشياء لما ازدوجت، ازدوج الکسل و العجز، فتتج منهما الفقر؛ چيزها چون با هم جفت شدند، تنبلي وناتواني نيزجفت شدند واز آنها فقر پديد آمد.»( بحار الانوار، ج75، ص59.)
مبتلا شدن به غم واندوه:
حضرت علي (ع) مي فرمايد: «من قصر في العمل ابتلي بالهم؛ آن که در کار کوتاهي ورزد، دچار اندوه گردد.»( نهج البلاغه، حکمت 239.)
تباه سازي حقوق:
امام علي (ع) در سخن ديگري مي فرمايد: «من اطاع التواني، ضيع الحقوق؛ هر که تسليم سستي وسهل انگاري گردد، حق خود و ديگران را تباه سازد.»( همان، حکمت 239.)
ازدست دادن اعتماد مردمي:
امام علي (ع) مي فرمايد: «لا تتکل في امورک علي کسلان؛ درکارهاي خود بر آدم تنبل تکيه مکن».(غرر الحکم، ص463، ح 10622 )
ندامت و پيشماني:
نيز آن امام همام (ع) درسخني فرموده است: «من اطاع التواني احاطت به الندامه؛ هر که کاهلي وسستي ورزد، او را پشيماني وندامت فرا گيرد.»( همان، ح 10631)
سر بار ديگران شدن:
امام صادق (ع) - در ضمن سخني به مردي از اصحابش - چنين نوشت: «.. ولا تکسل عن معيشتک فتکون کلا علي غيرک او قال علي اهلک؛ درباره معيشت خود تنبلي مکن که در اين صورت، بار دوش ديگري - يا کسانت - خواهي شد.»( کافي،ج5، ص85)
از دست دادن خير دنيا وآخرت:
امام صادق (ع) فرمود: «من کسل عن طهوره و صلاته، فليس فيه خير لامر آخرته. ومن کسل عما يصلح به امر معيشته، فليس فيه خير لامر دنياه؛ هر کس درباره پاکي ونماز خود تنبل باشد، در او خيري (اميدي) براي کار آخرتش وجود ندارد. وهرکس درکار معيشت خود تنبل باشد، دراو خيري براي کار دنيايش وجود ندارد».(همان)

برخي عوامل بروز مشکل تنبلي و راحت طلبي عبارت است از:
1- تربيت خانوادگي:
ريشه بروز اين مشکل بيشتر از ناحيه تربيت خانوادگي است. وقتي پدر و مادر به فرزند خود مسئوليت هاي سخت را نسپارند و از آنها کار و تلاش نخواهند و خودشان همه کارهاي سخت را متکفل شوند، فرزندان راحت طلب بار مي آيند. متاسفانه از زماني که تعداد فرزندان خانوارهاي ايراني کم و کمتر شد، فرزند سالاري باب گرديد و همين باعث شد که والدين خودشان همه کارهاي سخت را انجام دهند و بچه هاي خود را همچون حاکماني راحت طلب و تن پرور بار بياورند. اکنون راحت طلبي و تنبلي مشکل بزرگ نسل امروز است.
2- الگو برداري نامناسب:
وقتي الگوهاي نسل امروز، يعني والدين، معلمان سخت گوش نباشند و رسانه ها و فيلم ها افراد مرفه و راحت طلب را در معرض ديد قرار دهند، راحت طلبي ترويج مي شود. مثلا گاهي در فيلم ها افرادي را نشان مي دهند که دير از خواب بيدار مي شوند و مانند آن، اين فيلم ها تاثير بدي در مخاطب دارد.
3- هم نشيني ودوستي باافراد تنبل:
تنبلي وسستي يك بيماري مسري است واز شخصي به شخص ديگر سرايت ميكند از اين رو اگر دوست انسان تنبل وسست باشد اين تنبلي وسستي، او در انسان اثر ميگذارد .
4- بي نظمي وبي برنامه¬گي:
يكي از عوامل تنبلي وسستي بي نظمي وبي برنامه گي است نداشتن برنامه معين ومشخص در زندگي وبي توجهي به تدبير وطراحي براي آينده ، كارهايي با حجم بسيار كم در نظر شخص به صورت انبوهي از كارهاي انجام نشده مجسم مي كند .اين حالت باعث مي شود تا شخص خود را نا توان از انجام آن كار ببيند ودر انجام آن تنبلي وسستي مي كند
5- لذت جويي وراحت طلبي افراطي:
بسياري از تنبلي ها نتيجه لذت جويي افراطي است مثلا در شب امتحان به جاي اينكه به فكر درس خواندن باشد به شب نشيني وتفريح ميپردازد چون از اين لذت آني خوشش ميآيد.
6- افسردگي:
يكي از عوامل تنبلي افسردگي روحي است ، روبرو شدن با مردم براي انسان افسرده كسالت آور وخسته كننده است، بنابراين بيشتر دوست دارد در گوشه اي کز کند و يا بخوابد و مانند آن.

راه عمومي درمان راحت طلبي:
حال بايد ديد چگونه خود را مي‌توان از اين سد پيشرفت انساني عبور داد.
1- هدف خود را مشخص کنيد:
انسان راحت طلب معمولا هدف مشخصي‌ در زندگي‌ ندارد و اگر هم هدفي‌ داشته باشد انگيزه لازم را براي رسيدن به اين هدف ندارد. چرا که اين انگيزه است که انرژي لازم را براي به حرکت در آوردن ايجاد مي‌کند. بنابراين بايد اين انگيزه را به طريقي به وجود آورد.
هر انساني‌ در درونش مشعل فروزاني از کمال طلبي که شايد شعله اش رو به خاموشي گراييده وجود دارد. ولي‌ هر لحظه مي‌‌توان اين آتش را شعله ور ساخت. وقتي‌ انسان در زندگي‌ هدف اش تعالي خود باشد اين شعله زبانه کشيده و انرژي لازم را که همان انگيزه است به وجود مي‌‌آورد. حال براي ايجاد اين انرژي بايد انسان فرض کند که به هدف رسيده و آن را در ذهن خود براي مدتي‌ تجسم کند و لذت رسيدن به آن را با تمام وجود خود حس کند. اين احساس چنان انگيزه‌اي را در انسان بيدار مي‌کند تا انسان را از مکان راحت خود کنده و او را به مکان دلخواه اش هدايت کند. مانند کوه نوردي که قبل از رفتن به بالاي کوه، به جاي فکر کردن به رنج بالا رفتن از کوه، تجسم مي‌کند که به قله کوه رسيده و از ديدن منظره زيباي اطراف چنان شور و عشقي‌ در او زنده ميشود که انرژي و انگيزه لازم براي رفتن به بالاي کوه را در خود فراهم مي‌کند.
2- کارهاي سخت را به عهده بگيريد:
به عهده گرفتن کارهاي سخت و مسئوليت هاي دشوار در خانواده و جامعه و درک لذت انجام کارهاي سخت انسان را از راحت طلبي و تنبلي خارج مي کند.
3- دوستان سخت کوش انتخاب کنيد:
همانگونه که دوستان راحت طلب و تنبل باعث سستي انسان مي شوند، انتخاب دوستان زرنگ و سخت کوش در سخت گوش شدن انسان موثر اند.
4- بصورت پله كاني عمل كنيد:
شما نمي توانيد به يكباره همه مشكلات را حل كنيد. به يكباره فردي با همت و سخت كوشي تبديل شويد. شما بايد از تصميمات خيلي ساده و قابل اجرا شروع كنيد ولي حتما به آنها پايبند باشيد. سنگ بزرگ علامت نزدن است. خود را با برنامه هاي سنگين و غير قابل اجرا با شكست روبرو نسازيد. از كم شروع كنيد ولي آرام آرام تصميمات بزرگ تر و كارهاي بزرگ تري را در برنامه تان بگنجانيد.
5- از تكنيك مرابطه نفس استفاده كنيد:
ابتدا با خود شرط كنيد كه به صورت دقيق به وظايفتان عمل مي كنيد(مشارطه). سپس در طول روز مراقب انجام دقيق وظايفتان باشيد، (مراقبه) سپس هر شب بر روي برگه اي محاسبه كنيد كه چند مورد سستي به خرج داده ايد( محاسبه). و خود را به خاطر اين سستي ها عقوبت و سرزنش كنيد( معاتبه). بعد ازمدتي خواهيد ديد كه پيشرفت زيادي مي كنيد و ميزان سستي و تنبلي روبه كاهش مي گذارد.
6- مرتب ورزش کنيد:
هر روز صبح يا عصر حداقل بيست دقيقه تا يک ساعت حتما به طور مرتب و در ساعتي معين ورزش كنيد، اين کار شما را از سستي خارج و اراده شما را تقويت مي کند.

مبارزه با پرخوابي:
يکي از مظاهر عمده سستي و راحت طلبي ميل به پرخوابي است. براي تعديل اين ميل دستورالعمل زير مفيد است:
1- پرخورى در شب از مهمترين عوامل پرخوابى است، لذا سعى كنيد شب‏ها به حداقل غذا اكتفا كنيد. از سوي ديگر اگر طبع شما سرد است از خوردن غذاهايى مثل ماست، بادمجان، ترشيجات و غيره كه طبيعتا سرد هستند و موجب تشديد خواب‏آلودگى مى‏شود بپرهيزيد و اگر طبيعت شما گرم است از غذا هايى كه طبيعت گرم دارند اجتناب كنيد.
2- غذا را سرشب ميل كنيد كه تا موقع خواب هضم شده باشد.
3- در صورت امكان از خواب قيلوله (قبل از ظهر) يا خواب بعد از ظهر بهره‏مند باشيد.
4- فعاليت‏هاى شديد بدنى در روز با خواب‏آلودگى و افزايش خواب همراهند و گريزى از آنها نيست، لذا اگر اين نوع فعاليت‏هاى شما زياد است آنها را تعديل كنيد.
5- با برنامه‏ريزى دقيق سعى كنيد به تدريج از ميزان خواب خود بكاهيد. مثلاً جدولى تنظيم كنيد كه به مدت يكماه از طول خواب خود يك ساعت كم كنيد. هر 5 روز 10 دقيقه (5 دقيقه از ابتدا و 5 دقيقه از انتها) از خواب خود بكاهيد و در 5 روز بعد اين مقدار را دوبرابر كنيد تا ظرف 30 روز 60 دقيقه از خواب شما كاسته شده باشد و به اصطلاح عادت شكنى تدريجى داشته باشيد. بعد از يك ماه اگر باز هم مدت خواب شما زياد است به همين ترتيب از طول آن بكاهيد. در عين حال ميزان كاهش نبايد از حد مورد نياز بدن افزون‏تر شود.
6- پس از نماز صبح يك برنامه مشترك با يكي از دوستان خود تنظيم كنيد، مثلا قرار بگذاريد با يكديگر مباحثه علمي داشته باشيد يا ورزش كنيد و يا …

 نظر دهید »

چگونه زندگي را به بندگي خدا تبديل كنيم و قدمهاي بندگي كدامند؟

17 تیر 1395 توسط خدايار

روحيه معنوي شما را مي ستاييم. براي اينکه انسان زندگي اش را به بندگي خدا تبديل کند دو گام عمده لازم است علم و عمل. انسان با دو بال علم و عمل در اين مسير پرواز مي کند. اين دو گام در اصطلاح عرفاني تحت عنوان سير و سلوک مطرح مي شود, سير و سلوک نظري و عملي.
منظور از سير و سلوک نظري وصول به اين معرفت است که انسان در هستي جز خدا و مظاهر او را نبيند و به اين اعتقاد برسد که در هستي جز خدا و مظاهرش چيزي وجود ندارد.
از اين منظر غير خدا مفهومي است که ساخت ذهن ما است و وجود خارجي ندارد. انسان ها و تمامي اشيا، مظاهر و مخلوقات خداوند هستند و هستي جز ذات و صفات و افعال الهي نيست.
منظور از سير و سلوک عملي هم اين است که خودت را نبيني و تنها خدا را ببيني. از خود گذشتن و عبور کردن از خوديت و منيت و خواسته هاي خود و فناي در خواست خداوند و اراده او، راهي است که بايد در سيروسلوک عملي طي شود.
هر دو مرحله سير و سلوک در حقيقت رسيدن به توحيد است. توحيد در هستي و نفي غير خدا در وجود و توحيد در عمل و نفي خود و اراده خود و حاکم ساختن اراده خداوند بر خود و زندگي.
سير و سلوک نظري، يعني نفي غير خدا و منحصر دانستن و ديدن هستي در خداوند. سير و سلوک عملي هم در حقيقت دو قدم بيشتر نيست از خود گذشتن و به حق پيوستن.
لا اله الا الله هم که شامل دو جمله نفي و اثبات است در حقيقت همين دو قدم را مي گويد. نفي خودپرستي و گذشتن از خواسته هاي خود اولين و مهمترين گام به خدا رسيدن و خداپرستي است.
خيلي از جوان ها سوال مي کنند چطور مي توانيم عارف شويم، سير و سلوک داشته باشيم و به خدا نزديک بشويم. خوب اين افراد بر اساس فطرت و انگيزه الهي که در انسان هست، دلشان مي خواهد به مقامات معنوي برسند، حس کمال خواهي تقريبا در همه انسان ها هست.
براي موفقيت در اين راه، يک مشکل اساسي بيشتر وجود ندارد و آن مشکل منيت و خودبيني انسان است. واقعا اين مشکل وجود دارد و بايد يک انسان خداشناس و خداخواه بتوانند از خودش بگذرند. اين يک شرط اساسي است. بدون گذشتن از خود نمي توان به خدا رسيد. مشکل ما در سيروسلوک اين است که نمي توانيم از خودمان و از خواسته هايمان بگذريم؛ نمي توانيم از دوست داشتن هاي خودمان بگذريم؛ در خيلي از موارد خواسته هاي ما، دوست داشتن هاي ما با خواسته هاي خدا و دوست داشتن هاي او در تعارض است، نمي سازد. اگر در اين موارد نتوانيم از خودمان بگذريم و خدا را حاکم کنيم، هيچ موفقيتي بدست نمي آيد.
اين راه تسليم و توحيد محض است. اگر کسي نتواند از خواسته هاي نفساني خود بگذرد، نمي تواند تسليم خدا شود. نمي تواند فاني در حق تعالي شود. اين شرط اصلي و کلي به خدا رسيدن و وصول است. رفع حجاب خوديت و منيت!
حتي مي توانيم بگوييم سير و سلوک از نظر دين توحيدي اسلام، يک گام بيشتر نيست، همين که انسان از خود خواهي و خودپرستي و خواسته هاي خودش براي رضاي خدا بگذرد، خدا و اراده خدا جايگزين خواهد شد، لذا گفته شده است: از خود بگذر به حق رسيدي. گذشتن از خود و به خدا پيوستن، در حقيقت، دو روي يک سکه اند.
در زندگي عرفا و اهل وصول که مطالعه مي کنيد اين حالت را مشاهده مي نماييد. مثلا زندگي ابراهيم ادهم نمونه بارزي از خود گذشتن است. ابراهيم ادهم سلطاني بود با مقام و منصب و قدرت و ثروت که در اثر هدايت الهي و اتفاقاتي که برايش افتاد، متنبه و بيدار شد و عاشق خدا گشت. بعد ناگهان تصميم گرفت که از خودش بگذرد تا به محبوبش برسد. راه را خوب تشخيص داده بود. تصميم گرفت خود را از هر چه غير خدا است تخليه کند، يعني تصميم گرفت حکومت و قدرت و ثروت همه را رها کند و به دنبال عبادت خدا و خالص شدن براي خدا از ديار خود مهاجرت نمايد و اين کار را هم کرد. همه چيز را رها کرد و رفت و در بقيه عمرش مانند يک انسان عادي و بلکه فقير به عبادت خدا پرداخت و توانست در اين راه موفق شود.
براي او حکومت و قدرت مانع وصول الي الله شده بود. توان اين را نداشت که هم حاکم باشد و هم براي خدا حکومت کند و فاني در خدا باشد. البته اين دو قابل جمع است. اولياي معصومين ع از پيامبران و امامان ع که برخي به حکومت رسيدند، ثروت و قدرت باعث دنيا گرايي آنها نشد. از خدا جدا نشدند. براي خدا حکومت کردند. اين ممکن است، ولي براي فردي مثل ابراهيم ادهم حکومت حجاب بود. قدرت مانع حرکت بود. او بايد از اينها فاصله مي گرفت.
ابراهمي ادهم يک مثال بود. يک نمونه بود. تمامي عارفاني که به حق واصل شدند و فنا پيدا کردند، از همين طريق بوده است. عرفان با منيت اصلا قابل جمع نيست. نمي شود هم من باشم هم خدا باشد. اگر بخواهي خدا باشد، تو نبايد باشي، يعني تو خودت نباشي. بنده خدا باشي. اسير و در بند محبوب هستي باشي.
در عرفان و سلوک، مرحله مهم همين مرحله نفي خود است. مهمترين خدا و بت براي انسان، خود او است، نفي خودپرستي و خودخواهي است که زمينه فناي في الله و عرفان را فراهم مي کند.
اگر کسي نمي تواند از خودش بگذرد، نبايد در اين راه وارد شود، چون فايده اي ندارد. سختي و رياضتي ممکن است بکشد، اما نتيجه اي برايش حاصل نمي شود. چنين آدمي اصلا هوس توحيد و سلوک را بايد از سرش بيرون کند و مانند يک انسان عادي زندگي کند.
در توحيد بايد به اين اعتقاد برسي که هيچ خالقي و ربي و مالکي و خدايي و روزي رسان و مديري غير از خدا در هستي وجود ندارد، همه چيز ما از او و به سوي او است، آنگاه در ادامه اين اعتقاد، بکوشي تا در عمل همه چيزت را از خدا بخواهي و براي خدا باشي، فقط از او سوال کني، فقط او را بپرستي، ستايش کني و فاني در او شوي، دنبال اراده او باشي و همه انديشه و اخلاق و عمل ات منحصر در خدا شود.اولياي خدا اينطور بودند، تمام فکر و ذکرشان خدا بود و به هيچ چيزي جز خدا فکر نمي کردند.
ما معمولا دنبال دوست داشتن هاي خودمان هستيم، هر کاري که دلمان بخواهد انجام مي دهيم، دنبال اين نيستيم که ببينيم خدا چه مي خواهد همان را انجام دهيم، اينطوري انسان به جايي نمي رسد.
اگر ياد بگيريم هر طور که خدا مي خواهد باشيم، هر گونه خدا مي خواهد عمل کنيم و هر چه خدا دوست دارد، دوست داشته باشيم، آنگونه که او مي پسندد زندگي کنيم، ازدواج کنيم و فرزندان خود را تربيت نماييم، درست مطابق اراده خداوند، آنگاه همه چيز درست مي شود، امکان وصول و بلکه رويت خداوند هم فراهم مي گردد. راه خدايي شدن انسان هموار مي شود.
سير وسلوک توحيدي، يعني فقط خدا در زندگي ات حاکم باشد. بر ذهن و دلت بنشيند و اراده و اخلاق و رفتارت خدايي گردد. بايد بتواني خودت نباشي. دست و زبانت مال خودت نباشد، مال خدا باشد، چشمت مال خدا باشد، دستت براي خدا کار کند، مال و ثروت ات براي خدا خرج شود، از همان راهي تحصيل کني که خدا مي خواهد و در مسيري مصرف کني که او راضي است.
مقام و شهرتي اگر داري در راه رضاي خدا از آن استفاده کني، دنبال اينکه از اين امکانات براي خودت استفاده کني نباشي. تا گفتي منم کسي هستم. مال من، مقام من، خراب مي شوي.
شما ببينيد تمام کساني که مشکل سياسي يا اقتصادي پيدا مي کنند، اول مشکل اخلاقي پيدا مي کنند. سياست و حکومت و اقتصاد همه از اخلاق مي گذرد، يعني همين که انسان براي خودش سهمي قايل شود، خودش را ببيند، خودش را کسي بداند، بگويد من براي اسلام و انقلاب زحمت کشيدم. من زندان رفتم، امام به من علاقه داشت، ما بوديم که فلان کارها را انجام داديم. اگه من نبودم مملکت اينقدر پيشرفت نمي کرد. مردم به من راي دادند، من چند ميليون راي دارم. تا انسان وارد اين وادي که وادي خودخواهي و خودپرستي است مي شود، تمام بدي ها در وجودش ريشه مي دواند. اين اصلي ترين عامل سقوط و ريشه گمراهي و نابودي يک سياست مدار است. به چنين کسي ديگر نمي توان اعتماد کرد. او شايستگي خود را براي انتخاب شدن و قرار گرفتن در راس مناصب حکومت اسلامي و توحيدي از دست مي دهد. يک سياست مدار و مدير مسلمان بايد فاني در خدا و اسلام و امت اسلامي باشد. فقط براي خدا و پيشبرد کلمه الله کار کند، بايد موحد باشد، بايد خودش را فراموش کرده باشد. خودش را به حساب نياورد و براي خودش جايگاه خاصي قايل نباشد. امام خميني رض انقلاب کرد، رهبر بود، ولي خودش را طلبه ساده اي معرفي مي کرد و چيزي براي خودش نمي خواست. دائم دم از اسلام و انقلاب اسلامي مي زد. تمام فکر و ذکرش خدا و اصلاح جامعه اسلامي بود.
پس اگر دنبال خودت بودي و منافع خودت برايت مهم شد، سقوط مي کني، کوچک مي شوي، چون تو و منافعت چيزي نيست، حقير مي شوي، اما اگر دنبال خدا بودي و خودت را فراموش کردي، دين خدا و خلق خدا برايت اهميت داشت، بزرگ مي شوي، عظمت مي يابي، هم در چشم خلايق و هم در نظر خدا و اولياي خدا.
اگر اعضا و جوارح ات خدايي شد، به توحيد مي رسي، يعني به خدا مي رسي. اگر خدايي شوي، مي داني چه اتفاقي مي افتد، اگر خدايي شدي، مي تواني خدايي عمل کني. دستت دست خدا مي شود، يد الله مي شوي، عين الله مي شوي، اذن الله مي شوي، لسان الله مي شوي، دستي که خدايي شده و جز به خدا خدمت نمي کند را اگر به سر هر بيماري بکشي شفا پيدا مي کند.
چشمت اگر خدايي شد، چيزهايي مي بيني که آدم هاي معمولي نمي بينند. گوش ات اگر خدايي شد، چيزهايي مي شنوي که همه نمي شنوند. زبانت اگر خدايي شد، حرف که مي زني، شنونده را زير رو مي کند، با سخنت مي تواني انقلابي برپا کني. کلامت تاثير مي کند. با يک جمله ممکن است مسير زندگي يک ملت را تغيير بدهي. امام خميني رض يک سخنراني مي کرد، روح و جان ملت را نوراني مي کرد. عوض مي کرد، دشمن را منکوب مي نمود. الان رهبر انقلاب هم همين طور هستند. با يک سخنراني کيد و حيله دشمن را خنثي مي کند و کشور را از خطر فتنه ها نجات مي دهد. اينها آثار خدايي شدن انسان است.
اگر انسان تمام وجودش خدايي شد و به رنگ خدا درآمد، آنگاه مي تواند کار خدايي کند، شبيه خدا شود، شبيه خدا عمل کند، مانند آهني که در کنار آتش به رنگ و خاصيت آتش در مي آمده، مي تواند مانند آتش بسوزاند و نورافشاني کند، صبغه الله و من احسن من الله صبغه، رنگ خدا و چه نيکو است کسي که رنگ خدايي گرفته.
البته اين راه عقل نيست، راه عشق است. خيلي ها مي خواهند با عقل و فلسفه به خدا برسند. عقل و فلسفه به انسان توحيد و فناي في الله و از خود گذشتن آموزش نمي دهد. فلسفه خودش دچار کثرت گرايي است. ريشه هاي غربي دارد. مال ما نيست، توحيدي نيست. فلسفه براي تمرين ذهن خوب است، ولي براي سالک شدن بايد عاشق شوي. در ابتدا عقل لازم است، ولي کافي نيست. اين راه به نوعي جنون و ديوانگي معنوي نياز دارد.
خودبيني، خودبزرگ بيني، خودخواهي بزرگترين شعبه هاي شرک به خداوند است. توحيد اينجا يعني شرک و خودبيني را به کلي فراموش کني. خودت را شريک خدا نکني. وقتي دنبال خواسته هاي خودت هستي، شريک خدا مي شوي. از توحيد خارج مي شوي . از ولايت خدا خارج مي شوي. براي سلوک به سوي خدا چاره اي جز اين نيست که به وحدت برسي و از راهکار توحيد و يکتا پرستي بهره بگيري. تو خودت نباشي خدايي باشي. خودت را با خدا معامله کني. خدايا من همه چيزم را به تو فروختم و از تو غير از خودت هيچ چيزي نمي خواهم!!
حالا حواست جمع باشد وقتي اذان مي گويند الان خدا دوست دارد هر کاري داري رها کني و نماز بخواني، فقط نماز بخواني، دوست دارد حتي الامکان به خانه اش بروي و آنجا با او سخن بگويي و فقط با او سخن بگويي و در او متمرکز شوي. اياک نعبد و اياک نستعين.
امر هم کرده و رضايت خود را در نماز اول وقت اعلام نموده است، ولي خوب گاهي تو دوست داري بخوابي، استراحت کني، غذا بخوري، حرف بزني، درس بخواني، کار کني. حال نماز خواندن نداري. حالت خراب است. غفلت داري. اين کشش هم در وجود تو هست.
اگر توانستي از راحتي خودت بگذري، نماز خواندي و توانستي دوست داشتن خدا را به دوست داشتن هاي خود ترجيح بدهي، مطمئن باش که به همه جا مي رسي، به هر مقامي که بخواهي مي رسي، اولياي خدا تضمين داده اند. اما اگر دنبال خواسته هاي خودت رفتي و نتوانستي دنبال خواست خدا باشي، بايد بداني که به جايي نمي رسي. پس رسيدن و نرسيدن در اختيار خود ما است و بستگي به انتخاب ما دارد.
همين طور در تمام زمان ها و مکان ها، ما بايد به اين انتخاب بزرگ دست بزنيم. در بسياري از انتخاب ها خواست ما با اراده خدا درگير مي شود. عارف و سالک ابن الوقت است. فرزند زمان و لحظه است. در هر زمان تو بايد انتخاب کني، خودت را يا خدا را. انسان ميان خودخواهي و خداخواهي دائم درگير است. اگر خدا را انتخاب کردي اين مي شود عرفان و سلوک، ولي اگر خودت را انتخاب کردي بدان که از راه خدا دور شده اي. از راه که دور شدي، صيد شيطان مي شوي.
شما مي دانيد يکي از مهمترين و والاترين ارزش هاي دين اسلام جهاد و شهادت است. ايثارگري است. کسي که نمي تواند از خودش بگذرد، چگونه مي تواند به جبهه برود و خود را براي جهاد و شهادت آماده کند. مي بينيد که زير بناي جهاد و شهادت در راه خدا هم اين است که ابتدا انسان بتواند از خودش براي خدا بگذرد. بتواند از جان و مال اش براي حفظ دين خدا گذشت کند.
شهادت يعني اينکه انسان از زندگي اش به خاطر خدا بگذرد. به خاطر همين هم ارزش پيدا مي کند. بالاترين ارزش در اسلام ايثار است و شهادت ايثار جان است در راه خدا. البته ايثار مال و آبرو هم همين ارزش را دارد، ولي ايثار جان ارزش اش بيشتر است. کسي که نتوانسته خودش را کنار بگذارد و خودپرستي را رها کند، هرگز نخواهد توانست ارزش ايجاد کند. نمي توان ايثار کند نمي تواند جهاد کند، شهيد شود. چنين کسي حتي نمي تواند انفاق کند و نمي تواند به واجبات مالي اش عمل کند. تمام اين ارزش ها و توانايي ها ريشه در توحيد و نفي خود دارد.
اگر کسي بخواهد مسلمان باشد، مومن باشد و به دين عمل کند اول بايد از خودش و خواسته هاي خودش بگذرد. اگر کسي بخواهد توبه کند، بدون گذر از خواسته هاي خود، اين کار ممکن نيست. اين شرط اول دين داري و سلوک است.
براي اينکه بتواني در اين مسير حرکت کني، بايد اهل معرفت باشي. بايد خدا را آنچنان که هست در حد توان بشناسي. بايد توحيد نظري داشته باشي. معرفت است که به تو عشق مي دهد. عشق اگر نباشد سرمايه اي براي حرکت نداري، موتور حرکت انسان عشق است. اگر عاشق خدا نشوي نمي تواني از خودت بگذري. انسان ابتدا عاشق خود است، اما وقتي خدا را شناخت و عاشق خدا شد، عشق به خود را فراموش مي کند و محو جمال خدا مي شود. سالک يعني کسي که خدا را از خودش بيشتر دوست دارد.
البته علم دين هم لازم است، بايد بداني که در هر لحظه خداي عالم از تو چه مي خواهد. دوست داشتن هاي محبوبت را بشناسي. اراده اش را بداني و با مسيرش آشنا باشي. کسب علم دين از ضروري ترين شرايط حرکت در راه خدا است.
راهکار عملي عرفان و سلوک آن است که بتواني يکي يکي از خواسته هايت براي رضاي خدا بگذري. خودت را فداي محبوب کني. خودت را فناي در محبوب سازي.
گاهي تو مي خواهي ثروت مند و قدرتمند شوي، رفاه و آسايش داشته باشي، از دنيا بهره مند گردي، لذت ببري، اما فعلا خدا صلاح نمي داند و تو را در فقر و ضعف مي پسندد، گاهي آسايش ات را مي گيرد، بيمار مي شوي، دچار سختي و امتحان و ابتلاء مي گردي. حتي گاهي زندگي خيلي برايت سخت و دشوار مي شود. بايد بتواني تحمل کني. صبر براي همين است. اينکه صبر از مقامات مومنان و سالکان خدا است، براي اين است که بتواني از اين گردنه ها عبور کني. آدم کم تحمل و زودرنج بدرد راه عشق نمي خورد.
اگر مي تواني مطابق ميل خداوند زندگي کني راه بيافت، ولي اگر نمي تواني از خودت بگذري، هوس خدا را از سرت بيرون کن. مي دانم که نمي تواني و در دلت هوس خدا هميشه هست، دلت عرش خدا است و محبت خدا در قلبت موج مي زند، پس چاره اي جز اين نيست که راه بيافتي و قدرت تحمل خود را افزايش دهي و دلخواسته هاي خودت را فداي دلخواسته هاي مولايت کني.
آري مي تواني، چرا که نه، مي تواني، فقط بايد بخواهي و از خودش کمک بگيري و خودت را تحت ولايت اولياي او قرار دهي. شرط اصلي اين راه ولايت است. بدون ولايت معصومين ع و رهبري امامان موفق نمي شوي. توکل به خدا و توسل به ولايت ائمه طاهرين ع براي اين است که بتواني در اين راه که راه عشق است صحيح حرکت کني. براي اينکه از خودت بگذري نياز به توفيق الهي و مدد اولياي خدا داري. يا الله و يا علي دو رمز موفقيت در اين مسير است.

 نظر دهید »

چگونه بدون توقع و عاشقانه خدا را عبادت کنیم؟

17 تیر 1395 توسط خدايار


عبادت خدای متعال با انگیزه های متفاوتی انجام می شود. حضرت علی (ع) می فرمایند: گروهى، خدا را به شوق بهشت مى‏پرستند، این عبادت بازرگانان است و گروهى خدا را از ترس عذاب او مى‏پرستند، این عبادت بردگان است. و گروهى خدا را براى سپاس او مى‏پرستند، این عبادت آزادگان است.

هر نوع از این گونه مواجهه ها با مساله عبادت، تابع شناخت و دیدگاه انسان است. و نظیر آن در سایر رفتارهای انسان نیز مشاهده می شود.

طفل از پزشک فرار می کند و باید او را با ترفندهای مختلف به نزد پزشک برد، اما همین طفل زمانی که رشد کرده و عقلش کامل می شود، خود، با رغبت به پزشک مراجعه می کند و او که زمانی از یک آمپول فرار می کرد، حال برای جراحی نوبت می گیرد و برای این کار هزینه های سنگین می پردازد و در آخر امر نیز مدیون پزشک خویش و متشکر از اوست. دلیل تفاوت رفتار در دو صحنه فوق، شناخت انسان است که یکی، تنها ثانیه های پیش رو را می بیند و دیگری نگاهی وسیع تر یافته و دور دست ها را می بیند.

بنابراین روشن است که تفاوت دیدگاهها، تفاوت عملکردها را به وجود می آورد. انسانی که به معاد ایمان نیاورده و پذیرش آن هنوز از عقل به دلش نرسیده، خدا را برای خواسته های مادی خویش می خواند. و اگر خدا وصال به معشوقش را نصیب او نکند، از خدا روی می گرداند و با او به ستیزه می پردازد! اگر خدا تمتعات مادی او را برنیاورد، و پول فراوان در اختیارش قرار ندهد، خدا را موجودی دروغین می خواند و به تمام دلایل منطقی پشت می کند و … .

اما همین انسان زمانی که از حصار تنگ مادیات در می آید، و وسعتی به اندازه ابدیت در پیش روی خویش می بیند، حاضر می شود تمام مرارت ها و سختی های دنیا را تحمل کند و دست از بندگی خدا بر ندارد. اینجا تازه شروع مسیر بندگی است که همراه با ایمان به عالم غیب است. چنین کسی به دلیل نرسیدن به معشوق، کفر گویی نمی کند و خدا را آخرین حربه برای رسیدن به خیالات خود نمی داند. (چون کسی که به عالم غیب ایمان ندارد، برای رسیدن به دنیا ابتدا فقط نگاهش به عوامل مادی است و پس از بسته دیدن راهها، به صرف وجود یک احتمال حاضر است خدا را بخواند)

پس شروع مسیر بندگی، خود نیاز به یک وسعتی در دید دارد و چنین انسانی مدارجی از کمال را طی کرده است. اگر چه عبادتش به طمع بهشت یا ترس از دوزخ باشد و نباید تصور کنیم که عبادت این گونه افراد هیچ ارزشی ندارد. و واقعا کسی نمی تواند شناخت نسبتا صحیحی از بهشت کسب کرده باشد و بدان بی رغبت باشد. یا اندک تصوری از جهنم برایش حاصل شده باشد و ادعای عدم ترس از آن را بکند.

متقینی که بیان وصف آنها از زبان امیر المومنین (ع) برای همام آنچنان سنگین شد که جان به جان آفرین تسلیم نمود، به بهشت و جهنم پشت نکرده اند که حضرت علی (ع) می فرمایند: با بهشت چنان‏اند كه گویى مى‏بینندش و غرق نعمتهایش هستند. و با دوزخ چنانند كه گویى مى‏بینندش و به عذاب آن گرفتارند.

چنین کسی نمره قبولی را کسب کرده اما تا رسیدن به نمره عالی راه همچنان برایش باقی است. و برای رسیدن به مدارج بالاتر، باید پا بر روی منیت های پست گذاشت و خالق را دید. خالقی که هر چه بیشتر به او بنگریم، کرامت او را می بینیم در حالی که نگاه به خودمان، تنها دنائت ها را نشان می دهد. با چنین نگاهی می توان به عالی ترین درجات بندگی نائل آمد. و این نگاه را باید از اهل بیت (علیهم السلام) یاد گرفت که امام سجاد (ع) در ابوحمزه می فرمایند: تَتَحَبَّبُ اِلَیْنا بِالنِّعَمِ وَنُعارِضُكَ بِالذُّنوُبِ خَیْرُكَ اِلَیْنا نازِلٌ؛ تو با نعمتهایت بر ما دوستى كنى و ما به گناهان با تو معارضه و برابرى كنیم خیر تو بر ما نازل گردد وَشَّرُنا اِلَیْكَ صاعِدٌ وَلَمْ یَزَلْ وَلا یَزالُ مَلَكٌ كَریمٌ یَاْتیكَ عَنّا بِعَمَلٍ؛ و در برابر شرّ ما بسوى تو بالا آید و تو همیشه تا بوده و هست پادشاه بزرگوار و كریمى بوده اى كه از جانب ما كارهاى قَبیحٍ فَلا یَمْنَعُكَ ذلِكَ مِنْ اَنْ تَحوُطَنا بِنِعَمِكَ وَتَتَفَضَّلَ عَلَیْنا بِآلاَّئِكَ؛ زشت بسوى تو آید ولى آنها جلوگیریت نكند از اینكه ما را به نعمتهاى خود فراگیرى و خود بر ما تفضل كنى.

این نوع نگاه است که امیر المومنین (ع) در دعای کمیل می فرمایند: اگر مرا در جهنم عذاب کنی، به فرض که بر عذابت صبر کنم، چگونه بر فراغت صبر کنم؟ (هَبنی صَبَرتُ عَلی عَذابِکَ فَکیفُ أصبِرُ عَلی فِراقِکَ و هَبنی صَبَرتُ عَلی حَرَّ نارِکَ فَکیفَ أصبِرُ عَنِ النَظَرِ إلی کَرامتِک)

[۱]. نهج البلاغه، کلمات قصار شماره ۲۳۷.
[۲]. نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳.

 نظر دهید »

دیابتی ها در تابستان چه میوه هایی بخورند

16 تیر 1395 توسط خدايار

در فصل تابستان میوه ها تنوع زیادی دارند و میوه های گوناگونی در بازار موجود است اکنون ببینیم بیماران دیابت از چه میوههایی در این فصل استفاده کنند که میزان قند خونشان بالاتر نرود آیا از همه میوه ها می توانند استفاده ؟فروکتوز نوعی قند است که در میوه ها وجود داره و برای افراد مبتلا به دیابت و اشخاصی که دارای اضافه وزن هستند زیان دارد
با این وجود هنوز هم میشه از خوردن میوه های فصلی لذت برد به شرطی که در حد اعتدال مصرف بشن. پزشکان، بیماران مبتلا به دیابت رو تشویق میکنن تا میوه های خاصی رو مصرف کنن که نه تنها برای بدن مفیدن بلکه انسولین رو هم کنترل میکنن. ما این میوه ها رو جدا کرده و در یه لیست به عنوان میوه های دوستدار بیماران دیابتی قرار دادیم:
گریپ فروت قرمز
گریپ فروت ، آدمو یاده پرتقال یا لیمو شیرین میندازه، اما اون هم شیرینه، هم ترش و هم آبدار. گریپ فروت سالم ترین انتخاب برای افراد مبتلا به دیابته. توصیه میشه که هر روز نصف یه گریپ فروت رو میل کنین.

انواع توت (کرنبری، بلوبری، تمشک)
کسی نیست که توت دوست نداشته باشه، توت مورد علاقه تون رو انتخاب کرده و مطمئن باشین که آنتی اکسیدان ها کار خودشون رو انجام میدن. علاوه بر این، توت ها دارای فیبر، و انواع ویتامین ها بوده و کربوهیدرات پایینی دارن. سه چهارم فنجان توت در طول روز کافیه.
انواع ملون
هندوانه، طالبی یا خربزه فرقی نمیکنه، هر کدوم رو که دوست دارین انتخاب کنین، اونا سرشار از ویتامین B و C، بتاکاروتن، پتاسیم و لیکوپن هستن. یه تکه ملون ویتامین های مورد نیازتون رو تامین میکنه.

گیلاس

گیلاس خواص آنتی اکسیدانی داره، علاوه بر این کربوهیدرات پایینی داره. ۱۲ عدد گیلاس چیزیه که بهش نیاز دارین.


هلو
میوه ای پرز دار! هلو منبع خوبی از ویتامین های A و C بوده و سرشار از پتاسیم و فیبره. همچنین کربوهیدرات پایینی هم داره.
زردآلو

کربوهیدرات پایین، سرشار از فیبر و ویتامین A ، زردآلو انتخابی عالی برای دیابتی هاست. یک عدد زردآلو در رژیم غذاییتون قرار بدین.
سیب
اگه میخواین سیب بخورین پوستش رو نکنین. پوست سیب حاوی آنتی اکسیدان است، علاوه بر این سیب منبع خوب فیبر و ویتامین C است.
کیوی
یه میوه کرکی که پتاسیم، فیبر و ویتامین C داره. همچنین میزان کربوهیدراتش پایینه که برای افراد مبتلا به دیابت مناسبه. یک کیوی در روز سلامتی شما رو تنظیم میکنه.
گلابی
پر از پتاسیم، فیبره و میزان کربوهیدراتش پایینه. گلابی رو حتما بخشی از رژیم غذاییتون کنین.
پرتقال
پرتقال به خاطر محتوی ویتامین C اش شناخته شده. همچنین کربوهیدرات پایین و پتاسیم داره. درست مثل گریپ فروت، پرتقال هم انتخابی عالی برای افراد مبتلا به دیابت است.

 نظر دهید »

میوه های چربی سوز و مفید برای لاغری

16 تیر 1395 توسط خدايار


این مواد غذایی نسبت به سایر مواد، انرژی بیشتری برای هضم خود نیاز دارند، یعنی بدن انرژی بیشتری برای هضم آنها می سوزاند و در عین حال بدن نمی تواند کالری زیادی از آنها برای خود ذخیره کند.
آری، بعضی از میوه ها قند دارند و باعث چاقی می شوند و بعضی دیگر بالعکس لاغر می کنند اما آیا تا کنون درباره میوه هایی که چربی را بسوزانند شنیده اید و این میوه ها را می شناسید؟
یک سری مواد غذایی وجود دارد که به نام ” غذاهایی با کالری منفی ” (NEGATIVE CALORIE FOODS) معروف هستند، این مواد غذایی نسبت به سایر مواد، انرژی بیشتری برای هضم خود نیاز دارند، یعنی بدن انرژی بیشتری برای هضم آنها می سوزاند و در عین حال بدن نمی تواند کالری زیادی از آنها برای خود ذخیره کند، پس علاوه بر اینکه باعث سوخت چربی ها می شوند، کمتر به چربی تبدیل شده و ذخیره می شوند.
مواد غذایی دارای چربی ، پروتئین ، کربوهیدرات ، کالری ، ویتامین و املاح هستند، ویتامین ها ، بافت های بدن را تحریک می کنند تا آنزیم تولید کنند که این آنزیم ها باعث تجزیه و مصرف انرژی موجود در غذاها می شوند، بنابراین غذاهایی با کالری منفی، غذاهای غنی از ویتامین و املاح هستند که نه تنها باعث مصرف انرژی حاصل از خود می شوند ، بلکه انرژی اضافی موجود در طی عمل هضم را مصرف می کنند که البته مصرف اینگونه مواد غذایی زمانی در کاهش وزن مؤثر است که غذاهای پُرکالری و فاقد مواد مغذی مثل انواع تنقلات، چیپس و … را مصرف نکنید.
مواد غذایی با کالری منفی (NEGATIVE CALORIE FOODS) یاچربی سوز شامل انواع مختلفی از میوه ها و سبزی ها است که شامل مواد غذایی زیر می باشد:
از سبزی ها:
مارچوبه – چغندر – کلم – کلم بروکلی – هویج – گل کلم – کرفس – کاسنی – فلفل قرمز – خیار – شاهی – سیر – لوبیا
سبز – کاهو – پیاز – تربچه – اسفناج – شلغم و کدو سبز است.
از میوه ها:
سیب – زغال اخته – طالبی و گرمک – گریپ فوروت – لیمو ترش – انبه – پرتقال – هلو – آناناس – تمشک – توت فرنگی – گوجه فرنگی – نارنگی و هندوانه است.

 نظر دهید »

در تابستان چه بخوریم که ظاهر خوبی داشته باشیم؟

16 تیر 1395 توسط خدايار


در فصل تابستان تنوع میوه ها زیاد است و انتخاب های زیادی می توانید داشته باشید. ویژگی میوه های تابستانی پر آب بودن آنهاست که باعث تامین و نگهداری آب بدن می شود. تامین آب بدن پوست را تر و تازه نگه داشته و از چروکیدگی آن جلوگیری می کند.
بعلاوه در آب و هوای گرم تابستان، تمایل برای خوردن غذاهای سبک که با روش های ساده آماده می شوند، بیشتر است. در فصل گرم تابستان مردم دوست دارند بیشتر غذاهای خام یا کبابی بخورند که سبک است. بسیاری از غذاهای تابستانی نسبت به سبزیجات ریشه ای و نشاسته ای زمستانی، کربوهیدرات کمی دارند، با اینحال آنها هنوز هم دارای مقادیر قابل توجهی فیبر هستند که به فرد احساس پر بودن شکم را می دهد، اما با توجه به مقادیر پایین کربوهیدرات، شما احساس سنگینی نخواهید کرد.

غذای سلام و خوب به شما احساس خوبی می دهد و با تاثیر مثبت بر جسم باعث سلامت کلی بدن و ظاهر خوب شما می گردد. این غذاهای تابستانی را تجربه کنید تا احساس خوب، سبک و همچنین پوست سالم داشته باشید.

1-توت فرنگی و سایر میوه ها
یکی از میوه های لذیذ فصل تابستان، توت فرنگی است. توت فرنگی یکی از بهترین منابع ویتامین C است، با 163 درصد از مقدار مورد نیاز روزانه در هر فنجان. ویتامین C جزء گروه آنتی اکسیدا ن ها است و در تولید کلاژن بسیار حیاتی شناخته شده است. این میوه حالت ارتجاعی پوست را بهبود می‌بخشد و در کاهش چین و چروک پوست نیز بسیار موثر است.
توت فرنگی به عنوان یک عامل ضد سرطان عمل می‌کند، زیرا ترکیبی از آنتی‌اکسیدان‌ها و عوامل ضدالتهاب در آن وجود دارد که در برابر بسیاری از انواع مختلف سرطان موثر است.
میوه ها به شما احساس فیزیکی سبکی داده و باعث رضایت خاطرتان می گردند. برای ایجاد تنوع در مصرف میوه ها یکی از راه های ابتکاری اضافه کردن میوه ها به سالاد و مصرف آن همراه با غذاست.

2-کدو سبز
کدو سبز انرژی بسیار پایینی دارد، فقط 20 کالری در هر فنجان. کدو سبز بخاطر داشتن ویتامین C حاوی آنتی اکسیدان است و با داشتن آب فراوان (بیش از 98 درصد)، می تواند بعنوان غذای رژیمی استفاده شود.
شما می توانید کدو سبز را به عنوان پیش غذا و به صورت برش های حلقوی و در ترکیب با سایر سبزیجات استفاده کنید. همچنین می توانید در ترکیب با پاستا آن را میل کنید. به این ترتیب که آن را در قطعات کوچک با سیر و پیاز تفت داده و با پاستای کامل گندم، پنیر و میگو مخلوط کنید.

3-فلفل دلمه ای
فلفلف دلمه ای تنها 46 کالری انرژی و 3 گرم فیبر در هر فنجان دارد و همین باعث شده بعنوان یک افزودنی سبک در کنار غذاهای تابستانی طرفداران زیادی داشته باشد.
همچنین فلفل دلمه ای مقادیر زیادی آنتی اکسیدان دارد: 317 درصد از مقدار نیاز روزانه ویتامین C. ویتامین C برای ساخت کلاژن در پوست بسیار مهم است. با افزایش سن از دست دادن کلاژن افزایش پیدا می کند، بنابراین مصرف موادی که کلاژن را تامین می کنند، مانند ویتامین C یکی از مهم ترین ترفندهای ضد پیری است! فلفل دلمه ای در واقع برای شادابی و نرمی پوست مفید است.
همچنین کپساسین موجود در فلفل دلمه‌ای، باعث تسکین درد می‌شود.
فلفل دلمه ای قرمز دارای آنتی اکسیدان لیکوپن است که در پیشگیری از سرطان نقش دارد.

4-گوجه فرنگی
گوجه فرنگی سرشار از لیکوپن و بتاکاروتن است. بر اساس مطالعه ای که در سال 2012 انجام گرفت و در مجله آمریکایی تغذیه درمانی به چاپ رسید، رژیم غذایی که غنی از این مواد باشد می تواند دفاع طبیعی پوست در برابر اثرات تخریبی نور خورشید را افزایش داده و ظاهر آن را بهبود بخشد. همچنین گوجه فرنگی منبعی غنی از ویتامین C است. یک فنجان گوجه فرنگی تقریبا نیمی از مقدار نیاز روزانه را تامین می کند. البته با همه این تفاسیر شما همچنان لازم است پوست خود را با کرم ضد آفتاب پوشانده و از قرار گرفتن زیاد در مقابل نور خورشید پرهیز کنید.
یکی از روش های پیشنهادی ما در مصرف گوجه فرنگی، کباب کردن آن است. وقتی گوجه فرنگی پخته شود، حتی لیکوپن بیشتری نیز خواهد داشت.

5-سوپ سرد
در اسپانیا یکی از غذاهایی که تابستان ها مصرف می شود، سوپ گاسپاچو است. این سوپ که طرفداران زیادی دارد به شکل سرد مصرف می شود و بر پایه گوجه فرنگی است و در آن از سبزیجات دیگر همچون سیر و خیار نیز استفاده می شود. این سوپ سرشار از ویتامین C است و از آنجا که ویتامین C در اثر حرارت از بین می رود، طبیعت سرد این سوپ مقدار زیادی از این ویتامین را برای شما تامین می کند.
اصول تهیه این سوپ به این شکل است که باید گوجه فرنگی را بصورت خام میکس کرده و سبزیجات دیگر مثل خیار، سیر و پیاز را خرد کرده و به آن اضافه نمود. در آخر هم مقداری آب سرد، روغن زیتون، سرکه، نمک و فلفل به آن افزود.

6-چای ترش
چای تُرش یا چای قرمز از کاسبرگ گیاه Hibiscus Sabdariffa تهیه میشود و در بسیاری از مناطق دنیا بصورت نوشیدنی گرم و یا سرد مصرف دارد. چای ترش در قدیم به عنوان شاداب کننده و برطرف کننده بیماری‌های قلبی مورد استفاده قرار می‌گرفته و برای افرادی که به دنبال نوشیدنی رژیمی هستند بسیار مناسب است.نوشیدن چای ترش سبب کاهش فشار خون، کنترل کلسترول خون و آرامبخشی می‌شود. این چای سرشار از آنتی اکسیدان و منبع غنی از آهن است و برای فصل گرم تابستان می تواند جایگزین چای معمولی شود. با افزودن کمی عسل به این چای می توانید طعم ترش آن را کاهش دهید.

 نظر دهید »

تطهیر و تغسیل نه خستگی و رنج

15 تیر 1395 توسط خدايار

«السلام علیک غیر المصاحبة ولا ذمیم الملابسة» سلام بر تو، در این مدّتی که مهمان ما بودی، یا ما در خدمت تو بودیم، هیچ رنجی ندیدیم. از مصاحبت با شما خسته نشدیم. در حضور تو لذّت بردیم و تو مهمان خوبی برای ما بودی.

«السلام علیک کما وفدتَ علینا بالبرکات وغسلت عنّا دنس الخطیئات» سلام بر تو، ای ماه گرامی رمضان که برکت آوردی، ما را شستشو دادی و رفتی. اگر بعدها آلوده شدیم، به دست خود آلوده شده ایم و گرنه تو ما را تطهیر کردی و اکنون احساس سبکی می کنیم.

«السلام علیک غیر مودّع برَماً ولا متروک صیامه سئماً» سلام بر تو که پس از یک ماه مهمانی در هنگام تودیع، ما احساس خستگی نکردیم. انسان وقتی مهمان را برای مدّتی مدید و با تشریفات پذیرایی می کند خود در این مدّت خسته می شود؛ امّا حضرت می فرماید: از پذیرایی طولانی و روزه گرفتن، هرگز خسته نشدیم و رنجی احساس نکردیم؛ بلکه برای ما گوارا بود.

 نظر دهید »

وداع های آخرین

15 تیر 1395 توسط خدايار

«السلام علیک من مطلوبٍ قبل وقته ومخزونٍ علیه قبل قوته» سر بر تو، که کقل از آمدن انتظارت را داشتیم، هم اکنون نیز که می خواهی بروی ما را غمگین کرده ای.

«السلام علیک کم من سوءٍ صُرف بک عنّا وکم من خیرٍ أُفیض بک علینا» سلام بر مهمان گرانقدری که به برکت تو خدا بسیاری از بلاها را از ما برداشت و بسیاری از برکات را به ما عطا کرد. در حقیقت ما مهمان تو بودیم نه تو مهمان ما.

«السلام علیک وعلی لیلة القدر الّتی هی خیرٌ من ألف شهر». (این سلام تودیع است). سلام بر تو ای ماه، سلام بر تو و لیلة القدر تو، آن شبی که از هزارماه، تقریباً هشتاد سال، بالاتر است.

«السلام علیک ما کان أحرصنا بالأمس علیک وأشدّ شوقنا غداً إلیک». سلام بر تو ای ماهی که دیروز حریص بودیم که بیایی. و فردا هم بسیار مشتاقیم که تو را زیارت کنیم. این مراسم تودیع را تنها به عنوان ادای وظیفه، انجام نمی دهیم.

«السلام علیک وعلی فضلک الّذی حُرمناه وعلی ماضٍ من برکاتک سُلبناه». سلام بر تو وفضیلت تو، سلام بر تو و برکات تو که دریغا امروز از آن فضیلت محروم شدیم.

آنگاه حضرت در ادامه به خدا عرض می کند: «اللّهم إنّا أهل هذا الشهر الّی شرّفتنا به ووفّقتنا بمنّک له حین جهل الأشقیاء وقته وحُرموا لشقائهم فضله» خدایا تو آن توفیق را دادی که ما اهل این ماه باشیم در حالی که عدّه ای از فضیلت این ماه محروم شدند. و منشأ حرمان آنها نیز شقاوتشان بود که به سوء اختیار خودشان فراهم شد.

«أنت ولی ما آثرتنا به من معرفته وهدیتنا له من سنّته». پروردگا تو مولی و سرپرست مایی در آنچه ما را به شناخت آن برگزیده ای و راهنمایی کردی که روش آن را طی کنیم.

«وقد تولّینا بتوفیقک صیامه وقیامه علی تقصیرٍ وأدّینا فیه قلیلاً من کثیرٍ». و در پرتو توفیق تو به روزه و نماز آن با اعتراف به تقصیر نایل آمدیم و اندکی از وظایف بسیار را ادا کردیم.

«اللّهم فلک الحمد إقراراً بالإسائة واعترافاً بالإضاعة ولک من قلوبنا عقد الندم ومن ألسنتنا صدق الاعتذار». پروردگارا تو را در حالی ستایش می کنیم که، به بد رفتاری خود اقرار و به ضایع نمودن نعمت احکام تو و عمر خویش اعتراف داریم. و برای توست، از ناحیه دلهای ما پیمان پشیمانی و از ناحیهٴ زبان، پوزش طلبی صادقانه.

«فأجرنا علی ما أصابنا فیه من التفریط أجراً نستدرک به الفضل المرغوب فیه ونعتاض به من أنواع الذُخر المحروص علیه». پس اجر مصیبت بر تفریط در این ماه را چیزی قرار ده تا به وسیله آن فضیلتی را که مورد رغبت است، نایل شویم و عوض خیری را که از آن ممدوح است برسیم.

«وأوجب لنا عُذرک علی ما قصرنا فیه من حقّک». پذیرش پوزش را برای ما مقرر نما تا حق تقصیر شدهٴ تو بخشوده شود.

چه اینکه خود، در قرآن کریم فرمود: کتَبَ رَبُّکمْ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ خدای سبحان رحمت را بر خویش واجب کرده است.

«وأبلغ بأعمارنا ما بین أیدینا من شهر رمضان المُقبل فإذا بلّغتناه فأعنّا علی تناول ما أنت أهله من العبادة وأدّنا إلی القیام بما یستحقّه من الطاعة». و عمر ما را تا ماه مبارک آینده طولانی بفرما و هنگامی که ما را به سال آینده رساندی کمک کن تا آنچه در خور توسط عبادت کرده و آنچه سزاوار توست طاعت کنیم.

«وأجر لنا من صالح العمل ما یکون دَرَکاً لحقّک فی الشهرین من شهور الدّهر». و توفیق انجام کار نیک را به طور جاری و مستمر بهرهٴ ما فرما، تا آنچه حق و شایسته مقام توست در تمام ماه مبارک رمضان در مدّت عمر ما پیش می آید جبران شود. «واجبُر مصیبتنا بشهرنا وبارک لنا فی یوم عیدنا وفطرنا».

پروردگارا هچران ماه مبارک را که مصیبت ماست برای ما در روز عید فطر بابرکت جبران فرما.

هر پاداشی که به افراد شایسته و واجب شرایط این ماه مرحمت می کنی به ما نیز لطف فرما؛ زیرا فضل تو تمام شدنی نیست؛ بلکه همواره جوشان است.

ثواب همهٴ کسانی که تا قیامت در این ماه روزه می گیرند یا عبادت می کنند، برای ما نیز مقدّر فرما.

 نظر دهید »

اشعار وداع با ماه مبارک رمضان

15 تیر 1395 توسط خدايار

ای ماه مخصوص خدارفتی برون از دست ما

آیا زما هستی رضا؟ ماه مبارک الوداع

کردی تو چون عزم سفر، ما را نمودی خون جگر
ای همدم شام و سحر ماه مبارک الوداع

ای معدن جود و سخا ای حاجت هر بینوا
بود از تو ترویج دعا ماه مبارک الوداع

رفتی ای ماه عزیز کردی محبان اشک ریز
ای یار روز رستخیز ماه مبارک الوداع

گنجینه ی عرفان تویی رونق ده قرآن تویی
سرچشمه ی ایمان تویی ماه مبارک الوداع

زینت ده هر محفلی تو نور چشم هر دلی
تو یاور هر سائلی ماه مبارک الوداع

هر کس که خواهان تو است نالان زهجران تو است
در فکر دوران تو است ماه مبارک الوداع

ای ماه با عز وجلال مقصود حی لایزال
ما را نکن افسرده حال ماه مبارک الوداع

ما عاشق نام توییم ما تشنه جام توییم
مایل به اکرام توییم ماه مبارک الوداع

گشتی نهان از هر نظر کو عمر تا سال دگر
بینیم رویت چون قمر ماه مبارک الوداع

ای مایه امید ما ای شاهد روز جزا
درد محبان کن دوا ماه مبارک الوداع

 

 نظر دهید »

اشعار وداع با ماه رمضان

15 تیر 1395 توسط خدايار

شاید کسی حال مرا پرسیده باشد

یا اشک چشمان ترم را دیده باشد

حق دارد این قلبی که مهمان خدا بود
از دوری ماه خدا رنجیده باشد

کِی می رسد تا آسمان ها … بنده ای که
در گوشه ی زندان تن پوسیده باشد

پیروز میدان جهاد روزه داری ست
هرکس که با نفس خودش جنگیده باشد

فطر آمده تا فطرت خود را بیابیم
گمگشته ای که روشنای دیده باشد

امکان ندارد سفره دار ماه غفران
تا این زمان ما را نیامرزیده باشد

شاید خدا در لحظه های روشن قدر
ما را به عشق مرتضی بخشیده باشد

بخشیده خواهد شد کسی که بین روضه
بر روی گونه اشک غم باریده باشد

رمز شروع گریه با ذکر حسین است
چشمی اگر چون چشمه ای خشکیده باشد

دنیا ندیده تا به حالا پیکری را ..
که اینچنین روی زمین پاشیده باشد

عالم ندیده که کسی مانند زینب (س)
مرثیه ی گودال را فهمیده باشد

حتّی اگر زیر گلویش را به جای …
مادر … میان کربلا بوسیده باشد …

خنجر رسید و از قفا سر را جدا کرد
خورشید را روی فراز نیزه جا کرد …

 نظر دهید »

رمضان عید فطر در کلام رهبری

15 تیر 1395 توسط خدايار

فطر ، عید جهان اسلام

… روز عید فطر از جمله‌ى مناسبتهایى است كه امّت اسلامى مى‌تواند از آن منتفع شود و خوشبختانه در اسلام از این مناسبتها بسیار است. این روز براى همه‌ى مسلمانان جهان عید است؛ روزى است كه مسلمانان بعد از یك ماه روزه‌دارى و عبادت و توجّه و تذّكر، با دلهایى كه براى جلب رحمت و نورانیّت الهى آماده شده است، با اقامه‌ى نماز و اجتماعات گوناگون، گرد هم جمع مى‌شوند و این براى دنیاى اسلام یك فرصت است. همه‌ى اعیاد و مناسبتهاى اسلامى باید این خاصیت را براى ما داشته باشد كه دلهاى ما مسلمانان را به هم نزدیك كند. امروز مسلمانان بیش از همیشه احتیاج دارند به این‌كه دلهایشان را به هم نزدیك كنند. … 
فطر هدیه ای از جانب دوست
…عید فطر، یكى از عظیمترین مناسبتهاى اسلامى است. دنیاى اسلام، روز عید فطر را به معناى حقیقى عید مى‌داند و عید مى‌گیرد؛ و این چیزى است كه اسلام براى امّت اسلامى خواسته است: «جعله اللَّه لكم عیدا و جعلكم له اهلا»؛ خداى متعال امروز را براى امّت اسلامى عید قرار داد و آنها را شایسته‌ى این عید دانست. آنچه مهم است، بخش دوم قضیه است. ما باید از این هدیه‌ى الهى استفاده كنیم؛ هم استفاده‌ى شخصى، به معناى راه دادن نور معرفت و توبه و انابه به دلهاى خودمان، كه اگر از عالم معرفت و محبّت الهى دریچه‌اى بر روى دلهاى خودمان باز و اندرون خود را نورانى كنیم، بسیارى از تاریكیها و گرفتاریهاى دنیاى بیرون هم حل خواهد شد؛ چون دل انسانهاست كه سرچشمه‌ى خوبیها و بدیهاست - در اعمال و رفتار و مناسبات اجتماعى و بین‌المللى آنها - و هم استفاده‌ى عمومى بكنیم. … 
… امروز عید فطر است؛ روز عیدى گرفتن از خداى متعال است؛ روزى است كه در قنوت نماز عید فطر میلیونها دلِ متذكّر و خاشع از خداوند متعال درخواست كردند همان خیراتى را كه به برترین بندگانش داده است، به آنها هم بدهد و از شرورى كه برترین و بزرگترین انسانهاى تاریخ را از آن دور نگه داشته است، آنها را هم دور بدارد. آن خیرات، در درجه‌ى اوّل، عروج به مقام توجّه به خدا، عبودیّت خدا، آشنا بودن و مرتبط بودن با خدا و الهام گرفتن از حضرت حق در همه‌ى گفتارها و كردارها و آنات زندگى است، و بدترین شرور، شرك به خدا، خضوع در مقابل قدرتهاى غیرالهى و ضدّ الهى و بنده و برده‌ى دیگران بودن است. امیدواریم خداوند به فضل و رحمتِ خود دعاى میلیونها مسلمان را كه از دل بر زبان جارى كردند، مستجاب كند و مسلمانان را به وادى امن عبودیّت و مقام بنده‌ى صالح و شایسته‌ى خود وارد كند. … 
فطر عیدی برای مغفرت شدگان
… در روایتى است از سُوید بن غَفَله - كه از دوستان امیرالمؤمنین است و درباره‌ى او این‌طور گفته‌اند كه «من كان من اولیاء امیرالمؤمنین»؛ از نزدیكان امیرالمؤمنین بوده است - كه مى‌گوید روز عید فطر در خانه‌ى امیرالمؤمنین بر او وارد شدم. «فاذا عنده فاثور اى خوان»؛ در مقابل او سفره‌یى گسترده شده بود و حضرت مشغول غذا خوردن بودند. «و صحفة فیها خطیفة و ملبنة»؛ غذاى بسیار متواضعانه‌یى در مقابل حضرت گذاشته شده بود. «خطیفة» غذایى است كه در حداقل امكان براى كسى تهیه مى‌شود؛ مثلاً مقدارى شیر و مقدارى آرد مخلوط مى‌كردند؛ غذاى كاملاً فقیرانه. «فقلت یا امیرالمؤمنین یوم عید و خطیفة؟»؛ عرض كردم یا امیرالمؤمنین! شما روز عید چنین غذاى كم‌اهمیت و كم‌ارزشى مى‌خورید؟ معمول این است كه در روزهاى عید، مردم بهترین غذاهاى خود را مى‌خورند؛ شما به این غذا اكتفا كردید؟ «فقال: انّما هذا عید من غفر له»؛ فرمود امروز، روز عید است؛ اما براى كسانى كه مورد مغفرت الهى قرار گرفته باشند. یعنى عید بودنِ امروز به خوردن غذاهاى رنگین و دل‌خوش كردن به شادى‌هاى كودكانه نیست؛ این عید واقعى است براى كسانى كه بتوانند و توانسته باشند مغفرت الهى را براى خودشان تحصیل كنند. در یك جمله‌ى دیگر امیرالمؤمنین فرمود: «انّما هو عید لمن قبل اللَّه صیامه و شكر قیامه»؛ عید فطر، عید است براى كسى كه خدا روزه‌ى او را مورد قبول قرار دهد و نماز و عبادت او را مورد شكر و سپاس خود قرار دهد. «و كلّ یوم لا یعصى اللَّه فیه فهو یوم عید»؛ آن روزى كه من و شما این توفیق را پیدا كنیم كه هیچ معصیتى از ما سر نزند، روز عید و شادمانى است. … 
عید فطر ؛ عیدِ حقیقی
هر عید فطری، برای انسانِ مسلمانِ آگاهِ هوشیار، می‏تواند یک روزِ عیدِ حقیقی باشد. روز شروعِ دوباره زندگی معنوی و روحی؛ مثل بهار برای گیاهان و درختان. انسانی که ممکن است در طول سال دچارِ انواع آلودگیها و گناهان شود، و انسانی که بر اثر هوای نفس و خصلتها و صفات زشت، خود را تدریجاً از ساحتِ رحمتِ الهی دور کرده است، هر سال از طرف پروردگار عالم از یک فرصت استثنایی برخوردار می‏شود و آن فرصت، ماهِ مبارک رمضان است. در طول ماه رمضان، دلها نرم می‏شود، روحها تلألؤ و درخشندگی پیدا می‏کند، انسانها آماده قدم نهادن در وادی رحمتِ خاصه الهی می‏شوند و هر کس به قدر استعداد، همّت و تلاش خود، از ضیافت عظیم الهی برخوردار می‏گردد. بعد از آن‏که این ماه مبارک به پایان رسید، روزِ شروعِ سال جدید، روز عید فطر است. یعنی روزی که انسان می‏تواند با استفاده از دستاوردهای ماه رمضان، راه مستقیم الهی را پیش گیرد، و از کج‏راهه‏ها پرهیز کند. 
عید فطر و سیاهه اعمالِ بدمان
با استفاده از توشه‏ای که از ماه رمضان به دست آورده‏ایم - که همان رقّت قلب و اراده و صفا و خلوص و ان‏شاءالله طاعات مقبول است - سعی کنیم از این فهرست، مقداری را حذف نماییم. اگر حسودیم، حسد را. اگر لجوجیم، لجاجت را. اگر در راههای زندگی، تنبل و بی‏نشاطیم، تنبلی و کسالت را؛ اگر بددل و بدخواهِ دیگرانیم، بددلی و بدخواهی را. اگر سست‏عهدیم، سست‏عهدی را. اگر پیمان‏شکنیم، بی‏وفایی را. هر عیبی را که از لحاظ اخلاق در ما وجود دارد، به برکت ماه رمضان و روز عید فطر، تا آن‏جا که می‏توانیم از فهرست و سیاهه اعمالِ بدمان پاک کنیم و برسر آن بایستیم و پیش برویم. بدانید که خدای متعال در این راه به کسانی که مجاهدت کنند کمک خواهد کرد. خدای متعال شما را در میدان مجاهدت برای رسیدن به کمال، تنها نمی‏گذارد و اوّلین سود، به خود هر شخص می‏رسد. 
آنچه که از مجموع آثار مربوط به عید فطر بر می‏آید، این است که چنین روزی، نسبت ویژه‏ای با وجود مقدّس نبی‏اکرم حضرت محمّدبن‏عبدالله صلّی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم دارد. در دعاهای شب عید فطر، در چند جا گفته می‏شود: «یا مصطفی محمّدٍ و ناصره»، «یا مصطفیاً محمّداً و ناصره». «ای برگزیننده محمّد، صلّی‏الله‏علیه‏وآله و ای یاری کننده او.» در دعای قنوت امروز هم بارها تکرار کردیم: «الّذی جعلته للمسلمین عیداً ولمحمّدٍ صلّی‏الله‏علیه‏وآله ذُخْراً وَ شَرفاً و کرامتاً و مزیدا.» پس، ارتباط ویژه این روز با وجود مقدس نبی‏اکرم صلّی الله علیه و آله امری معلوم و آشکار است.
… اگر در هر روز عید فطر، امّت این بزرگوار، حرکت شایسته‏ای نسبت به پیشوای عظیم‏الشّأن و رهبر معظّمِ الهی خود انجام دهد، آن وقت، عید فطر آن‏چنان که خدا خواسته و مقرّر شده است، یک عید نبوی و عید مصطفوی واقعی خواهد شد. 
روز عید فطر، روز بسیار عظیم و حائز اهمیتى است. 
روز عید فطر، «الّذى جعلته للمسلمین عیدا و لمحمّد صلّى اللَّه علیه و آله ذخراً و شرفاً و كرامة و مزیدا» است. چرا روز عید فطر این‌گونه است؟ چون روز عید فطر، مظهر اجتماع و اتّحاد و برادرى مردم با داشتن دل به سوى خداست. اگر این در دنیاى اسلام تأمین شود - یعنى اتّحاد و دل به سوى خدا و در گرو احكام خدا داشتن - عزّت مردم هم تأمین خواهد شد.
هدایتهاى الهى را قدر بدانیم، تفضلات الهى را قدر بدانیم، روز عید فطر را قدر بدانیم، این اجتماع عظیم مردم را كه دست به دعا برمیدارند، رو به قبله میكنند، در روز معینى با خدا دلهایشان را متصل میكنند و انس مى‏یابند، قدر بدانیم. اتحاد خودمان را حفظ كنیم، همت و اراده‏ى خودمان را حفظ كنیم و روزبه‏روز امیدمان را به آینده بیشتر كنیم. (11)
نكته‌اى كه در روز عید فطر و عید اضحى نهفته است، این است كه این دو روز از نظر اسلام، بهانه و فرصتى است براى تجدید مبانى اسلامى در ذهنها و مرور كردن آنها، چه در قالب نماز عید فطر و چه در قالب خطبه‌ها و اجتماعاتى كه در آنها گفتگویى در باب اسلام است. از این‌روست كه در ادعیه‌ى قنوت امروز، مؤمنین به پروردگار عرض مى‌كنند: «الّذى جعلته للمسلمین عیداً و لمحمّدٍ ذخراً و شرفاً و كرامتاً و مزیدا».امروز، ذخیره و مایه‌ى شرف و سربلندى پیغمبر خاتم است و افزایش در معنا و محتواى ادامه‌ى رسالت آن بزرگوار، در اذهان مردم مزید است.
گذراندن ماه رمضان با عبادت، با روزه‏دارى، با توسل و ذكر و خشوع و ورود در روز عید فطر، براى مؤمن یك عید به معناى حقیقى است.
این عید از جنس جشن‏هاى مادى دنیوى نیست؛ این عیدِ رحمت خداست؛ این عیدِ مغفرت الهى است؛ این عیدِ شكر و سپاس مردمى است كه موفق شده‏اند ماه رمضان را با عبادت حق و با ورود در ضیافت پُرشكوه الهى به سلامت و عافیت بگذرانند و در ماه رمضان در حد وسع و توان و امكان خود، از ذكر و دعا و توسل و خشوع و روزه و نماز بهره ببرند. این عیدِ مسلمانانى است كه پایان یك دوره‏ى عبادت و ریاضت را با امید مغفرت و پاداش الهى به روز فطر رسانده‏اند.

 نظر دهید »

آنچه درباره زکات فطریه باید بدانیم

15 تیر 1395 توسط خدايار

تکمیل روزه با فطریه است همانطور که تکمیل نماز با صلوات بر پیامبر است همین حدیث از امام صادق(ع) به درستی میزان اهمیت فطریه را در اسلام نشان می دهد. موضوعی که هر سال همراه با پایان رمضان و آغاز عید فطر واجب می شود. اما این واجب که حتی اگر روزه نباشید شامل حالتان می شود، چیست و چه مصارفی دارد؟ فطریه چیست؟ فطره در لغت چند معنا دارد که مهمترین آن ها خلقت و اسلام است و در اصطلاح عبارت است از زکاتی که هر مسلمان برای خود و هر کس که نانخور او محسوب شود، به مستحق می پردازد. زمان ادای این زکات مغرب روز آخر ماه رمضان تا ظهر روز عید فطر است. اگر شخص نماز عید فطر می خواند، بنابر احتیاط واجب باید پیش از نماز بدهد یا کنار بگذارد و اگر نماز عید نمی خواند، تا ظهر روز عید فطر مهلت دارد و اگر آن را در این مدت به مستحق ندهد و کنار هم نگذاشته باشد گناهکار محسوب می شود و احتیاط واجب آن است که در آینده آن را حتما پرداخت کند. با توجه به اینکه پرداخت این نوع حق مالی باعث سلامت جسم و روح می شود آن را زکات بدن یا فطره می نامند و شاید وجه تناسب آن با معنای اسلام این باشد که زکات فطره مقتضای اسلام است برای همین حتی کسی که پیش از غروب شب عید فطر مسلمان شود، پرداخت این تکلیف از او ساقط نمی شود. زکات فطره از فروع دین اسلام و بر شیعه و سنی واجب است و در متون دینی برای آن فلسفه و فواید متعددی برشمرده اند. قبول و تکمیل کننده روزه، تضمین کننده سلامتی جسم، پاک کننده روح از رزائل اخلاقی، حفظ انسان از مرگ و تکمیل کننده زکات مال از مهمترین این فضائل و فوائد به شمار می رود. بر کسی که خودش فقیر نباشد واجب است برای خود و تمام کسانی که تحت تکفل او هستند زکات فطره را بپردازد. اگر کسی که فطره بر او واجب است آن را پرداخت نکند بر فرد تحت تکلف واجب نمی شود. زکات فطریه بر چه چیزهایی تعلق می گیرد؟ زکات فطره بر تمام کسانى که قبل از غروب شب عید فطر بالغ و عاقل و غنى باشند واجب است. هر نفر به اندازه یک صاع (تقریباً سه کیلو) از آنچه غذاى نوع مردم آن محل است.

 نظر دهید »

هیچ کس ارغروردرامان نیست.

14 تیر 1395 توسط خدايار

خدا را، بترسيد از تبهكارى در اين جهان و كيفر ستمگرى در آن جهان، و از سرانجام بد خودخواهى و خودپسندى كه دام بزرگ ابليس است. حيله و مكر او بر دلها چنگ مى افكند، آنسان، كه زهر كشنده. او در كار خود ناتوان نگردد و در كشتن، شمشيرش خطا نكند و كس را از فريب خود مجال رهايى ندهد، خواه عالمى باشد، به سبب علمش يا بينوايى باشد، در جامه كهنه اش.
خداوند بندگان مؤمن خود را از دامهاى شيطان نگه مى دارد، به نمازها و زكاتها و مجاهدتها در گرفتن روزه در روزهايى كه واجب است. تا جسمشان آرامش يابد و در ديدگانشان خشوع آشكار شود و در نفسهاشان فروتنى پديد آيد. و آتش شهوت در دلهاشان فروكش كند و كبر و نخوت از آنان دور شود. زيرا در نماز است كه به تواضع چهره هاى نيكو به خاك مى آلايند و براى اظهار خردى، اعضا و جوارح بر زمين مى سايند و شكمها در روزه دارى، از روى خضوع، به پشت مى چسبند. و در زكات است كه ثمرات زمين و غير آن به مستمندان و مسكينان داده مى شود. بنگريد، كه در اين كارها چه فوايدى نهفته است، از سركوبى كبر و غرور، آن گاه كه تازه سر بر مى دارد و دفع خودپسندى آن گاه كه تازه مجال ظهور مى يابد. خطبه قاصعه

 نظر دهید »

نيايش، در وداع ماه مبارك رمضان

14 تیر 1395 توسط خدايار


خدايا اى كسى كه در برابر احسان به خلق مزد نمى‏خواهى، و اى كسى كه از بخشش پشيمان نمى‏شوى، و اى كسى كه مزد بنده خود را افزون از عمل مى‏بخشى و برابر نمى‏دهى، نعمتت بى‏سابقه استحقاق، و عفوت به آئين تفضل، و عقوبتت عدل، و قضايت خير است اگر عطا كنى عطايت را به منت آلوده نمى‏سازى، و اگر منع كنى منعت از روى ستم نيست. هر كه ترا شكر گزارد جزاى شكر مى‏دهى، و حال آنكه تو خود او را به شكر ملهم ساخته‏اى و هر كه سپاس ترا بجا آورد پاداش مى‏بخشى در صورتى كه تو خود سپاس به او آموخته‏اى، پرده مى‏پوشى بر آنكه اگر مى‏خواستى او را رسوا مى‏ساختى، و بخشش مى‏كنى بر كسى كه اگر مى‏خواستى از او دريغ مى‏داشتى، در حالى كه آن دو از جانب تو سزاوار رسوائى و منعند. ولى تو كارهاى خود را بر پايه تفضل بنا نهاده‏اى، و قدرتت را بر آئين گذشت روان ساخته‏اى، و آنكه را عصيان تو كرده به حلم تلقى نموده‏اى، و آنكه را در باره خود قصد ستم كرده مهلت داده‏اى. تو ايشان را به مداراى خود مهلت مى‏دهى تا مگر باز گردند، و در مؤاخذه ايشان شتاب نمى‏كنى تا مگر توبه كنند تا كسى از ايشان كه بر خلاف رضاى تو مستوجب هلاك شده به مهلكه در نيفتد، و كسى از ايشان كه به سوء استفاده از نعمت تو سزاوار بدبختى شده بدبخت نگردد مگر بعد از آنكه راه هر بهانه بر او بسته شود و حجت از هر حجت بر او تمام گردد.و اين اتمام حجت پر تو كرمى از آفتاب عفو تو است - اى خداى كريم - و ميوه منفعتى از بوستان شفقت تو است - اى خداى حليم - توئى كه براى بندگانت درى بسوى عفو خود گشوده‏اى، و آن را توبه ناميده‏اى و بر آن در راهنمائى از وحى خود قرار داده‏اى تا آن را گم نكنند، پس تو خود كه منزه و جاويد است نامت، فرموده‏اى «بسوى خدا توبه‏اى خالص و پيراسته از نفاق كنيد. تا مگر پروردگارتان گناهانتان را محو كند، و شما را به بهشتى كه نهرها از زير درختان آن روان است در آورد.».
در آن روز كه خدا پيغمبر خود را و آنان را كه به او ايمان آورده‏اند خوار نمى‏گذارد، و در حالى كه نورشان پيش رويشان و از سمت راستشان روان است مى‏گويند: اى پروردگار ما، نور ما را براى ما كامل ساز و ما را بيامرز، زيرا كه تو بر هر چيز توانائى پس بعد از گشودن در، و به پا داشتن راهنما، عذر آن كس كه از ورود به آن منزل غفلت ورزد چه خواهد بود؟! «گر گدا كاهل بود تقصير صاحبخانه چيست؟» .
و توئى كه در معامله، بر عطاى خود به بندگان، افزوده‏اى؛ تا در تجارتهاشان، با تو سود برند، و در كوچ كردن بسوى تو كامياب گردند، و از تو بهره‏اى افزون يابند و به همين سبب تو خود كه مبارك نام و بلند مقامى - فرموده‏اى: «هر كه كار نيكى بجا آورد پس مزدش ده برابر آن است و هر كه كار بدى را مرتكب شود پس جز بمانند كارش كيفر داده نمى‏شود» و نيز فرموده‏اى: «مثل كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مى‏كنند؛ مانند دانه‏اى است كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشه صد دانه باشد، و خدا اين شمار را براى هر كه بخواهد مضاعف مى‏سازد» و نيز فرموده‏اى: «كيست آنكه به خدا قرض الحسنه‏اى دهد تا خدا آن را برايش چندين برابر سازد؟» و همچنين نظائر اين وعده‏ها از افزايشهاى حسنات كه در قرآن نازل فرموده‏اى. و توئى كه بوسيله تشويقت كه متضمن بهره بندگان است آنان را به امورى هدايت فرموده‏اى كه اگر آن را از ايشان مى‏پوشيدى چشمهاشان آن را درك نمى‏كرد، و گوشهاشان آن را فرا نمى‏گرفت، و دست انديشه ايشان به آن نمى‏رسيد از اين رو فرموده‏اى: «مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم، و مرا سپاس بگزاريد و كفران مكنيد» و نيز فرموده‏اى: «هر آينه اگر شكر كنيد شما را فزونى دهم، و اگر كفران كنيد همانا كه عذاب من سخت است.» و نيز فرموده‏اى: «مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم، آنانكه از خواندن من كبر مى‏ورزند زود است كه به خوارى به دوزخ در آيند.».
پس دعاى خود را عبادت و تركش راتكبر ناميده‏اى، و بر ترك دعا به دخول دوزخ با خوارى تهديد فرموده‏اى. و به اين سبب بندگان ترا به نعمتت ياد كردند، و به فضيلت شكر گزاردند، و بر حسب فرمانت ترا خواندند، و براى افزودن احسانت در راه تو صدقه دادند، و تنها راه نجاتشان از خشم تو و دست يافتنشان بر رضاى تو در آن بود. و اگر مخلوقى مخلوق ديگر را بمانند آنكه تو بندگانت را به خود راهنمائى كرده‏اى، بسوى خود راهنمائى مى‏كرد مورد ستايش مى‏بود. پس ترا سپاس تا آنجا كه راهى در سپاس تو يافت شود، و تا آنجا كه براى سپاس لفظى كه در ستايش تو بكار رود و معنائى كه به سپاس منصرف گردد باقى باشد. اى كسى كه احسان و فضل را بر بندگانت انعام فرموده‏اى، و ايشان را به نعمت و عطا فرا گرفته‏اى، چه آشكار است در زندگى ما نعمت تو! و چه سرشار است بر ما احسان انعام تو! و چه بسيار ما را به نيكى و احسان خود اختصاص داده‏اى ما را به دين برگزيده و آئين پسنديده و راه آسان خود رهبرى فرموده‏اى، و به تقرب نزد خويش، و رسيدن به كرامت خويش بينا ساخته‏اى.
خدايا و تو ماه رمضان را از جمله آن وظائف ممتاز و فرائض مخصوص قرار داده‏اى: همان ماه رمضان كه آن را از همه ماهها اختصاص بخشيده‏اى، و از همه زمانها و روزگارها برگزيده‏اى، و بر همه اوقات سال برترى داده‏اى، به سبب قرآن و نورى كه در آن فرو فرستاده‏اى و به سبب آنكه ايمان را در آن ماه مضاعف ساخته‏اى، و روزه را در آن ماه واجب كرده‏اى، و بپا خاستن براى عبادت را در آن ترغيب فرموده‏اى، و شب قدر را در آن تجليل نموده‏اى: آن شب قدر را كه خود از هزار ماه بهتر است. ما را به سبب آن بر ساير امتها تفضيل داده‏اى، و به فضيلت آن بجاى اهل ملتها برگزيده‏اى از اين رو روزش را - بفرمان تو - روزه داشتيم. و شبش را - بيارى تو - به عبادت برخاستيم. در حالى كه بوسيله صيام و قيامش خود را در معرض آن رحمتى كه ما را بر آن عرضه كرده‏اى در آورديم، و آن را وسيله ثواب تو قرار داديم. و تو به عطاى خواسته‏ها قادرى و به آنچه از فضل و احسانت مسئلت شود بخشنده‏اى و به هر كس كه آهنگ قرب تو كند نزديكى. و اين ماه در ميان ما ستوده زيست، و با ما پسنديده مصاحبت كرد و بهترين سودهاى جهانيان را بهره ما ساخت، و آنگاه به هنگام پايان يافتن وقت و سرآمدن مدت و كامل شدن شماره‏اش از ما جدا شد، پس ما آن را مانند كسى وداع مى‏كنيم كه فراقش بر ما دشوار آمده و روى بر تافتنش ما را به وحشت افكنده، و او را بر ذمه ما پيمانى نگاه داشتنى، و حرمتى رعايت كردنى، و حق گزاردنى لازم شده. از اين رو همگى مى‏گوئيم: سلام بر تو اى بزرگترين ماه خدا، و اى عيد دوستان خدا - سلام بر تو - اى گرامى‏ترين مصاحب از ميان اوقات، و اى بهترين ماه در ايام و ساعات. سلام بر تو. اى ماهى كه بر آمدن كامها در آن آسان و اعمال نيك در آن منتشر و فراوان است.
سلام بر تو اى همنشينى كه چون پديد آيد احترامش بزرگ، و چون ناپديد شود فقدانش دردناك است. و اى مايه اميدى كه فراقش رنج افزا است. سلام بر تو اى همدمى كه چون رو آورد مايه انس شد، و شادى انگيخت، و چون سپرى شد، وحشت افزود، و متألم ساخت. سلام بر تو اى همسايه‏اى كه دلها در جوار آن رقت گرفت، و گناهان در آن كم شد.
سلام بر تو اى يارى دهنده‏اى كه ما را در مبارزه شيطان يارى داد، و اى رفيقى كه راههاى احسان را هموار ساخت.
سلام بر تو، چه بسيارند آزاد شدگان خدا در دوران تو، و چه نيكبخت است به سبب تو كسى كه احترامت را منظور داشته است. سلام بر تو كه چه زداينده بودى گناهان را! و چه پوشنده بودى انواع عيبها را!
سلام بر تو، چه طولانى بودى بر گناهكاران! و چه با هيبت بودى در دلهاى مؤمنان. سلام بر تو اى ماهى كه روزها با تو سر همسرى ندارند، سلام بر تو كه از هر جهت موجب سلامتى. سلام بر تو، كه همنشينيت مكروه، و معاشرتت نكوهيده نيست. سلام بر تو، همچنانكه با ارمغان بركات بر ما وارد شدى، و آلودگى گناهان را از ما فرو شستى. سلام بر تو، كه وداع با تو از روى خستگى، و ترك روزه‏ات از سر ملالت نيست. سلام بر تو، كه پيش از آمدن در آرزوى تو بوديم، و پيش از رفتن از انديشه فراقت محزونيم.
سلام بر تو، چه بسا بديها كه به يمن تو از جانب ما گشته، و چه خوبيها كه به بركت تو بر ما روان شده!
سلام بر تو، و بر شب قدرى كه از هزار ماه بهتر است. سلام بر تو، ديروز چه سخت به تو دل بسته بوديم، و فردا چه بسيار بتو مشتاق خواهيم بود! سلام بر تو، و بر فضيلتت كه از آن محروم شديم، و بركات گذشته‏ات كه از ما ربوده شد .
خدايا، ما اهل اين ماهيم كه ما را به آن تشريف بخشيدى، و ما را براى حق‏شناسى آن توفيق دادى. در آن زمان كه بدبختان قيمت وقتش را نشناختند. و به علت بدبختى خود از فضل آن محروم ماندند. و توئى سرپرست ما در شناختن فضيلتش، كه ما را براى آن برگزيدى، و وظائفش كه ما را به آن رهبرى كردى. و ما - با اعتراف به تقصير - به توفيق تو صيام و قيامش را عهده‏دار شديم. و اندكى از بسيار را بجا آورديم .
خدايا، پس از سر اعتراف به بدكردارى و به آيين اقرار بر سهل انگارى حمد تو مى‏گوئيم و پشتيمانى قطعى دلها، و عذر صادقانه زبانهامان را بتو اختصاص مى‏دهيم پس ما را بر تقصيرى كه بما اصابت كرده، اجرى عطا كن كه به نيروى آن خيرى را كه دلخواه ما است دريابيم و اندوخته‏هائى را كه مورد علاقه شديد ما است به عوض بستانيم. و عذر ما را در تقصير از پرداخت حق خود بپذير، و آينده عمر ما را به ماه رمضان ديگر برسان. و چون ما را به ماه رساندى بر انجام عبادتى كه زيبنده تو باشد يارى ده، و بر قيام به طاعتى كه لايق موجب تدارك حق تو در آن دو ماه كه از ماههاى زمان است، بدست ما جارى كن.
خدايا، هر معصيت صغيره يا كبيره‏اى كه در اين ماه پيرامون آن گشته‏ايم، يا گناهى كه به آن آلوده شده‏ايم، يا خطائى كه مرتكب گشته‏ايم: از روى عمد يا فراموشى، به ستم كردن بر خود يا به هتك حرمت ديگرى، پس بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را از آن در پرده ستارى خود بپوشان، و به عفوت از ما در گذر، و ما را در آن ماه نصب العين شماتت كنندگان مساز. و زبان طعنه زنندگان را بر ما مگشاى، و ما را به مهربانى بى‏پايان و فضل كاستى ناپذيرت به كارى بگمار كه سبب فرو نهادن و پوشاندن آن چيز شود كه در آن ماه بر ما نمى‏پسندى .
خدايا، بر محمد و آلش رحمت فرست، و مصيبت رفتن ماه ما را جبران كن، و روز عيد و روزه گشودنمان را بر ما مبارك ساز و آن را از بهترين روزهائى قرار ده كه بر ما گذشته است: جالبترين روزها براى عفو، و پاك كننده‏ترين روزها براى گناه و گناهان پنهان و آشكار ما را بيامرز.
خدايا، با بيرون رفتن اين ماه، ما را از گناهانمان بيرون آور، و همراه خارج شدنش ما را از بديهامان خارج ساز. و ما را از خوشبخت‏ترين اهل اين ماه بوسيله اين ماه، و از پرنصيب‏ترين ايشان در اين ماه و از بهره‏مندترين ايشان در اين ماه قرار ده .
خدايا، هر كس كه اين ماه را چنانكه شايسته رعايت است رعايت كرده، و حرمتش را چنانكه شرط نگهدارى است نگاه داشته، و به حدودش چنانكه شايسته قيام است بپاخاسته، و از گناهان خود، چنانكه حق پرهيزكارى است، پرهيز كرده، يا بوسيله تقربى بتو نزديكى جسته: كه تو را از خود راضى، و رحمتت را به او معطوف ساخته، پس مانند آنچه به او بخشيده‏اى از توانگرى خود بما ببخش، و چندين برابر آن را از فضل خود بما عطا كن. زيرا كه فضل تو كاستى نمى‏گيرد، و خزانه‏هايت نقصان نمى‏پذيرد، بلكه افزون مى‏شود، و كانهاى احسان تو، فانى نمى‏شود، و همانا كه بخشش گوارا، بخشش تو است.
خدايا بر محمد و آلش رحمت فرست، و مانند ثوابهاى آن كس را براى ما بنويس كه تا روز رستاخيز در آن ماه روزه داشته، يا در عبادت تو كوشيده است .
خدايا، در اين روز كه آن را براى مؤمنان عيد و شادى، و براى اهل ملت خود روز اجتماع و تعاون قرار دادى، پيش تو توبه مى‏كنيم: از هر گناهى كه مرتكب شده‏ايم، يا هر كار بدى كه از پيش فرستاده‏ايم، يا انديشه بدى كه در دل داشته‏ايم: توبه كسى كه خيال بازگشت به گناه در دل ندارد، و پس از توبه به خطا باز نمى‏گردد: توبه خالصى كه از شك و ريب پيراسته باشد. پس آن را از ما بپذير، و از ما خشنود شو، و ما را بر آن ثابت بدار .
خدايا،ترس از عذاب وعيد، و شوق به ثواب موعود را روزى ما ساز، تا لذت آنچه را كه از تو مسألت مى‏كنيم و شدت اندوه آنچه را كه از آن بتو پناه مى‏بريم در يابيم. و ما را نزد خود از توبه كنندگانى قرار ده كه محبتت را بر ايشان لازم ساخته‏اى، و بازگشتشان را به طاعت خود، پذيرفته‏اى. اى عادلترين عادلان.
خداوندا از تمامى پدران و مادران و اهل دین ما درگذر، چه آنها که در گذشته ‏اند و چه آنها که تا روز قیامت مى‏ آیند و باقى مى ‏مانند.
خدايا، بر محمد پيغمبر ما و آل او رحمت فرست، همچنانكه بر فرشتگان مقرب خود رحمت فرستادى. و بر او و آلش رحمت فرست، همچنانكه بر پيغمبران مرسلت رحمت فرستادى و بر او و آلش رحمت فرست، همچنانكه بر بندگان صالحت رحمت فرستادى، و بهتر از آن اى پروردگار جهانيان: چنان رحمتى كه بركتش بما برسد، و نفعش بما عايد شود و به موجب آن دعايمان مستجاب گردد، زيرا كه تو كريمتر كسى هستى كه بر او توكل كنند و بخشنده‏تر كسى هستى كه از فضلش مسئلت نمايند. و تو بر هر چيز قدرت بى‏نهايت دارى.

 نظر دهید »

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و وداع ماه رمضان

14 تیر 1395 توسط خدايار


جابر بن عبدالله انصاری، می گوید: در جمعه آخر ماه رمضان نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفتم، هنگامی که چشم آن حضرت بر من افتاد فرمود: ای جابر! این جمعه آخر ماه رمضان است. پس با آن وداع کن و بگو:«خدایا! این رمضان را آخرین روزه ما قرار نده و اگر چنین مقرّر کردی، ما را مورد رحمت خود قرار ده و محروممان مساز». هر کس این را بگوید، به یکی از دو امر نیکو می رسد: یا آنکه طول عمر می یابد و ماه رمضان بعدی را درک می کند، و یا آنکه مورد بخشش و رحمت خدا قرار می گیرد.

 نظر دهید »

کلام مقام معظم رهبری

14 تیر 1395 توسط خدايار


مقام معظم رهبری درباره وداع با ماه مبارک رمضان می فرماید: «امام سجاد علیه السلام در دعای وداع ماه رمضان، آنچنان از فراق این ماه می نالد که بارها و بارها بر ماه رمضان درود می فرستد: السلام علیک. اینجا سلام، به معنای بدرود و به معنای خداحافظی کردن با ماه رمضان عزیز و با این روزها و شب های نورانی است. خداحافظی با این قطعه بهشتی از زمان عمر ما و از طول دوران سال، یعنی ماه رمضان است. عزیزان من! این ذخیره تقوا را که در ماه رمضان به دست آوردیم… باید حفظ کنیم، این محصول بسیار ارزشمندی است».

 نظر دهید »

وداع جانکاه

14 تیر 1395 توسط خدايار


امام سجاد علیه السلام در بخشی از دعای وداع ماه رمضان می فرماید: «اکنون این ماه بعد از آنکه پایانش فرا رسید، از ما جدا شد و تنهایمان گذاشت و ما این ماه را وداع می کنیم». وداع با این ماه، وداع جانکاه و دشواری است که اهل رمضان را دچار غم و اندوه می کند. اهل معنا، در این ماه خیرشان بیشتر شد و کسانی که گرفتار گناه بودند، کمتر به گناه آلوده شدند. پس با ماه مبارکی وداع می کنیم که رفتنش برای ما دشوار است و غمگینمان می کند. ماهی که ماه رحمت خداوندی بود و هر لحظه اش، خیری برای ما به ارمغان می آورد.

 نظر دهید »

مهمان بی زحمت

14 تیر 1395 توسط خدايار


امام سجاد علیه السلام در بخشی از دعای وداع ماه رمضان می فرماید: «سلام بر تو که در هنگام وداع، ما احساس خستگی نکردیم». ایشان در بخش دیگری از این دعا می فرماید: «سلام بر تو! پیش از آنکه بیایی، ما انتظارت را می کشیدیم و اکنون هم که می خواهی بروی، ما را غمگین کرده ای. سلام بر این مهمان گران قدری که به برکت آن، خداوند بسیاری از بلاها را از ما برداشت و خیلی از برکات را به ما بخشید».

 نظر دهید »

ماه بی پایان

14 تیر 1395 توسط خدايار

 

اگر پی آمدهای معنوی رمضان را در غیر این ماه هم حفظ کنیم، گویا ماه پربرکت رمضان پایانی نخواهد داشت. وداع با ماه رمضان، هرگز به معنای وداع با ویژگی های ارزشمند این ماه نیست. بنابراین، اگر صفات پسندیده ای چون پهن کردن سفره اطعام، حضور در محافل دینی، قرائت قرآن، شب زنده داری و پرهیز از محرمات را حفظ کنیم، می توانیم همواره و تا رمضان بعد، از پی آمدهای معنوی آن بهره ببریم.

 نظر دهید »

آمرزش؛ رهاورد رمضان

14 تیر 1395 توسط خدايار


ماه مهمانی خدا، ماه آمرزش و پاکی از پلیدی هاست. از این رو، امام سجاد علیه السلام در وداع با این ماه مبارک می فرماید: «درود بر تو ای همسایه ای که دل ها بر اثر عبادت و بندگی در آن نرم و فروتن گردید و گناهان بر اثر آمرزش و عفو خدای بزرگ در آن کم شد. درود بر تو! چه بسیار گناهان را محو کردی و چه بسیار زشتی ها را پوشاندی».

 نظر دهید »

رجاء سعه وقت

13 تیر 1395 توسط خدايار

 

از موانع بزرگ یقضه و بیداری که اسباب نسیان مقصد و نسیان لزوم سیر شود،و اراده و عزم را در انسان می میراند،آن است که انسان گمان کند ، وقت برای سیر، وسیع است. واین حال طول امل، و درازی رجاء ، وظن بقاء،و امید حیات ، و رجاء سعه وقت، انسان را ازاصل مقصد که آخرت است،و لزوم سیر به سوی او، ولزوم اخذ رفیق،وزاد طریق، باز می دارد و انسان به کلی آخرت را فراموش می کند، و مقصد از یاد انسان می رود

امام خمینی ره

 نظر دهید »

صبح شیعه ها

13 تیر 1395 توسط خدايار

شیعه ها سه تا صبح دارند؛

یکی صبح خلقت حضرت آدم،یکی صبح ظهور حضرت ولی عصر عجل الله، یکی هم صبح قیامت.
هر روز صبح که از خواب بی دار می شوی، قیامت است. تمرین کن تا هر روز قشنگ تر شود.
اگر توجه داشته باشی، رشد می کنی.

حاج محمد اسماعیل دولابی

 نظر دهید »

سنت استدراج

13 تیر 1395 توسط خدايار

انسان نباید از اینکه خداوند عیوب او را پوشانده مغرور شود و خیال کند که همیشه بدیهای او مستور می ماند.چه بسا خداوند در همین دنیا آنها را فاش کند و اگر در این دنیا هم با لطف و احسان خود فاش نکرد در قیامت (روزی که باطن افراد ظاهر می شود) آشکار کند. لذا ائمه (علیهم السلام) همانطور که در دعای شعبانیه نقل شده از خدا می خواستند که: “الهی لا تفضحنی یوم القیامه علی روس الاشهاد” .و چه بسا افرادی که در اثر نعم الهی گرفتار استدراج می شوند ، “و سنستدرجهم من حیث لا یعلمون". پس نباید ما بخاطر تمجیدهای مردم و ستر الهی و اعطای نعم او از قضاوت صحیح در مورد خود غفلت نماییم.

نایب امام زمان، امام خامنه ای

 نظر دهید »

نصایح علامه حسن‌زاده آملی در ارتباط با استفاده از شبکه‌های اجتماعی و افراد عضو در این شبکه‌ها به‌شرح زیر است:

13 تیر 1395 توسط خدايار

1 - حق را با یاد کردن و تکرار کردنش زنده کنید.
2 - باطل را با ترک کردنش نابود کنید.
3 - از تصاویر حرام و غیرشرعی پرهیز کنید.
4 - از بحث‌های بیهوده بپرهیزید.
5 - از جوک‌هایی که دین و عبادات و مقدسات و اشخاص و ملت‌ها و قومیت‌ها را مسخره می‌کند، بپرهیزید.
6- مصدر نقل شایعات نباشید و قبل از نقل و انتشار هر حدیث یا روایت یا داستان و خبری از صحت آن مطمئن شوید.
7- بگذارید آن کلامی که می‌فرستید به‌نفع شما گواهی دهد نه علیه‌تان.
8- خودتان را کلید خیر و قفل شر قرار دهید.
9- هر متنی و پیامی که می‌فرستید به‌منزله تأیید و با امضای شماست. نگو که به من رسیده و کپی کرده‌ام.
10- تمام سعی خودتان را برای استفاده بهینه از این تکنولوژی به کار بگیرید و از آن برای دعوت الی اللّه و امر به معروف و نهی از منکر و آموزش مسائل دینی و فرهنگی و علمی و آموزشی استفاده کنید یعنی به‌عنوان یک اصلاحگر به‌تمام معنا، و نیت خودتان را درست و خالصانه کنید.
11- برای بیان حق مجاملات و رودربایستی را کنار بگذارید٬ دین و حق بر هر چیز مقدم و شایسته‌تر هستند.
12- تصویر پروفایل شما و پیام‌هایتان معرف شخصیت شماست.

 نظر دهید »

حول و قوه الهی در وجود خود توست

13 تیر 1395 توسط خدايار

انسان وقتی نمی داند حول و قوه الهی در وجود خودش می باشد به آسمان و زمین می زند و از این و آن کمک می خواهد، ولی وقتی دید در وجود خودش است خودکار می شود.

حاج محمد اسماعیل دولابی

 نظر دهید »

نجوابامولا...

13 تیر 1395 توسط خدايار

حالم بد است نبض مرا یک نگاه کن / آه ای طبیب حال مرا رو به راه کن.
دستی بکش بر این سر شوریده لااقل / لطفی به شرم روی غلام سیاه کن.
ما را قسم به زلف رهایت رها مکن/ ما را به زیر سایه خود در پناه کن …

 نظر دهید »

کلام آیت الله جوادی آملی در خصوص شهید تورجی زاده:

13 تیر 1395 توسط خدايار

به نقل از شهید سید محمد حسین نواب (روحانی وارسته‌ای که در سال ۷۳ در منطقه بوسنی به شهادت رسید)
تعریفش را از برادرم که همرزم او بود زیاد شنیده بودم، یک‌بار یکی از نوارهایش را گوش دادم؛ حالت عجیبی داشت.
از آنچه فکر می‌کردم زیباتر بود؛ نوایی ملکوتی داشت؛ بعد از آن همیشه در حجره به همراه دیگر طلبه‌ها نوارهایش را گوش می‌کردیم.
بسیاری از دوستان مجذوب صدای او بودند، دعای کمیل و توسل او مسیر زندگی خیلی از افراد را عوض کرد.
شب بود که به همراه چند نفر از دوستان دور هم نشسته بودیم، دعای توسل شهید تورجی زاده در حال پخش بود، هر کس در حال خودش بود، صدای در آمد بلند شدم و در را باز کردم، در نهایت تعجب دیدم استاد گرامی ما حضرت آیت الله جوادی آملی پشت در است؛ با خوشحالی گفتم بفرمایید.
ایشان هم در نهایت ادب قبول کردند و وارد شدند، البته قبلاً هم به حجره‌ها و طلبه‌هایشان سر می‌زدند.
سریع ضبط را خاموش کردیم، استاد در گوشه‌ای از اتاق نشستند، بعد گفتند :
اگر مشکلی نیست ضبط را روشن کنید.
صدای سوزناک و نوای ملکوتی او در حال پخش بود.
استاد پرسیدند: اسم ایشان چیست؟
گفتم : محمد رضا تورجی زاده.
استاد پس از کمی مکث فرمودند :
ایشان (در عشق خدا) سوخته اس

 نظر دهید »

وصیت‌نامه شهید محمد تورجی زاده

13 تیر 1395 توسط خدايار

الحمدالله رب‌العالمین، شهادت می‌دهم که معبودی جز الله نیست و برای رشد انسان‌ها پیامبرانی فرستاده که نبی اکرم محمد ابن عبدالله خاتم آنان است.
او نیز برای استمرار راه صحیح این امت و عدم انحراف از مبانی عالیه اسلام حضرت علی (علیه السلام) را به عنوان ولی و وصی بعد از خود معرفی نمود.
شهادت می‌دهم قیامت حق است و میزانی برای سنجش اعمال وجود دارد. بهشت و دوزخ حق است و اجر و جزایی در پی اعمال است.
امشب که قلم بر کاغذ می‌رانم، انشا الله هدفی جز رضای دوست و انجام وظیفه ندارم؛ در راه وظایفی که بر عهده‌ام گذاشته شده از ایثار جان و … هیچ دریغی ندارم.
زمانی که قدم اول را در این راه برداشتم به نیت لقای خدا و شهادت بود، امروز بعد از گذشت این مدت راغب‌تر شده‌ام که این دنیا محلی نیست که دلی هوای ماندن در آن را بنماید.
خدایا شاهدی که لباس مقدس سپاه را به این عشق و نیت به تن کردم که برای من کفنی باشد آغشته به خون.
خدایا همیشه نگران بودم که عاملی باشم برای ریخته شدن اشک چشم امام عزیز.
اگر در این مدت بر این نعمت بزرگ شکری درخور نکردم و یا از اوامرش تمردی نمودم بر من ببخش.
خدایا معیار سنجش اعمال خلوص است. من می‌دانم اخلاصم کم است، اما اگر مخلص نیستم امیدوارم.
اگر گناه و معصیت کورم کرده، بینای رحمتم. با لطف و کرم خود مرا دریاب که با لیاقت فرسنگ‌ها راه است.
هم رزمانم، سخنی با شما دارم. همیشه گفته‌ام :
بسیجی‌ها، سپاهی‌ها … این لباسی که بر تن کرده‌اید خلعتی است از جانب فرزند حضرت زهرا (سلام الله علیها) پس لیاقت خود را به اثبات برسانید.
نظم در امور را سرلوحه خود قرار دهید. روز به روز بر معنویت و صفای روح خود بیفزایید، نماز شب را وظیفه خود بدانید، حافظی بر حدود الهی باشید، در اعمال خود دقت کنید که جبهه حرم خداست؛ در این حرم باید از ناپاکی‌ها به دور بود.
عزیزانم، امام را همچون خورشیدی در بر بگیرید، به دورش بچرخید، از مدارش خارج نشوید که نابودیتان حتمی است.
پدر و مادرم سخن با شما بسي مشكل است F-7ميدانم اين داغ با توجه به علاقه‌ای كه به من داشته‌اید بسيار سخت است. پدرم مبادا كمر خم كنيد. مادرم مبادا صداي گریه‌ی شما را كسي بشنود.
پدر و مادرم همان‌طور كه قبلاً مقاوم بوديد در اين فراز از زندگی‌تان نيز صبر كنيد وبا صبرتان دشمن را به ستوه آوريد، دوست دارم جنازه‌ام ملبس به لباس سپاه بوده و به دست شما در قبر گذارده شود؛ مرا از كودكي خود از محبان حسين (ع) و زهرا (س) تربيت كرديد. از طعن دشمنان نهراسيد.
نهايت و اوج محبت فاني شدن در راه معشوق است و من فاني في الله هستم. همه بايد برويم كه انالله و اناالیه راجعون. فقط نحوه‌ی رفتن مهم است وبا چه توشه‌ای رفتن.
برادر و خواهرانم :
در زندگی خود، جز رضای حق را در نظر نگیرید، هرچه می‌کنید و هر چه می‌گویید با رضای او بسنجید؛ به خاطر یک شهید خود را میراث خوار انقلاب ندانید.
اگر نتوانستم حق فرزندی و برادری را برای شما ادا کنم حلالم کنید. من همه را بخشیدم، اگر غیبت و تهمت و … بوده بخشیدم؛ امیدوارم شما هم مرا عفو نمایید.
ببخشیدم تا خدا هم مرا ببخشد.
اگر جنازه‌ای از من آوردند دوست دارم روی سنگ قبرم بنویسید :
یا زهرا (علیها السلام).
از طرف من از همه فامیل حلالیت بطلبید.
خدایا سختی جان کندن را بر ما آسان فرما.
در آخرین لحظات چشمان ما را به جمال یوسف زهرا (علیهاالسلام) منور فرما.
خدایا کلام آخر ما را یا مهدی و یا زهرا قرار بده.
خدایا در قبر مونسم باش که چراغ و فرش و مونسی به همراه ندارم.
خدایا ما را از سلک شهیدان واقعی که در جوار خودت در عرش الهی در کنار مولا حسین (علیه السلام) هستند قرار بده.
والسلام _ محمد رضا تورجی زاده

 نظر دهید »

مولانا چگونه از رمضان می‌گوید؟

13 تیر 1395 توسط خدايار

می بسازد جان و دل را بس عجایب دان صیام / گر تو خواهی تا عجب گردی عجایب دان صیام

روزه چون روزت کند روشن دل و صافی روان / روز عید وصل شه را ساخته قربان صیام

در صیام ار پا نهی شادی‌ کنان نه با گشاد / چون حرام است و نشاید پیش غمناکان صیام

در حدیث قدسی آمده است “الصوم لی و انا اجزی به” به معنای روزه برای من است و من خودم به آن جزا می‌دهم. در همین راستا معلم و مرشد مولانا برهان الدین محقق ترمذی گفته است: بهتر از روزه داشتن عبادتی نیست. مولانا نیز ماه رمضان را به دیده‌ ماهی پربرکت می‌بیند.

دیدی هنر خوردن بنگر هنر روزه / بربند دهان از نان کآمد شکر روزه

بربند میان زودتر کآمد کمر روزه / آن شاه دو صد کشور تاجیت نهد بر سر

 مولانا در مورد عید فطر به جای خوشحالی از رفتن ماه رمضان این عید را چنین تبریک می‌گوید:

عید بر عاشقان مبارک باد / عاشقان عیدتان مبارک باد

عید ار بوی جان ما دارد / در جهان همچو جان مبارک باد

بر تو ای ماه آسمان و زمین / تا به هفت آسمان مبارک باد

عید آمد به کف نشان وصال / عاشقان این نشان مبارک باد

 نظر دهید »

هفت ثانیه بیشتر زندگی نمی کنیم.

10 تیر 1395 توسط خدايار

هفت ثانیه بیشتر زندگی نمی کنیم، همین که می گویی آمدم به دنیا از دنیا رفته ای، تا بیایی بگویی آمدم دهنت را بسته اند، حالا گسترش وجودی انسان است که وقتی که این هفت ثانیه تکثر پیدا می کند سی سال، چهل سال، پنجاه یا هفتاد سال، دویست سال، پانصد سال، عمر گسترش پیدا می کند، یکی را می بینی هفت ثانیه اش در ده سالگی تمام می شود، به مانند شمع می ماند، بستگی به آن آثار روغنی دارد که به نخ می رسد، اگر آثار روحانی اش خوب نباشد زود تمام می شود، ظرفیتش با پنج یا ده سال تمام می شود، همین که بگویی آمدم در آمدم گفتنت تمام است و رفته ای، اثری از تو نیست، همه اش مثل شبه است، محصول خیال است، سوال کردیم که آیا همین هفت ثانیه کیفیت زندگی ابدی را تعیین می کند؟ فرمودند: بله اما هفت ثانیه به روزی پنجاه هزار سال هفت ثانیه است، هر یک روز قیامت پنجاه هزار سال است، آن وقت عمر ما در این پنجاه هزار سال می شود هفت ثانیه، و باز هم آن پنجاه هزار سال را برای ما مثال زده اند، ظاهرش را گفته اند پنجاه هزار سال و باطنش معلوم نیست که این چه پنجاه هزار سالی است، اگر پیغمبر (ص) قرار بود همه چیز را بگوید مردم همه دیوانه می شدند، دین قبول نمی کردند.
یدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَی الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَهٍ مِمَّا تَعُدُّونَ - 5 سجده - فرشتگان و روح (فرشته‎ی مخصوص) ‌به سوی او عروج می كنند؛ در آن روز كه مقدارش 50 هزار سال است .
امام صادق ع: حاسبوا انفسكم قبل ان تحاسبو علیها فان للقیامة خمسین موقفاً، كلّ موقفٍ مقداره الف سنةٍ - نفس خود را حسابرسی كنید پیش از آنكه در قیامت از شما حسابرسی كنند ؛ زیرا در قیامت پنجاه موقف و ایستگاه است كه هر یك (مقدار) هزار سال طول می كشد. (كلینی، محمد بن یعقوب، الكافی، ج8، ص 143، ح 108)
این زندگی دنیا مثل این است که به شما بگویند برو دستت را بزن به دیوار و برگرد، کلا همین است، حالا باید ببینی در این وسط چه دیده ای، آنطرف که بروی می گویند چه دیده ای، چه عملی داری، هرچه دیده ای و هر عملی که کرده ای در وجودت می افتد و آنجا در آیینه ات نشان می دهی، بهشتی ها آنجا در عقل هستند، و آنهایی که در جهنم هستند در خیال هستند، مثل اینکه می گوید خیال کردم اینطوری شد خیال کردم این چنین است، دلم اینطور گفته، دلم این را می خواهد می شود حیات حیوانی، در جنگ و اختلاف، اما کسی که عقل دارد می گوید هرچه خدا بخواهد، می گوید ان شاء الله، لا حول ولا قوه الا باالله.

آیه الله حسن زاده آملی

 نظر دهید »

خودت خودت را امتحان کن.

10 تیر 1395 توسط خدايار

وقتی دست به کسی می دهید و با یکی هستید، ایمان داشته باشید و همانجا بایستید، بالاخره کار درست می شود، تا خدا تشخیص بدهد کارت را، ما نمی توانیم تشخیص بدهیم، بحث، بحث عنایت است، بحث وجود است، به نماز و طاعت و روزه و اینها که نیست، شما بیست و چهار ساعت دعا بخوان، یا در مکه باش، این کار را بکن آن کار را بکن اما وقتی مقام آن را نداری چه فایده ای دارد، هر شب نماز شب بخوان خب همان که هست همان است، هیچ تغییر وجودی در وجودش اتفاق نمی افتد، پرسیدیم کلید کار چیست؟ فرمودند: از آن طرف باید عنایت بشود، ما اگر محبت اهل بیت (ع) را نداشته باشیم شبی هم هزار رکعت نماز بخوانیم چه فایده ای دارد، خب وقتی انسان نماز می خواند باید محبت خدا را در وجود خودش بیشتر ببیند، وقتی با این نماز ها وجودت به خدا نزدیک نمی شود خب چه فایده ای دارد، باید ببینی کجای کارت خراب است خودت را اصلاح کنی، این است که می گوید اگر هزار بار توبه شکستی باز آی، خودت خودت را امتحان کن، نگذار دیگران امتحانت کنند، خودت چشم خودت را امتحان کن، خودت گوش خودت را امتحان کن، نگذار پرونده ات برود به آن دنیا آنجا امتحانت کنند، حداقل انسان به بدی خودش پیش خودش اقرار داشته باشد، مثلا یکی را به دادگاه می برند، به تمام گناهان خودش اقرار می کند لذا مثلا می گویند از سر تقصیراتت گذشتیم، اما اگر بیایی بگویی من این کار را نکردم آن کار را کردم و… مسئله را بپیچانی، می گویند سه ماه زندان باش تا دوباه به پرنده ات رسیدگی شود.

 نظر دهید »

جسمت باید در اختیار تو باشد نه تو در اختیار جسمت.

10 تیر 1395 توسط خدايار

باید کاری کنیم که اعضای بدنمان، یعنی آنهایی که از بیرون دریافت دارند و می گیرند، متوجه باشند که در اختیار ما باشند، بی اختیار نگیرند، یعنی چشمت در اختیار تو باشد نه اینکه تو در اختیار چشمت باشی، گفتیم پس چشم نباید ببیند؟ فرمودند: دیدن و ندیدن مهم نیست، مهم این است که روی قلبت تاثیر نگذارد این شرط است، شما اگر مقام انسانیت و مقام آدمیت را داشته باشید دنیا تاثیری روی شما نمی گذارد، مثلا الان یک نفر اینجا مریض باشد، زیبا ترین دختر را برایش بیاور، نمی خواهد اما داروی تلخ بیاور، آن را می طلبد، همه اینها باعث شده خودمان و مریضیمان را فراموش کنیم، اینها شده اند مثل مُسَکِن، باید از خدا بخواهی که به تو عنایت بشود، کار را نباید سخت بگیری که آن را نبینم آن را نخورم و… البته مراقبت و مواظبت باید داشته باشی اما از خدا کمک بخواهی تاخودش کار را درست کند، باید واگذار کنی به او، به خدا بگویی که من خودم نمی توانم، حریف خودم نمی شوم تو دست من را بگیر، شما وقتی خودت کار را دست می گیری که مثلا نگاهت را کنترل کنی بالاخره فراموش می کنی و نگاه می کنی بعد می بینی حالت بد است، فراموش می کنی نگاه هایی را که کرده ای، کار باید از داخل درست بشود، الان در عرفانهای ما می خواهند کار را از بیرون اصلاح کنند، و این هم نمی شود، باید عنایت باطنی باشد، وجودت باید به یک وجود بی نهایت وصل بشود، تا آزاد بشوی، شما تا وقتی که وجودت ضعیف است و کم داری حتما گرفتار هستی، تنها با یک نگاه کردن به یک خانم، همه تصویرش در ذهنت می آید، همان یک نگاه اول کافی است دیگر نیاز به نگاه دوم نداری، بعد خودت را گول می زنی که نگاه نکنم، چون همه تصویرش وارد شده است، باید قلبت قبول نکند، یک کلمه از نماز اگر وارد قلبت بشود آزاد می شوی، یک کلمه هم حرام وارد قلبت بشود کارت را خراب می کند و همه بساطت را به هم می ریزد.

نباید خودت را اذیت کنی، باید مراقبت داشته باشی، توقع بی جا هم از خودت نداشته باشی، خودت را ببخشی، دیگران را ببخشی، تا خدا هم ببخشد، اگر سخت بگیری که چرا من نرسیدم چرا من زمین خوردم و فلان و فلان، کار درست نمی شود، بگو خدایا ما می خواهیم بندگی کنیم هر طور رضایت تو هست ما را موفق کن، اگر راضی هستی در جهنم باشم چشم و اگر راضی هستی در بهشت باشم باز هم چشم، یعنی هر چه که در سر راهت می گذارد به نفعت است که می گذارد، باید حواست جمع باشد، چه سختی و چه راحتی، می خواهد اصلاحت کند، مثلا انسان مریض می شود فکر می کند که مریضی بد است، غافل است که اگر مریض نمی شد در محل گناه قرار می گرفت گناه می کرد، آن طرفش را نمی بیند.

شب آخر ، که قرار بود امام حسین (ع) فردایش شهید شوند به یاران فرمودند آزاد هستید بروید، بحث لفظ که نیست بلکه بحث اتصال وجودی است، یک سری از چادر حضرت رفتند و یک سری هم که در لشکر شمر بودند اما به وجود امام حسین (ع) وصل بودند در آخرین لحظه برگشتند و آمدند، چون وجودشان با وجود اهل بیت (ع) ارتباط داشت.

وقتی دست به کسی می دهید و با یکی هستید، ایمان داشته باشید و همانجا بایستید، بالاخره کار درست می شود، تا خدا تشخیص بدهد کارت را، ما نمی توانیم تشخیص بدهیم، بحث، بحث عنایت است، بحث وجود است، به نماز و طاعت و روزه و اینها که نیست، شما بیست و چهار ساعت دعا بخوان، یا در مکه باش، این کار را بکن آن کار را بکن اما وقتی مقام آن را نداری چه فایده ای دارد، هر شب نماز شب بخوان خب همان که هست همان است، هیچ تغییر وجودی در وجودش اتفاق نمی افتد، پرسیدیم کلید کار چیست؟ فرمودند: از آن طرف باید عنایت بشود، ما اگر محبت اهل بیت (ع) را نداشته باشیم شبی هم هزار رکعت نماز بخوانیم چه فایده ای دارد، خب وقتی انسان نماز می خواند باید محبت خدا را در وجود خودش بیشتر ببیند، وقتی با این نماز ها وجودت به خدا نزدیک نمی شود خب چه فایده ای دارد، باید ببینی کجای کارت خراب است خودت را اصلاح کنی، این است که می گوید اگر هزار بار توبه شکستی باز آی، خودت خودت را امتحان کن، نگذار دیگران امتحانت کنند، خودت چشم خودت را امتحان کن، خودت گوش خودت را امتحان کن، نگذار پرونده ات برود به آن دنیا آنجا امتحانت کنند، حداقل انسان به بدی خودش پیش خودش اقرار داشته باشد، مثلا یکی را به دادگاه می برند، به تمام گناهان خودش اقرار می کند لذا مثلا می گویند از سر تقصیراتت گذشتیم، اما اگر بیایی بگویی من این کار را نکردم آن کار را کردم و… مسئله را بپیچانی، می گویند سه ماه زندان باش تا دوباه به پرنده ات رسیدگی شود.

در این راه باید دعا کنی که خداوند عنایتش را بر ندارد که اگر بردارد بدبخت و بیچاره می شوی، دیگر هیچ چیزی جوابت نمی دهد، لذا هر لحظه باید از خدا کمک بگیریم، گفتیم یعنی انسان باید خودش را با فهمیدن دلیل خلقتش فدا کند؟ فرمودند خداوند در این است که شما در انتظار خدا باشید، او بیاید پیدایت کند، مثلا حضرت اسماعیل می خواست خود را فدا کند، خدا گفت که نه من باید خودم انتخاب کنم و امام حسین (ع) را انتخاب کرد. #چاره_کار
و در آن لحظات آخر که امام حسین (ع) خنده کردند، آنجا خداوند حالیشان کرد که همه این صبر و طاقتی که بچه ات را کشتند و زن ها را اسیر کردند، مَنِ خدا صبر و طاقت کردم نه تو، آدم آخرین لحظه این ها را می فهمد، مثلا اگر تو خوبی، خدا خوب بوده نه تو، او از طریق تو خوبی را ظهور داده.

از ایشان در مورد کار فرهنگی در اینترنت سوال کردیم ؟ فرمودند: باید تا جایی که می توانید بروید، ما اینجا آمده ایم برای پیام رسانی، برای کمک، تا به هر نحوی آنها را برگردانیم، و اما اینکه گفتیم در این راه خاص، به کسی کاری نداشته باشید منظور شما هستید که در خط هستید مباحث وجودی را برای کسی که وجود ندارد نباید تعریف کنید، کسی که گمراه است گمراه تر می شود، برای کسی باید گفته شود که در خط است و اطاعت می کند.
بعضی افراد اصرار می کنند که ما ذکر یا چهله می خواهیم در صورتی که نیاز ندارند چون در حقیقت نمی خواهند چون هیچ تغییری در آنها ایجاد نمی شود انگار که یک چیزی را حرام کرده باشی، طرف باید تشنه باشد، مثلا اگر شما در زندگی سال خمسی ندارید، انفاق ندارید، گذشت ندارید، بزرگواری ندارید، خب پس چه تشنگی در وجود شما هست، انسان وقتی تشنه است که اینها را رعایت کند، بالاخره یک سری گذشت باید داشته باشد، همیشه دیگران را مقصر نکند، خودش را مقصر کند، مثلا اگر با کسی دعوایت شد و او تو را زد، یعنی تو مقصر بودی که شل آمدی، و اگر هم تو زور گفتی و او را زدی، اینجا دوطرفه مقصر هستی، اگر تو را زد که از بی عقلی خودت بوده، و اگر هم او را زدی باز از بی عقلی خودت بوده و در هر صورت تو مقصری.

همه کسانی که در این راه به حرکت می افتند همه خوبند منتها برای ما توقف پیش می آید، بخواهی یا نخواهی به سوی مرگ در حرکت هستیم، به سوی ترک جسم در حرکت هستیم، حالا هر کس ایمان بیاورد راحت تر است، و هر کس ایمان نیاورد به زور و به سختی جان می کند، سوال کردیم این اعمالی که انجام می دهیم چه وقت اثرش را می گذارد؟ فرمودند: دنیا، محبت بچه، همسرت، خودت، جسمت، پدر و مادر و…. همه اینها سنگینی دنیاست، مثل اینکه انسان زیر خاک باشد، صد متر خاک رویش باشد، با یک مقدار پس زدن این خاک تمام نمی شود، باید آنقدر اینهارا با این اعمال کنار بزنی تا اینکه بالاخره قلبت باز بشود، گفتیم که پس با این گناهانی که پیش می آید باید همیشه توبه کنیم: فرمودند اینها گناه نیستند، گناه این است که امیدت از خدا قطع بشود، این هایی که می گوییم گناه، اینها بروزات خرابی باطن ما است، همیشه یادمان باشد خدا بزرگ تر است، می بخشد، گناه یعنی نا امیدی، و در این راه هم باید تمام سعی خود را بکنیم.

انسان باید به جایی برسد که قبل از وقوع واقعه، واقعه به او الهام بشود، که روی حرف دیگران حساب نکنید، مثلا الان یک نفر می گوید برویم مشهد، باید آنچنان عنایت به تو شده باشد که تو همین الان خودت را با او در مشهد ببینی، لذا اگر دیدی می فهمی که رفتنی هستی و اگر ندیدی می فهمی که این سفر جور نمی شود، مثلا یک نفر می گوید با ماشین برویم به جایی، حالا شما هرچه نگاه می کنی می بینی که با او به جایی نمی روی، و با اینکه می دانی نخواهی رفت می گویی خیلی خوب می رویم، او خودش یک اتفاقی پیش پایش می افتد که منصرف می شود، او آدم خوبی است اما حرفش حرف نیست، چون نمی گوید اگر خدا بخواهد و از خدا کمک نمی گیرد سفرش جور نمی شود، گفتیم که بعضی ها عادت کرده اند به گفتن ان شاالله: فرمودند: اینطوری خیر، مثلا از یکی می پرسید که احوالت چطور است، می گوید الحمد لله، حالا باید ببینی آیا او در مقام الحمد لله است آیا در مقام شاکریت است و آیا وجودش در مقام الحمد لله است یا خیر.

آیه الله حسن زاده آملی

 نظر دهید »

چه باید کرد؟

10 تیر 1395 توسط خدايار


سوال کردند ما باید چه کارکنیم؟ فرمودند: اول باید تفکر داشته باشید، دوم باید الگو سازی کنید یعنی سیره معصومین (ع) را مطالعه کنید، حالاتشان و رفتارشان، بر حرکاتتان کنترل داشته باشید، اگر کاری می کنید، برای رضای خدا بکنید تا وجودتان زنده بشود، ما باید کاری کنیم که سبک بار و سبک حال بشویم، وجود ما سنگین است، باید زحمت بکشیم، به یک سال و دوسال که راه باز نمی شود، یک وقت هست که شش یا هفت سال طول می کشد، بعد به آن چیزی که دلت می خواست برسی می بینی به یک مرحله بالاتر باید بروی، این که تو در نظر داری نبوده، چون ما کوتاه نظر هستیم، مثل انسانها که در دنیا مال جمع می کنند باز می بینی بیشتر و بیشتر می خواهند، مثلا دختر در بچگی به عروسک راضی است، بزرگ که می شود دیگر آن را نمی خواهد، انسان همیشه در حرکت است. #چاره_کار
باید سعی کنیم که خدا را از خودمان راضی کنیم، تا خدا رابطه ما را با بنده ها درست کند، اینکه ما با دیگر بنده ها مشکل داریم، خب بنده، یکی اش هم خود ما هستیم، ما با خودمان مشکل داریم، بعد با شوهرمان، بعد با پدر مادرمان، بعد با بچه مان، با همه چیز مشکل داریم، اما رابطه را با خدا که حل کنیم، خدا رابطه مان را با دیگران حل می کند، وقتی یک نفر در خانواده خوب بشود و عاقل بشود، کم کم این عقل سرایت می کند، بقیه هم در کنار او خوب می شوند، مثل خورشیدی که می تابد همه را می گیرد به خوب و بد کار ندارد، سوال کردند که فرزند خردسالم شیطنت بیش از اندازه ای دارد درس را هم نمی فهمد، فرمودند: خب این شیطنت باید باشد کودک را خیالش به بازی می گیرد،برای اینکه کمی آرامتر بشود، یک قرآن کوچک به بازوی راستش ببندید و کمی هم تربت سید الشهداء (ع) را در آب حل کنید بدهید.

آیه الله حسن زاده آملی

 نظر دهید »

کسی که واجبات را اول وقت انجام ندهد راه برایش باز نمیشود.

10 تیر 1395 توسط خدايار

سوال کردیم مطالب شما را خیلی از افراد می خوانند اما توصیه شما برای کسی که می خواهد از ابتدای کار شروع کند چیست ، فرمودند : توصیه ما این است که این فرد همیشه با وضو باشد ، واجباتش را اول وقت انجام بدهد و روزی هم یک غسل توبه انجام بدهد ، همینها برایش کفایت می کند که راه برایش باز شود ، مثلا حداقل نمازش را اول وقت بخواند ، صبح و ظهر و شب اول وقت بخواند .
قال الامام الصادق ـ علیه السّلام ـ : قال الله تبارِکَ و تعالی ما تَحَبَّب الَیَّ عبدی باحبّ مِمّا افترضتُ علیه.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند : خداوند می فرماید هیچ بنده ای با چیزی بهتر از دوست داشتن و انجام فرائض و واجبات، با من اظهار دوستی نکرد.«الکافی، ج ۲، ص ۸۲
سوال کردیم تفکر هم داشته باشد ؟ فرمودند : تفکر خودش می آید دیگر ، انسان تا اول واجباتش را انجام ندهد اصلا راه برایش باز نمی شود ، راه ما را واجبات ما است که باز می کند حالا ما واجبات را انجام نمیدهیم بعد دنبال یک چیز دیگر می گردیم ، تا خدا به بندگی قبولمان نکند راه را برای ما باز نمی کند ، باید اول درما ببیند ، مثلا شما از یک مغازه ای که جنس نسیه می خواهی ببری وقتی می بیند حسابت درست است بعد می گوید از امروز هرچقدر خواستی بیا وببر ، سوال کردیم در مورد خمس چطور ، آیا اول باید مالشان را پاک کنند ، فرمودند : انسان وقتی بخواهد نماز اول وقت بخواند اول باید لقمه حلال بخورد دیگر ، بالاخره باید سال داشته باشند و به هر حال هر کسی بخواهد در این راه حرکت کند باید رعایت کند دیگر ، لقمه ای که در خانه اش می خورد را صاف کند درست کند ، گفتیم اگر اینکار را نکند چطور ، فرمودند : جواب نمیدهد دیگر و تبدیل به عادت می شود ، هر چیزی یک ظاهری دارد و یک باطنی لذا انسانها که واجبات را انجام می دهند و لقمه حلال می خورند چون می خواهند وارد باطنشان شوند لذا باطن چیز کثیف را قبول نمی کند ، الان شما حساب کن انسانهایی که حرام می خورند یا حرام انجام می دهند اینها که اصلا رد هستند اما انسانهایی که در حلال هستند اینها در امتحان هستند ، گفتیم کسانی که در حرام هستند بطور کلی رد هستند ؟ فرمودند : آنها هیچ ما با آنها کاری نداریم ، آنهایی که در خط نیستند با آنها حرفی نداریم ، اما ماها که ادعای موئمن بودن می کنیم و نماز می خوانیم روی حرف قرآن با ما است که آیا ما صدای قرآن را می شنویم آیا حرفهای قرآن را با چشم قلب می توانیم بشنویم که چی می گوید آیا فهم قرآن در فهم ما و عقل قرآن در عقل ما می افتد اصلا اثر قرآن در ما می افتد ، گفتیم آیا اینها مسایل مشکل و بالایی نیست ، فرمودند : خیر هیچی نیست ، ما انسانیم ، خب ما روی خودمان کار نکردیم اصلا هرکاری برای ما پیش و پا افتاده است ، اصلا بندگی پیش و پا افتاده است ما از خط خارجیم ، شما تا وقتی حرفهای ما را نفهمیدی به نوشته در نمی آوری و لذا ما باید حرف و منظور نماز و قرآن را بفهمیم و وقتی تو منظور چیزی را فهمیدی آنجاست که آن را خریداری ، گفتیم حق انسانیت ما چیست ، فرمودند : اصلا آن را که خدا می بیند را قرار است که ما هم ببینیم اما اگر سنخیت با خدا پیدا کنیم ، الان چون سنخیتمان با حیوان است لذا هر چه را حیوان می بیند ما هم می بینیم ، وقتی سنخیت با امام پیدا کردیم هرچه امام ببیند ما هم می بینیم و وقتی سنخید با خدا پیدا کردیم هر چه را خدا می بینید ما هم می بینیم ، بستگی دارد چقدر روی قلوبمان کار کرده و اصلاح کرده باشیم و از گناه خارجش کنیم ، استعداد انسان تا جایی است که صفات خدا را می گیرد صفاتی که برای خدا آمده انسان از اینها استفاده کند نه از صفات حیوانی ، ما الان از صفات حیوانی استفاده می کنیم یعنی از صفات جسمی استفاده می کنیم لذا یک صفات روحانی هم در وجود ما هست ، ما الان دوتا آدم هستیم ، یک آدم جسمانی هستیم که اگر با آن واجباتمان را انجام بدهیم این صفات حیوانی تعطیل می شود و تبدیل می شود به صفات روحانی و الهی ، گفتیم الان که چشم و گوش قلب ما بسته و حقیقت و ملکوت عالم را نمی بینیم علتش چیست ، فرمودند : چشم و گوش ما بسته نیست بلکه گناه جلوی آن را گرفته است مثلا مثل کسی که قادر بر صحبت کردن نیست و می گویند لال است ، لذا ما هم چون یک لغزشی را گرفته ایم روی قلب ما گرفته شده غبار گرفته و اگر پاک شود می توانیم ببینیم ، لذا انسان باید خودش را بشناسد ، اخلاقش را بشناسد فکرش را بشناسد یعنی آن اراده ای را که خدا داده ما باید از آن اراده استفاده کنیم لذا ما از آن اراده استفاده نکرده ایم که وجدان مان بیدار شود ، وقتی وجدان بیدار شود قلب را زنده می کند و وقتی قلب زنده شود الهامات دارد و لذا او جنیست خودش و همه مردم را می تواند بشناسد .ایه الله حسن زاده آملی

 نظر دهید »

فکر انسان را جهنمی می کند

10 تیر 1395 توسط خدايار

فکر انسان را جهنمی می کند ، خداوند فکر را به ما داد که کمک کار تفکر باشد زیر نظر تفکر باشد ، فکر نداده که تفکر ما بیاید زیر نظر فکر ما ، تفکر به خدا می رساند و فکر به دنیا ، تفکر است که لعاب شیطان را در وجود انسان از بین می برد ، یعنی لهو و لعب وجود انسانی را تفکر است که اصلاح می کند ، مثلا لعاب مثل کف امواج است و موج از دریا است لذا این لعاب ها را باید دریا ببلعد .
سؤال کردیم در تفکر باید به چه چیزی ملتفت بشویم تا تفکر صورت بگیرد آیا باید گوشه ای بنشینم با چشم بسته تفکر کنیم ؟ فرمودند : خیر مثلا هر کسی هر کاری کرد اگر مقصر بود او را ببخش اگر خودت مقصر بودی خودت را هم ببخش تا فکر آن عمل تو را رها کند ، تفکر از کودک درون انسان بر می خیزد ، فکر از جهل انسان بر می خیزد ، انسان تا اول جاهل نشود عاقل نمی شود ، لذا باید اول جاهلیتت را مشخص کنی که تو آدم جاهلی هستی تا خدا به تو اجازه تفکر بدهد .
478/1- در مورد این قسمت از آیه : ْ إِن زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ المَْوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِینَ (6) وَ لَا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدَا بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَ اللَّهُ عَلِیمُ بِالظَّالِمِینَ(7جمعه) این که قرآن می گوید اگر راست می گویید دوست خدا هستید آرزوی مرگ کنید یعنی چه ، فرمودند : قرآن می خواهد به انسان بگوید که اگر تو دنیا را قبله قرار دادی مرده ای اگر ریاست در تو اثر کرده تو مرده ای ، آدم زنده مسئولیت قبول نمی کند ، تو اگر مسئولیت را قبول کرده ای مرده ای ، چرا به مرده بودن خودت گواهی نمی دهی چرا رها نمی کنی از می گویی که نمرده ای ، چرا مقام و مال را رها نمی کنی اگر نمرده ای ، پس تو که اینها را دوست داری مرده ای ، چرا مردگیت را قبول نمی کنی ، لذا اینکه قرآن گفته که اگر راست می گویید مرگ را قبول کنید ، خب آرزوی چه مرگی ، مگر انسان می میرد ،قرآن می گوید مردگیت را قبول کن ، آدم وقتی می میرد زنده می شود ، می گوید تو اگر واقعا ادعای دوستی خدا را می کنی موت قبل از موت داشته باش یعنی بمیر ، در معنی کردن قرآن مرگ را با زندگی اشتباه گرفته اند ، انگار مرگ در قبرستان است ، خب ما همین الان همه مان مرده ایم ، الان در قبرستانیم دیگر ، گفتیم یعنی ما فکر می کنیم که زنده هستیم ؟ فرمودند : خیر فکرنمی کنیم بلکه این فکر ما است که زنده است ، مثلا ما الان در ماشین هستیم اما فکرمان در خانه است ، چرا فکر ما با ما همراه نیست ، چون مرده ایم ، یعنی زندگی ما ارزش فکری دارد ارزش شیطانی دارد ، مثل شیطان فکر می کنیم که خیلی زرنگیم، می خواهیم کلاه این و آن را برداریم ، ما در زندگی شیطانی و حیوانی هستیم لذا باید از شیطانی و حیوانی تمنای مرگ کنیم تا در انسانیت زنده بشویم اما ما دروغ می گوییم به این شیطانیت و حیوانیت راضی هستیم ، و لذا بدن ما ، ما نیست ، حقیقت درون ما یعنی آن وجودی که می خواهد کاری را انجام بدهد انسان او است ، این که تو می بینی این دیدن حیوانی است ، دیدن انسانی با این چشمان میسر نمی شود ، با دهان و طعام نمی شود ، در زندگی انسانی طور انسان عوض می شود یعنی این قالب تبدیل به وجود می شود تبدیل به نور می شود ، تبدیل به فهم بهشتی می شود ."آیه الله حسن زاده آملی”

 

 نظر دهید »

توصیه های معنوی و دستورالعمل برای تزكیه نفس آیت الله حسن زاده آملی(حفظه الله )

10 تیر 1395 توسط خدايار

آیت الله حسن زاده آملی(حفظه الله ):

ذكر شریف یا حى یا قیوم یا من لا اله الا انت موجب صفاى باطن و حیات دل است و در بسیار گفتن و مداومت آن فواید بسیار.

دین ناموس خداست،با گناه کردن به ناموس خدا تجاوز نکنید.

از دنیا چشم پوشیدن اگر چه هنر است،ولی از دنیا و آخرت ،هردو چشم پوشیدن خیلی هنر است.

ای مسافر ابدی،توشه باید فراخور سفر باشد.

دائماً طاهرباش و به حال خویش ناظر باش و عیوب دیگران را ساترباش، با همه مهربان باش و از همه گریزان باش ، یعنی باهمه باش و بی همه باش

از أمل چشم بپوش و در عمل بکوش .مرد جستجوی باش نه گفتگوی ، از دریا بخواه نه از جوی .از کلام چون فضول طعام دست بدار.سبکبار باش نه سبکسر و سبکسار.خروس در سحر به ذکر سبوحٌ قدوس در خروش است ، کم از خروس مباش.

عزیزان وقت نیست…دیر می شود!

با شب خلوت داشته باش که انس با عالم غیب و ملکوت به بار می آورد.

جامعه بی عرفان ، کالبد بی جان است.

یکی از فضیلت های نماز جماعت این است که چون هر انسانی یک صفت یا بیشتر از اوصاف و کمالات انسانی را دارد، به فرض اگر یک انسان کامل باشد تا چه اندازه واسطه نزول برکات خواهد بود،انسانها در نماز جماعت کأن یک انسان کامل و یا ظل(سایه)و مثال او را تشکیل می دهند که آن نماز واسطه نزول برکات خواهد بود.

الهی،آزمودم تا شکم دایر است، دل بایر است.

الهی،وای بر من اگر از من بترسند و از تو نترسم.

الهی، وای بر من اگر دلی از من برنجد!

الهی،از روی آفتاب و ماه و ستارگان شرمنده ام ، از انس و جان شرمنده ام ، حتی از روی شیطان شرمنده ام ، که همه در کار خود استوارند و این سست عهد، ناپایدار.

الهی، گرگ و پلنگ را رام توان کرد ، با نفس سرکش چه باید کرد؟

الهی ، در بسته نیست ، ما دست و پا شکسته ایم.

الهی،اگر ستار العیوب نبودی ، ما از رسوایی چه میکردیم؟

الهی،آفریدی رایگان،روزی دادی رایگان،بیامرز رایگان،تو خدایی نه بازرگان.

آقاى من ! در نزد اولیاء الله مجرب است كه اكثار ذكر شریف یا حى یا قیوم یا من لا اله الا انت موجب حیات عقل است .

وقتى با خدایت خلوت كن كه بدن استراحت كرده باشد و از خستگى به در آمده باشد و در حال امتلاء و اشتهاء نباشد، در آن حال با كمال حضور و مراقبت و ادب مع الله ، خداوند سبحان را بدان ذكر شریف مى خوانى ، عدد ندارد، اختیار مدت با خود جنابعالى است ، مثلا در حدود بیست دقیقه یا بیشتر و بهتر این كه كمتر از یك اربعین نباشد، بیشترش چه بهتر.

 نظر دهید »

هنیا لکم...

09 تیر 1395 توسط خدايار

 دراین روزهاعزای مولای عشق راباعزای جوانان شهرمان آمیختیم تاشایدهمدرد همدلی برای حضرت زینب باشیم هرچندکه ذره ای ازمصیبت بانوی صبرومقاومت نبود؛شبهای قدررامردم شهرم دلبران ازتوابع شهرستان قروه درهاله ای ازماتم بسربردندچندتن ازجوانان شهرمان دردرگیری باپژاک درسروآبادبه شهادت رسیدندمراسم تشیعشان باحضورمردم روزه دارشهرانجام گرفت.

ازدوستان عزیز خواهشمندم برای آرامش خانواده این عزیزان وهمه ی شهدایمان دعاکنید.

 نظر دهید »

خداوند کدام گناه‌ها را نمی‌بخشد؟

09 تیر 1395 توسط خدايار

استاد فاطمی‌نیا گفت: خدمت آیت الله بهاءالدینی رسیدم.گفتم آقا راز مقام و رتبه سید سکوت چه بود؟ آقا دست بالا آورد و اشاره به دهان کرد.خدا شاهد است الان مردم خیلی دست کم گرفته‌اند آبرو بردن را.ببینید؛ خدا چند گناه را نمی‌بخشد:

۱- عمدا نماز نخواندن ۲- به ناحق آدم کشتن ۳- عقوق والدین ۴- آبرو بردن

این گناهان اینقدر نحس هستند که صاحبانشان گاهی موفق به توبه نمی‌شوند. پسر یکی از بزرگان علما که در زمان خودش استادالعلما بود، برای من تعریف می‌کرد: «به پدرم گفتم پدر تو دریای علم هستی.اگر بنا باشد یک نصیحت به من بکنی چه می‌گویی؟ می‌گفت پدرم سرش را انداخت پایین.بعد سرش را بالا آورد و گفت آبروی کسی را نبر!» الان در زمان ما … هیئتی‌ها، مسجدی‌ها و مقدس‌ها آبرو می‌برند.عزیز من اسلام می‌خواهد آبروی فرد حفظ شود.شما با این مشکل داری؟ دقت کنید که بعضی‌ها با زبانشان می‌روند جهنم.

روایت داریم که می‌فرماید اغلب جهنمی‌ها، جهنمی زبان هستند.فکر نکنید همه شراب می‌خورند و از دیوار مردم بالا می‌روند. یک مشت مومن مقدس را می‌آورند جهنم.ای آقا تو که همیشه هیأت بودی! مسجد بودی! بله. توی صفوف جماعت می نشینند آبرو می‌برند.امیرالمومنین(ع) به حارث همدانی می‌فرماید: اگر هر چه را که می‌شنوی بگویی؛ دروغگو هستی.گناهکار چند نوع است: عده‌ای گناه می‌کنند، بعد ناراحت و پشیمان می‌شوند؛ سوزوگداز دارند؛ توبه می‌کنند و هرگز فکر نمی‌کنند که روزی این توبه را بشکنند؛ اما دوباره می‌شکنند.دوباره، سه باره، ده باره. در حدیث داریم که این اگر در تمام توبه شکستن ها سوز و گداز واقعی داشته باشد، در نهایت بر شیطان پیروز می‌شود.

آقایان حیف تان نمی‌آید مادرها را اذیت می‌کنید؟ سید رضی جامع نهج البلاغه پس از مرگ مادرش گفت: «بعد از این با کدام دست بلاها را رد کنم؟» دست مادر که بالا می‌رود بلاها از شما دور می‌شود.حیف نیست سر یک چیز جزئی مادر را می‌رنجانید؟ از مجلس روضه برگشته مادر را می‌رنجاند، قبول باشد!

 نظر دهید »

ما از خاکیم و به خاک بر می گردیم

09 تیر 1395 توسط خدايار

وَلاَ تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَ لاَ تَمْشِ فِى الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لاَ یُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ

سوره لقمان آیه 18

از مردم [ از سر تكبّر ] ، رخ بر متاب و در زمین ، متكبّرانه راه مروكه خداوند ، هیچ متكبّر فخر فروشى را دوست ندارد

 نظر دهید »

* امیدبخش‌ترین آیه *

09 تیر 1395 توسط خدايار

ماه رمضان فرصتی دوباره است تا انسان به مصحف آسمانی نگاهی دوباره داشته باشد تا علاوه بر قرائت روزانه قرآن کریم، با دقت بیشتری به بیان و

اهداف آیات توجه کند. پس چه نیکوست در ماه مهمانی خدا، هر روز دقایقی را با قرآن و تفسیری از آن سپری کنیم.

* امیدبخش‌ترین آیه *

«وَأَقِمِ الصَّلاَهَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ ذَلِکَ ذِکْرَى لِلذَّاکِرِینَ»

و در دو طرف روز [=اول و آخر آن] و نخستین ساعات شب نماز را برپا دار، زیرا خوبی‌ها، بدی‌ها را از میان مى‏برد،این براى پند گیرندگان پندى است. ( هود، ۱۱۴)

-حضرت علی(ع) بر جمعی وارد شده و از آنها سؤال فرمود:آیا می‌دانید امیدبخش‌ترین آیه قرآن کدام است؟

هر کس به فراخور حال خویش آیه‌ای را عنوان کرد:بعضی گفتند: آیه «إِنَّ اللّهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ»؛

یعنی خداوند جز شرک گناهان دیگر را می‌بخشد.بعضی دیگر بر آن بودند که این آیه است:

«وَمَن یَعْمَلْ سُوءًا أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللّهَ یَجِدِ اللّهَ غَفُورًا رَّحِیمًا»یعنی هر کس خلافکار و ظالم باشد ولی استغفارکند،

خداوند را بخشنده و مهربان خواهد یافت.عده‌ای اظهار داشتند آیه«یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا»؛

یعنی ای بندگان من که در حق خود اسراف کرده‌اید، از رحمت خدا مأیوس نشوید،زیرا او همه گناهان را می بخشد.

تعدادی هم نظر به این آیه داشتند«وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَهً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُواْ اللّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ»

کسانی که اگر کار زشتی انجام دادند و به خودشان ظلم کردند، یاد خدا می کنند و برای گناهان خویش استغفار می‌کنند و کیست جز خداوند که گناهان

را ببخشد، بعد از اینکه حضرت نظرات آنان را شنید، فرمودند: از حبیبم رسول خدا شنیدم که امید بخش‌ترین آیه در قرآن این آیه است:

«َأَقِمِ الصَّلاَهَ طَرَفَیِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِّنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ»

سپس پیامبر ادامه داد:یا علی سوگند به خداوندی که مرا بشیر و نذیر مردم مبعوث کرد، وقتی که انسان برای نماز وضو بگیرد، گناهانش ریخته می‌شود و زمانی که

رو به قبله کند، پاک می‌شود، یا علی مثال اقامه کننده نمازهای روزانه مثل کسی است که هر روز پنج مرتبه در نهر آبی که جلوی منزل اوست خود را شستشو دهد.

 نظر دهید »

پندهاوعبرتها

09 تیر 1395 توسط خدايار

…در قریه ی مائه از توابع حلب دو برادر زندگی میکردند یکی مجردو دیگری متاهل و کارشان کشت گندم بود موقع خرمن حاصل زراعت را تقسیم و به نوبت به خانه ی خود حمل میکردند وقتی

برادر متاهل گندم به خانه میبرد برادر مجرد از سهم خودبر روی سهم برادرش میریخت و با خود میگفت او متاهل وعیالوار است و وقتی برادر مجرد گندم به خانه میبرد برادرمتاهل از سهم خود بر روی سهم مجرد می ریخت و با خودمیگفت او مجرد است و ازدواج خواهد کرد و خرج لازم دارد و خداهم به سبب این پاکدلی و مواسات ایشان برکت خود را بینهایت بر محصول آنها نازل میکرد و محصول آنها صد برابر می شد وهرچه به خانه حمل میکردند تمام نمیشد.

…زمانی وقت سحر در مناره های مشهد مقدس این اشعار را می خواندند:
قافله ی شب گذشت صبح اثر می کند

قافله سالار شب عزم سفر می کند

هر که به شب راه رفت صبح به منزل رسید

هر که به شب خواب کرد خاک به سر می کند

…الاغی از مورچه ای پرسید:  

من زیر بار مردم جان میدهم اما تو باری بزرگتر از خود را به آسانی حمل میکنی؟!

مورچه جواب داد: فرقش اینحاست که من برای خودم تلاش میکنم اما تو برای دیگران کار میکنی!!!

 

 

 

 نظر دهید »

این شب بی نهایت

06 تیر 1395 توسط خدايار


توصیه هایی پیرامون شبهای قدر
(مقام معظم رهبری)

با آمادگی معنوی وارد شب قدر شوید

در ماه رمضان هم - در همه روزها و شبها - دلهایتان را هرچه میتوانید با ذکر الهی نورانیتر کنید، تا برای ورود در ساحت مقدّس لیلةالقدر آماده شوید، که: «لیلةالقدر خیر من الف شهر. تنزّل الملائکة والرّوح. فیها بإذن ربّهم من کل امر». شبی که فرشتگان، زمین را به آسمان متّصل میکنند، دلها را نورباران و محیط زندگی را با نور فضل و لطف الهی منوّر میکنند. شب سِلم و سلامت معنوی - سلامٌ هی حتّی مطلع الفجر - شب سلامت دلها و جانها، شب شفای بیماریهای اخلاقی، بیماریهای معنوی، بیماریهای مادّی و بیماریهای عمومی و اجتماعی که امروز متأسفانه دامان بسیاری از ملتهای جهان، از جمله ملتهای مسلمان را گرفته است! سلامتی از همه اینها، در شب قدر ممکن و میسّر است؛ به شرطی که با آمادگی وارد شب قدر شوید.

ساعات لیلةالقدر را مغتنم بشمارید

قدر لیلةالقدر را باید دانست، ساعات آن را باید مغتنم شمرد و کاری کرد که ان‌شاءاللَه قلم تقدیر الهی در شبهای قدر برای کشور عزیز و آحاد ملت ما تقدیری آن‌چنان که شایسته مردم مؤمن و عزیز ماست، رقم بزند.

 از رذائل مادی خود را دور کنید

ما باید امیدوار باشیم، دعا کنیم و بکوشیم از این شبها[ی لیالی قدر] برای عروج معنوی خود استفاده کنیم؛ چون نماز معراج و وسیله‌ی عروج مؤمن است. دعا هم معراج مؤمن است، شب قدر هم معراج مؤمن است. کاری کنیم عروج کنیم و از مزبله مادی که بسیاری از انسانها در سراسر دنیا اسیر و دچار آن هستند، هرچه می توانیم، خود را دور کنیم. دلبستگی ها، بدخلقی ها - خلقیات غیرانسانی، ضدانسانی - روحیات تجاوزگرانه، افزون خواهانه و فساد و فحشا و ظلم، مزبله های روح انسانی است. این شبها باید بتواند ما را هرچه بیشتر از اینها دور و جدا کند. ۱۳۸۳/۰۸/۱۵

* بهترین اعمال در این شب، دعاست

فرمود «لیلةالقدر خیر من الف شهر»؛ شبی که به عنوان لیلةالقدر شناخته شده است و مردد است بین چند شب در ماه رمضان، از هزار ماه برتر و بالاتر است. در ساعت‌های کیمیایی لیلةالقدر، بنده‌ی مؤمن باید حداکثر استفاده را بکند. بهترین اعمال در این شب، دعاست… احیاء هم برای دعا و توسل و ذکر است. نماز هم - که در شب‌های قدر یکی از مستحبات است - در واقع مظهر دعا و ذکر است. در روایت وارد شده است که دعا «مخّ العبادة»؛ مغز عبادت، یا به تعبیر رایج ماها، روح عبادت، دعاست. دعا یعنی چه؟ یعنی با خدای متعال سخن گفتن؛ در واقع خدا را نزدیک خود احساس کردن و حرف دل را با او در میان گذاشتن. دعا یا درخواست است، یا تمجید و تحمید است، یا اظهار محبت و ارادت است؛ همه‌ی اینها دعاست. دعا یکی از مهمترین کارهای یک بنده‌ی مؤمن و یک انسان طالب صَلاح و نجات و نجاح است. دعا در تطهیر روح چنین نقشی دارد

* به معانی دعاها توجه کنید

ادعیه‌ی رسیده‌ی از معصومین (علیهم‌السّلام) همه پرمغز، پرمضمون از لحاظ سوز و گداز عاشقانه و عارفانه است و غالباً در حد عالی، منتها جزو بهترینها یا شاید بهترینها، این دعاهائی است که از امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) رسیده است. همین دعای کمیل یا دعای صباح یا دعای مناجات شعبانیه، که من از امام (رضوان اللَّه علیه) یک وقتی پرسیدم که در بین این دعاها شما بیشتر به کدام علاقه دارید، ایشان گفتند دعای کمیل و مناجات شعبانیه. هر دو از امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) است. این راز و نیاز و سوز و گداز امیرالمؤمنین و هم مناجاتهای آن بزرگوار، حقیقتاً گدازنده است برای کسی که توجه داشته باشد.

و من خواهش میکنم جوانان عزیز ما سعی کنند معانی این کلمات و این فقرات را در این دعاها مورد توجه قرار بدهند. الفاظ دعا، الفاظ فصیح و زیبائی است؛ لیکن معانی، معانی بلندی است. 

* با خدا حرف بزنید

من خواهش میکنم جوانان عزیز ما سعی کنند معانی این کلمات و این فقرات را در این دعاها مورد توجه قرار بدهند. الفاظ دعا، الفاظ فصیح و زیبائی است؛ لیکن معانی، معانی بلندی است. در این شبها با خدا باید حرف زد، از خدا باید خواست. اگر معانی این دعاها را انسان بداند، بهترین کلمات و بهترین خواسته‌ها در همین دعاها و شبهای ماه رمضان و شبهای احیاء و دعای ابی‌حمزه و دعاهای شبهای قدر است. اگر کسی معانی این دعاها را نمیداند، با زبان خودتان دعا کنید؛ خودتان با خدا حرف بزنید. بین ما و خدا حجابی وجود ندارد؛ خدای متعال به ما نزدیک است؛ حرف ما را میشنود. بخواهیم با خدا حرف بزنیم؛ خواسته‌های خودمان را از خدای متعال بخواهیم. این انس با خدای متعال و ذکر خدای متعال و استغفار و دعا خیلی تأثیرات معجزآسائی بر روی دل انسان دارد؛ دلهای مرده را زنده میکند.

* از خدای متعال عذرخواهی کنید

شب قدر، فرصتی برای مغفرت و عذرخواهی است. از خدای متعال عذرخواهی کنید. حال که خدای متعال به من و شما میدان داده است که به سوی او برگردیم، طلب مغفرت کنیم و از او معذرت بخواهیم، این کار را بکنیم، والّا روزی خواهد آمد که خدای متعال به مجرمین بفرماید: «لایؤذن لهم فیعتذرون». خدای نکرده در قیامت، به ما اجازه عذرخواهی نخواهند داد. به مجرمین اجازه نمیدهند که زبان به عذرخواهی باز کنند؛ آن‌جا جای عذرخواهی نیست. این‌جا که میدان هست، این‌جا که اجازه هست، این‌جا که عذرخواهی برای شما درجه میآفریند، گناهان را میشوید و شما را پاک و نورانی میکند، از خدای متعال عذرخواهی کنید. این‌جا که فرصت هست، خدا را متوجّه به خودتان و لطف خدا و نگاه محبّت الهی را متوجّه و شامل حال خودتان کنید. «فاذکرونی اذکرکم»؛ مرا به یاد آورید، تا من شما را به یاد آورم.

* دلهایتان را با مقام والای امیر مؤمنان آشنا کنید

مناسبت شب قدر، یکی مناسبت دعا و تضرع و توجه به پروردگار است که ماه رمضان بخصوص شبهای قدر، بهار توجه دلها و ذکر و خشوع و تضرع است. ثانیاً بهانه و مناسبتی است برای اینکه دلهایمان را با مقام والای امیر مؤمنان و سرور متقیان عالم قدری آشنا کنیم و درس بگیریم. هر چه که در فضائل ماه رمضان و وظائف بندگان صالح در این ماه بر زبان جاری شود و بتوان گفت، امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) نمونه‌ی کامل آن و برجسته‌ترین الگو برای آن خصوصیت است

* به ولیّ‌عصر، ارواحنافداه، توجّه کنید

امشب را که شب قدر است، قدر بدانید. دعا، تضرّع، توبه و انابه و توجّه به پروردگار،جزو وظایف همه ماست. مشکلات عمومی مسلمین، مشکلات کشور، مشکلات شخصی‌تان و مشکلات دوستان و برادرانتان را با خدای خودتان مطرح کنید. از خدای متعال توجّه بخواهید؛ از خدای متعال مغفرت بخواهید؛ از خدای متعال انابه و حال و توجّه بخواهید.

امشب را قدر بدانید. شب بسیار مهمی است؛ شب بسیار عزیزی است. به ولیّ‌عصر، ارواحنافداه، توجّه کنید؛ به در خانه خدا - مسجد - بروید و به برکت امام زمان از خدای متعال خواسته‌هایتان را بگیرید.

* در آیات خلقت و سرنوشت انسان تأمّل کنید

از اوّل شب بیست وسوم، از هنگام غروب آفتاب، سلام الهی - «سلام هی حتّی مطلع الفجر» - شروع میشود، تا وقتی که اذان صبح آغاز میگردد. این چند ساعتِ این وسط، سلامِ الهی و امن الهی و خیمه‌ی رحمت خداست که بر سراسر آفرینش زده شده است. آن شب، شب عجیبی است؛ بهتر از هزار ماه، نَه برابر آن؛ «خیرٌ من ألف شهر». هزار ماه زندگی انسان، چقدر میتواند برکات به وجود آورد و جلب رحمت و خیر کند! این یک شب، بهتر از هزار ماه است. این، خیلی اهمیّت دارد. این شب را قدر بدانید و آن را به دعا و توجّه و تفکّر و تأمّل در آیات خلقت و تأمّل در سرنوشت انسان و آنچه که خدای متعال از انسان خواسته است و بی‌اعتباری این زندگی مادّی و این‌که همه‌ی این چیزهایی که میبینید، مقدّمه‌ی آن عالمی است که لحظه‌ی جان دادن، دروازه‌ی آن عالم است، بگذرانید.

* برای مسائل کشور و مسلمین دعا کنید

شبهای قدر را حقیقتاً قدر بدانید. قرآن صریحاً میفرماید: «خیر من الف شهر»؛ یک شب بهتر از هزار ماه است! این خیلی ارزش دارد. شبی است که ملائکه نازل میشوند. شبی است که روح نازل میشود. شبی است که خدای متعال آن را به عنوان سلام دانسته است. سلام، هم به معنی درود و تحیّت الهی بر انسانهاست، هم به معنای سلامتی، صلح و آرامش، صفا میان مردم، برای دلها و جانها و جسمها و اجتماعات است. از لحاظ معنوی، چنین شبی است! شبهای قدر را قدر بدانید و برای مسائل کشور، مسائل خودتان، مسائل مسلمین و مسائل کشورهای اسلامی دعا کنید.

* حاجات خود و مؤمنان را از خدا بخواهید

نگاه کنید به حاجات خودتان، حاجات مسلمانان، حاجات کشورتان، حاجات برادران مؤمنتان؛ به مریضها، به مریض‌دارها، به جانبازان، به غم دیده‌ها، به دلهای غمگین، به چشمهای نگران، به نیازهای فراوانِ انسانهایی که حول و حوش شما، زیر سقف شما و در کشور شما هستند، در دنیای اسلام هستند، روی کره خاک هستند. همه این حاجات را در این شبهای قدر، یکی یکی از خدای متعال بخواهید

 نظر دهید »

شب وقدر

04 تیر 1395 توسط خدايار

 

چون نامه جرم ما به هم پیچیدند * بردند به دیوان عمل سنجیدند * بیش ازهمگان گناه مابود ولی ما را به محبت علی (ع) بخشیدند
با عرض تسلیت در لیالی قدر این حقیر را از دعای خیر خویش فراموش نکنید.التماس دعا
::
::
باشورحسینى وصلابت حسنى درسوگ علی میگرییم. دعایتان توشه ی بی برگی ما
::
::
امشب سر مهربان نخلى خم شد… در کیسه نان بجاى خرما غم شد/ در کنج خرابه ها زنى شیون کرد ،،، همبازى کودکان کوفه کم شد..
::
::
امشب رحمت دوست جاریست، مانند رود، نه! مانند باران، اگر دلتان لرزید، بغضتان ترکید، کسی اینجا محتاج دعاست، اگر یادتان بود باران گرفت دعایی به حال من بیابان کنید
::
::
به فرق نازنینش کی اثر می کرد شمشیر / یقینا ابن ملجم وقت ضربت یا علی گفت . . .
(با تسلیت ایام شهادت مولای متقیان در مناجات شبانه شبهای قدر را التماس دعا دارم.)
::
::
تقدیری سراسر خیر ، برکت ، خرسندی ، سلامت ، خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت
توشه شب قدرتان باد . . .
::
::
به فرق نازنینش کی اثر می کرد شمشیر / یقینا ابن ملجم وقت ضربت یا علی گفت . . .
(با تسلیت ایام شهادت مولای متقیان در مناجات شبانه شبهای قدر را التماس دعا دارم.)
::
::
شب قدر سرنوشت یکسال ما تعیین می شود. این شبها را از دست ندهیم
برای تعجل فرج دعا کنیم . . .
::
::
فرشته ها برای آزادی انسانها از دستان شیطان و بخشش معاصی وبردن آنها به ملکوت
مسابقه داده و منتظر ندای بنده های خدا هستند. اللهم لبیک
::
::
::
::
تاراج دل به تیغ دو ابروی دلبر است، مستی قلب عاشقم از جام کوثر است. . .
::
::
دل را ز شرار عشق سوزاند علی(ع)، یک عمر غریب شهر خود ماند علی(ع)
وقتی که شکافت فرق او در محراب، گفتند مگر نماز می خواند علی (ع)

 2 نظر

فاطمه "علیهاالسلام"حقیقت شب قدر

04 تیر 1395 توسط خدايار

برای عبادت درشب قدربسیار بسیار ثواب درنظر گرفته شده است.برای هررکعتی ازنمازدرشب قدر هزاررکعت ثواب درنظرگرفته شده است.همچنین است محبت ودوستی حضرت زهرا"علیها السلام"که تسبیح آن بعدازهرنمازواجب یا مستحبی،هررکعتش رابه هزاررکت تبدیل میکند.

شب قدرشب مبارکی اشت؛برکت به معنای رشدوزیادی وخیرمستمرودائم است.همچنین است فاطمه ی زهرا"علیها السلام"که یکی ازالقاب آن حضرت"مبارکه"است؛اربرکات آسمان وزمین است واوکوثردنیا وآخرت است.

عبادت درشب قدر منشافیوضات الهی وکمالات ربانی وبرکات آسمانی است همچنین است توسل به فاطمه زهرا"علیها السلام"که منشابرکات وخیرات است.

قرآن کریم نوروتبییان است درشب قدرنازل شده است پس شب قدرشب نزول نورالهی است؛همچنین است فاطمه زهراا"علیها السلام"که نورخداست واوهمان کوکب دری است که درتفسیرآیه نورآمده است.

برای خداوند متعال درخلقتش،اسراری است که کسی ازآنهاآگاه نیست.مگرخداواهل بیت عصمت وطهارت"علیهم السلام"وشب قدرسری ازاسرارالهی است؛وهمچنین است فاطمه زهراا"علیها السلام"آن عصمت خداکه سری ازاسرارالهی است هیچ کس حقیقت مقام اورانمی شناسدمگرخداورسولش واهل بیتعصمت وطهارت"علیهم السلام"ودرآن حضرت اسراربسیاری نهفته است؛دروجودش،درولادتش،درزندگی اش ودرشهادتش ودرقبرگمشده اش و…

شب قدر ازنظرعظمت بین شبهای سال منفرداست وشبی به اندازه ی آن به قدرومنزلت نیست همچنین است  فاطمه زهرا"علیها السلام"که بین زنان عالم منفرداست واوسیده ی زنان عالم ازاول تاآخردردنیاوآخرت است.

و……………………………………………………………………………………………

 1 نظر

موقع نماز

22 دی 1393 توسط خدايار

موقع نماز میشه …
دستور ، محافظت از یاران امام موقع خوندن نمازه …
و دستور امام زمان(ع) واجب تر از نماز اول وقته … (به قول آهنگ برنامه ماه عسل ، “گاهی پرستیدن عبادت نیست ، با اینکه سر رو مهر میذاری ، گاهی برای دیدن عشقت ، باید سر از رو مهر برداری …” )
موقع اقامه نماز تیرها یکی بعد از دیگری به پیکر سعید ابن عبدالله حنفی میشینه و دیگه رمقی به پیکرش نمونده
آخرین لحظات نماز با این که کلی تیر خورده شمشیرش رو تو زمین فرو میکنه و از اون کمک میگیره تا رو زمین نیوفته ……
امام(ع) سلام نماز رو که میده ، سعید هم آخرین رمقش رو از دست میده و امام(ع) اون رو تو آغوش میگیره
توی آخرین لحظه جمله ای به امام میگه که آدم رو دیوانه میکنه …
سعید با چشمان نیمه باز از امام میپرسه : “ازم راضی بودین؟!”
و امام(ع) با چشمانی اشکبار وعده همنشینی با خودش رو تو بهشت به سعید میده و سعید با شیرین ترین وعده دنیا چشمانش رو میبنده
و شاعر عزیز “سید علیرضا شفیعی” چقدر زیبا این لحظات رو از زبان سعید به تصویر میکشه:
پیکرم چشم انتظار تیزی شمشیرهاست
در رکابت جان سپردن افتخار شیرهاست
بر زبان عشق بوده در شب قدر این سخن
پیش چشم یار مردن بهترین تقدیرهاست
پیش از این تیر نگاهت برده جان را از تنم
پس چه باک از اینکه حالا قبله گاه تیرهاست
من سپر بودم برای لحظه ی معراج تو
این نماز آخر من در خور تکبیرهاست
پیکر خونین..تبسم..دامن تو..اشک من…
چشم دنیا تا ابد مبهوت این تصویرهاست …
————————————————————————
راستی ….
ما داریم مانع تیر خوردن امام(عج) میشیم یا با گناهامون تیرها رو روانه امام(عج) میکنیم؟
خدا شهادت تو رکاب امام زمان(عج) رو نصیب هممون کنه ان شاالله که ” پیش چشم یار مردن بهترین تقدیرهاست”

 2 نظر
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

مهدیا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • کلام معصوم
  • بصیرت
  • سجاده نور
  • نماز عشق
  • حدیث دشت عشق
  • بهشت رضا
  • حرف حق
  • پیامبران
  • پاسخ رهبری به ۱۰ پرسش درباره اقتصاد مقاومتی
  • چگونه میتوانم گناهم را پاک کنم؟
  • هر كه در اين بزم مقربتر است، جام بلا بيشترش مي دهند
  • از کجا بدانیم خداوند، گناهان ما را بخشیده است؟
  • درددل
  • چگونه تحولی بزرگ در زندگی خود ایجاد کنیم؟
  • ۱۰ راهکار اصولی برای متحول کردن زندگی
  •  اگر ما در کربلا بودیم یاریش میدادیم ؟؟؟
  • چگونه از ياران امام زمان(عج) باشم؟
  • چگونه از ياران امام زمان(عج) باشم؟
  • امیر مومنان ""علیه السلام"ازمنظردکترشریعتی.

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس